افزودن دیدگاه

تصویر marymd
نویسنده marymd در

سلام دوست من، من تجربه خودمو در ازدواج میگم امیدوارم برات مفید باشه:

اول اینکه شاید علت مخالفت مادرت با این موضوع شناختشون نسبت به روحیات تو باشه برای مثال دختری به دلیل اینکه عاشق یک پسر شده چشمش روی ایرادهای یک پسر بسته شده و نمی‌تونه ایراد طرف رو ببینه در اینجا پدر  و مادر با توجه به شناختی که از دخترشون دارند و میزان صبر و تحمل دخترشون در مواجهه با مشکلات مثلا مشکلات مالی نسبت به ازدواج مخالفت میکنن، دوم اینکه شاید شما نسبت به خواستگارهای قبلیت ایرادهایی مثل همین عدم هماهنگی تحصیلاتت با آقای خواستگار رو مطرح کرده باشی برای همین وقتی دوستت رو به خانوادت معرفی میکنی براشون گیج کننده باشه که چطور میخوای با این فرد ازدواج کنی در صورتیکه خودت قبلاً این ایراد رو به بقیه میگرفتی، سوم اینکه برای خودت مشخص کن چرا به این آقا علاقه داری؟ مهربانی و پشتکار این آقا چه طور بهت ثابت شده؟  وضع مالیش با توجه به اینکه خانوادت این ایراد رو بهش میگیرن که وضع مالیش پایینتر از شماست برای قابل کنار اومدن هست؟ شاید خانوادت به علت مخالفتی که دارن دو روز دیگه بهت کمکی نکنن آیا این آقا میتونن به تنهایی مطابق انتظاری که تو داری زندگیتونو بچرخونن؟ خانوادش تا چقدر حامی پسرشون هستن؟ آیا از لحاظ فرهنگ و سطح عقیدتی دو خانواده با هم تناسب دارند؟ دو روز دیگه شاید وارد زندگی که شدی و پزشک شدی دزآمد خودت از همسرت بیشتر باشه با این مسئله مشکلی نداری؟ این روحیه رو داری که برات مهم نباشه که شوهرت درآمد کمتری میاره؟ اینا مسائلی هست که با توجه به علت مخالفت مادرت ممکنه توی زندگی مشترکت با این آقا پیش بیاد پس بهشون خوب فکر کن و بدون که قبل از ازدواج زمانی هست که برای تمام این مسائل باید به یه پاسخ مناسبی برسی چون دو روز دیگه که ازدواج کردی در قبال زندگی یک نفر دیگه هم مسئولی و بعد از ازدواج دیگه آدم نباید این جو رو برای خودش ایجاد کنه که من چقدر نادون بودم با این آقا ازدواج کردم و اینجور مسائل چون زندگی رو هم زهر مار خودت میکنی هم طرف مقابلت بعد از ازدواج فقط باید گذشت دو جانبه داشته باشن دو طرف. مسئله ی آخری هم که بهت یاد آوری میخوام بکنم اینکه آیا پدر و مادرت از اون دسته پدر و مادرهای دلسوز هستن یا نه؟آیا مشکل تو برای اونا هم مشکله و خوشی تو برای اونا هم خوشیه؟ اگر میبینی که پدر و مادرت از اون دست پدر و مادرهایی هستند که دلسوزتن به حرفشون توی زندگیت گوش کن چون تجربه ای که پدر و مادر توی زندگی دارن خیلی بیشتر از تجربه تو هستش و وقتی که ازدواج کنی بعد میفهمی چقدر بخش عظیمی از صحبت های پدر و مادرت درست بوده در گذشته و ما بچه ها اصطلاحا با خودمون میگفتیم بابا و مامانم قدیمی فکر میکنن و همش میخوان حرف خودشونو بزنن در آخر هم اینکه سعی نکن با لجبازی کردن خانوادت رو به ازدواج با این آقا راضی کنی چون صدمه ای که اینکار به خودت و شخصیتی که از این آقا در مقابل خانوادت میسازه بسیار جبران ناپذیر خاوهد بود و اونها به چشم کم به همسرت نگاه خواهند کرد
 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 4 =
*****