سلام من چند روزه خیلی افکار خودکشی میادتو ذهنم راستش من کنکوریم خیلی خسته شدم همش سردردگمم نمی دونم چیکارکنم همش خودمو ضعیف میبینم خیلی تنهام خیلی میترسم نمیدونم چیکارکنم احساس میکنم که هیچی نمیفهم راستش بقیه یک جوری رفتارمیکنیم که من انگارخنگم فکرمیکنن من به هیچ جا نمیرسم خیلی ناامید شدم نمیدونم چیکارکنم
-------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe
من خیلی شرایط پراسترسی دارم وخیلی زود عصبی میشم واصولا وقتی غمی دارم به کسی نمیگم خیلی کم پیش میاد که بگم علت این حالتم بیشتربه خاطر کنکوره خیلی بابقیه خودمو مقایسه میکنم واینا آرامش روازمن گرفته
باسلام خدمت شما کاربر گرامی:
شرایط بسیارسختی را دارید سپری می کنید اما همینکه در اوج مشکلات به فکر راهکار هستید، یعنی شما فردی با انگیزه برای پیشرفت بوده و دوست دارید که از این افکار و گرفتاری هایی که باهاش درگیر هستید رها بشید.
فکر خودکشی همیشه این نیست که شما می خواهید به زندگی خودتون پایان بدید بلکه در وجود افرادی مثل شما به این معنی هست که دوست دارید تغییر کنید و از این فضایی که الان وجود داره رها بشید.
دو تا کار اولیه را لازمه انجام بدید تا به بقیه ی مواردی که اشاره کردید بپردازیم.
شناسایی دقیق از خودتون و خصوصیات رفتاری که دارید. به عنوان مثال:
من تا یه مشکلی دارم حتی خیلی خیلی کوچیک سریع به بقیه میگم و اونا را در جریان میذارم...
این یه نقطه ضعف حساب میشه. ممکنه دیگران کمک نکنند ولی چند بار که این رفتار را از شما ببینند ناخودآگاه حس می کنند که شما ضعیف هستید و از اونجایی که بزرگترها هم بعضی وقتا مهارت ندارند درست برخورد کنند، با شما درست برخورد نکرده و در نهایت این حس هایی که دارید را مشاهده می کنید.
تحت فشار قرار گرفتن و استرسی بودن یه نمونه ی دیگه هست که خیلی از این افکار نتیجه ی همین فضاها هست. پس قبل از اینکه راهکارهایی را در این زمینه خدمتتون تقدیم کنم و بیشتر صحبت کنیم، یکی دوروز در این زمینه و مثل دو نمونه ی بالا برید جلو و یادداشت برداری داشته باشید و نتیجش را برای بنده ارسال کنید.
می تونید از بزرگتر ها هم کمک بگیرید و ازشون سوال کنید:
به نظرتون من چه بدی هایی دارم؟ چه خوبی هایی دارم؟
نتیجه ی نظرات را هم بیارید تا درموردش صحبت کنیم.
موفق باشید.
من وقتی برام مشکلی پیش میاد به کسی نمیگم تاحد امکان چون احساس میکنم گفتنش بی فایده است اونا اونطورکه میخوام منو درک نمیکنم راستش خیلی تحت استرسم وفشارعصبی هستم بیشتربه خاطر رهایی ازاین استرس وعصبانیم است ازش خسته شدم از محیط خانواده خستم نمیدونم اون طور که میخوام نیست بیشتر اوقات پراسترسه