دلم شکست

10:01 - 1393/04/27

سلام بچه ها خواستم براتون دردودل کنم. به نظرتون شکستن دل یک دختر چقدر میتونه آسون باشه ؟ بعد از اینکه صبح رفتیم آزمایش نامزدی دادیم و اونجا باهم صحبت کردیم گفت نظرتون چیه باهم محرم شیم؟ گفتم خانوادم با صیغه مخالفند گفت من اینجوری راحت نیستم به نظرم بعدازجواب آزمایش زودتر محرم بشیم .اگه اینجوری باشه زیاد طول نکشه. گفت ارتباط تلفنی داشته باشیم من موبایلم رو بدم شماهم بدید قبلا هم مامانش گفته بود که پدرم اجازه نداد وگفت دوباره مطرح کنید . قراربود شب بریم خونشون گفت درمورد این مسایل فکرکنید و مطرح کنید شب بهم بگید . قراربود شب قبلش بریم خونشون که احیا بود ومامانم قرارروعوض کردند ولی اصرار داشت قبلش صحبت کنه مامانم هم گفتن یک شنبه بریم آزمایش ولی دوباره تماس گرفتند گفتند زودتر بریم همون دیروز صبح بعدش تلفنی میخواست باهام صحبت کنه گفت شماهم نظرتون مثبته که سریع تر بریم آزمایش و سریع تر این فرایند طی بشه؟ گفتم چندتاموضوع هست که حضوری میگم گفت اگه میخوای الان بگید تلفنی راحت نبودم وگفتم همدیگه رو که دیدیم. قبلش تردید داشتم که انگار خودش مطمین نیست ولی با صحبت های اونشب که گفت شماهم نظرتون مثبته که گفت سریع تر و صحبت های آزمایش که گفت محرمیت که گفت شما اومدین تهران ارتباط راحت تر میشه که برگشتن ازآزمایش مامانش اصرار کرد جلو بشینم قبلا هم گفته بود قبول نکردم کاش این بارهم قبول نکرده بودم نشستم جلو گفت من تندبرم شمانمیترسید درمورد نمره هاش سوال کردم گفت شماکه همشونو بیست شدید . همه رفتارش تردیدهام رو از بین برد البته انگار آشفته بود.. رفتم بازار که برای شب شیرینی خریدیم روسری خریدم تازه به خاطرش چون چادر ساده روبیشتر دوست داشت چادر ساده زدم ... داشتم امتحان میکردم چی بپوشم که یکدفعه مامانش زنگ زد گفت ازصبح انگار نمیدونم چشه گفته اگه اجازه بدید بره تهران دوهفته دیگه برگرده ادامه بدیم . من اونقدرجاخوردم که چی شده گفتم دوهفته دیگه من نمیتونم بلاتکلیف بمونم بعدهم مامانم تماس گرفت نمیشه که باید زودتر تکلیفشو مشخص کنه.. گفت باشه من اونقدر جاخوردم که باصحبت های صبحش چجوراین طوری شد . بازن داداشش تماس گرفتم و گفت بهش زنگ میزنم ببینم بعدش گفت انگار نظرش منفیه استخاره گرفته بداومده! کلی از من عذرخواهی کرد گفتم چی بوده که یکدفعه این طوری شد. این حرفای صبحش براچی بود. گفت ازاول یه تردیدی داشته گفتم کسی که تردید داره چرا اون حرفا رومیزنه و قسم خورد تردیدش به خاطر من یا خانوادم نبوده . نمیفهمم تردیدش چی بوده اگه تردید داشت چرا گفت آزمایش بدیم چرا اصرار داشت زودترمحرم شیم چرا اصلا ادامه داد این همه کش داد این همه . تمام این مدت با احساسات من بازی کرد من رو وارد احساسات کرد ویکدفعه کنارکشید.. اینهمه باهم صحبت کردیم یک بار نگفت مشکلی داره این همه فرصت داشت برای فکرکردن همون جلسه اول ودوم که حرفامو شنید میگغت نه چرا الان که همه چیز رو باورکرده بودم تازه محرمیت هم گفت خانوادم شرایط عقد ندارند . برادرش تازه فوت کرده بود . گفت نمیتونن فعلا مراسم بگیرند.. بچه ها من واقعا دلم شکست این همه یکدفعه تغییر عقیده واسه چی بود . چرا اگه یک درصد تردید داشت اون حرفا روزد چرا گفت محرمیت چراگفت ارتباط باموبایل. من نمی بخشمش زن داداشش میگه به ظاهر به حستب ناپختگی و اولین تجربه خواستگاریش. مگه من بازیچه شون بودم که این طوری بازی دادن تازه تو آخرین باری که همدیگه رو دیدیم قبل از ازمایش گفت دیگه ازاینجا به بعدش رو بسپاریم به خانواده ها و همون فرداش گفتند ماکه دیگه مشکلی نداریم هرچی شما بگید اگه خواستیم مراسمی بگیرین بعد ازماه رمضون ... بچه ها من دوستی نداشتم که این حرفا روبزنم فقط سپردم به خدا کسی که ادعای مذهب داره چطور اینقدر راحت دل میشکنه! اگه مطمین نبود اگه قبل از این حرفا میگفت تردید دارم اگه اصرارنداشتند میگفتم اونم حق انتخاب داره آره اونم داره ولی کسی که تردید داره اینقدر جلو نمیاد تازه میگفت من سید هستم مسوولیتش سنگینه که یه وقت ناراحتی پیش میاد خوب نشون داد احترام سادات رو داره بدترین شکل ضربه اینه که کسی رو به خودت امیدوار کنی ودرست وقتی دل بسته شد رهاش کنی. واگذارش کردم به خدا همون که تمام حرفام رو بهش میگم ... بچه ها برام دعا کنید تو این شب های عزیز دعا کنید... من دوست نزدیکی نداشتم که اینا روبگم بهش دلم میخواست بایکی حرف بزنم .. لطفا دعا کنید....

http://btid.org/node/33583

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 9 =
*****
تصویر qaz
نویسنده qaz در

شاید مشکلی جسمی یا خانوادگی یا .... داشته که فکر میکرده قابل حل شدن یا پوشاندن و مخفی کردن هستش ولی یکدفعه فهمیده که خیر .بعد چون پسرا معمولا غرورشون خیلی مهمه نخواسته به شمابگه که باعث بشه هم از شما جواب رد بشنوه هم اینکه غرور و آبروش پیش شما له بشه برای همین هم استخاره گرفته که بد اومده

تصویر sogand12
نویسنده sogand12 در

سلام نرگس جون بله اشتباه شد هر دو تا پست باز بود و من اشتباهی اینجا پیام گذاشتمblush

این سایتم اینقدر پیشرفته است نه اجازه ویرایش پیام رو میده نه حذف!!!!!!

تنها چیزی که به ذهنم میرسه اینه که این موضوع بعد یه مدت خود به خود فراموش میشه ، میدونی نرگس جان اتفاقی شبیه این سال قبل برام پیش اومد و من تا یه مدت خیلی دپرس بودم ولی الان خدا رو شکر حالم خیلی بهتره، کمتر پیش میاد که حرفاش تو ذهنم برام تکرار بشه و اینجا که باید خدا رو به خاطر نعمت بزرگ فراموشی روزی هزار بار شکر کنم، اگر میخواستم این ماجرا رو مثل روز اول به خاطر بیارم و مثل روز اول برام درداور باشه الان حتما دیوونه شده بودم ولی این طوری نشد و حالم خیلی خوبهcheeky

شما هم زیاد غصه نخور ایشالله زود زود این روزها رو فراموش میکنی (نه کامل لااقل جوری که دیگه آزارت نده) 

تصویر نرگس 72

ممنون عزیزم :)
خدا رو شکر...
ان شاالله شما هم دیگه از این اتفاقا برات نیوفته
التماس دعا

تصویر امید مهدی

سلام ،

جناب ahmad70 شما فرمودید که :((آخه مگه میشه خدایی که خودش گفته زنان پاک برای مردان پاک،مطابق وعده ش عمل نکنه!؟ بقول معروف شاید دیر یا زود داشته باشه ولی سوخت و سوز نداره )) 

میشه بفرمایید از ائمه اطهار سلام الله علیها چه کسی پاک تر هست ؟ همسر اما حسن علیه السلام به مانند امام حسن علیه السلام پاک بودند ؟ 

تصویر ahmad70
نویسنده ahmad70 در

سلام

خوب این موارد جنبه ی استثنا داره، و همچنین گاهی خدا آدم ها رو در معرض امتحان قرار میده... و ازین روش امتحانشون میکنه!

تصویر sogand12
نویسنده sogand12 در

سوتفاهمی پیش نیومده، من مطالب رو کامل خوندم، و بعد نظر دادم،  بعد 31 سال زندگی و بودن تو جمع های مختلف و زمانی که حتی یک نفر رو همفکر خودتون ندیدین و به گفته خودتون هیچکدوم شما رو مورد مناسبی برای معرفی به دختر خانمی ندیدن و یا اینکه شما دختری رو از دخترای دور و برتون برای ازدواج مناسب ندیدن و مواردی از این دست شما چرا فکر می کنید از این به بعد ممکن همچین آدمی رو پیدا کنید یا به طریقی بهتون معرفی بشه، در حالی که اصلا همچین آدمی وجود خارجی نداره، نه دیگران طرز فکر شما رو برای زندگی مشترک قبول دارن نه شما اونا رو قبول دارین پس اگه همه آدمها هم دست به کار بشن و به شما دختر معرفی کنن شما هیچکدوم رو با شرایط فکری فعلیتون نمی پسنیدن، پس مشکل شما نداشتن معرف نیست یا مشکل شما خانواده شما نیست

تصویر نرگس 72

سوگند خانم اشتباهی اینجا پیام گذاشتی:)
مال پست پسری با این شرایط از کجا باید شروع کنه بوده حتما
دوست داشتی برا منم نظر بزار :)
التماس دعا

تصویر امید مهدی

سلام.

خوشبختانه شما خیلی زود متوجه رفتار و اخلاق طرف مقابل شدید . شما در تعاملات کمی که با ایشون داشتید نمیتوانستید متوجه عمق شخصیت و اخلاق طرف مقابل شده باشید . این موضوع شاید برای شما مبهم و عذاب اور بوده باشه .اما به هیچ وجه نباید نگران و یا ناراحت باشید . شما برای ازدواج نیاز دارید که انتخاب درست و مناسبی داشته باشید . شما در این مدت تعاملی که با ایشون داشتید متوجه نکات مثبت شخصیتی ایشون شدید و از نقاط ضعفشون خبری ندارید . پس ایشون رو انسانی ایده ال و خوب ملاحظه کردید . اما حقیقت همینی هست که باهاش روبرو شدید . شما در ابتدا از ایشون شخصیتی ایده ال و از اینده اطمینانی برای خود ایجاد کردید به همین خاطر حالا که با شخصیت و حقیقت مواجه شدید به شدت دلشکسته و ناراحت شدید . خودتون رو از این وضعیت خارج کنید . انسانی که در خودش ازدواج ببینه و طرف مقابلش رو خوب و مناسب ببینه هیچ وقت این رفتار رو نخواهد داشت و این عقب نشینی از شما نشان دهنده اینه که یا ایشون به یکباره شرایط زندگی با شما را ندیده و یا شما رو ایده ال برای خودش ندیده . در هر صورت این شما نیستید که باید خود را سرزنش و نگران کنید . هر چه که بوده مهم نیست . مهم اتفاقی هست که افتاده و مهمتر همین حقیقتی هست که باهاش روبرو شدید . به هیچ وجه فردی که به خواستگاری شما میاد نباید عاری از خصوصیات منفی بدونید و تا وقتی به زیر یک سقف نرفتید خود را به عنوان همسرش ندانید . ان شا الله که ازدواجی درست و به موقع خواهید داشت .

اللهم صل علی محمد و آل محمد و (( عجل فرجهم ))

تصویر نرگس 72

سلام
ممنون بله درسته من اشتباه کردم که فقط ویژگی های مثبتش رو دیدم البته یه سری هم ویژگی بود که خوشم نمیومد ولی خیلی مهم نبودند که به چشمم بیاد...
ممنون از نظرتون
التماس دعا

تصویر shamim91
نویسنده shamim91 در

ای بابا ای خواهر من ک وضعم از شما خراب تر هستش و غمم بیشتره ولی جز تحمل و صبر و توکل کاری نمیتونم بکنم...شماهم صبر کن و توکلت ب خدا باشه...انشاالله بزودی ب خواستت میرسی..راستی سلام...

تصویر نرگس 72

سلام عزیزم
چرا؟ خدانکنه .. امیدوارم هر چه زودتر ناراحتیتون برطرف شه نمیدونم چی شده ولی ان شاالله مشکلتون هر چی هست برطرف شه ...
التماس دعا

تصویر شهر سالم ساوه

چرا اینطوری میشه؟؟ خانواده هاچی شد؟؟؟سلامت خاواده  ؟؟؟چرا با سروشت دختران.. ؟؟؟ چرا دحتران این راحت...؟ چرا اینقدر پسر ها خودخواه ؟؟؟

 

تصویر نرگس 72

سلام
دختران راحت چی؟ منظورتون رو متوجه نشدم!

تصویر نرگس 72

من همیشه از خودش خواستم ...
مشکل من اینه که اعتماد به نفسم پایین اومده حس میکنم هیچ چیزی ندارم حس میکنم تحقیر شدم ومیگن حتما دختره چیزی نداشته که ردش کرده من همش دعا میکردم مثل دفعه قبل بهم نخوره همش میترسیدم ...الان هم میترسم ازآینده ازاین که کسی بیاد ودوباره اینجوری کنه دوباره من رو تنها بذاره حس میکنم جلوی خانوادم ضایع شدم جلوی اونا هم همینطور چون میدونستن جواب من مثبته! دیگه دوست ندارم بهشون بگم از کسی خوشم اومده چون اگه اینجوری بشه دوباره من ضربه میخورم .باورم رو به خودم دارم از دست میدم...
فقط امیدم به خداست ...
ممنون از نظراتتون
التماس دعا

تصویر ahmad70
نویسنده ahmad70 در

راستی عیــدتون هم مبــارک... التماس دعــا :)

تصویر ahmad70
نویسنده ahmad70 در

یه ضرب المثل معروف هست که میگه دختر خوب رو زمین نمیمونه... البته خودم ضرب المثلش کردم ولی واقعیته... پسرا بیشتر باید نگران باشن که اگه دیر بجنبن ممکنه از دست بدن اون دختر خوبی که مدنظر دارن رو.تو این دوره زمونه واقعا دختر خوب کم شده...!

تصویر نرگس 72

ممنون عید شما هم مبارک محتاجیم به دعا ...
ان شاالله همینطوره که ضرب المثل شما میگه :)

تصویر negin90
نویسنده negin90 در

سلام

ببخشیدا ولی در عصری زندگی میکنیم که به اون میگن آخرالزمان.اما من هرچی اطرافمو نگاه میکنم،دختر های خوب را میبینم که مجرد هستند!!!!!!!laugh یا تعریف خوبی عوض شده یا ..........
 

تصویر ahmad70
نویسنده ahmad70 در

ولی من به این اعتقاد دارم. آخه مگه میشه خدایی که خودش گفته زنان پاک برای مردان پاک،مطابق وعده ش عمل نکنه!؟ بقول معروف شاید دیر یا زود داشته باشه ولی سوخت و سوز نداره.

به نظر من اگه دختر خوبی هست که هنوز مجرده هنوز پسری که لایق ایشون باشه پیدا نشده.چون اون پسرایی که این دختر رو نمیخوان در اصل اونا لایقش نیستن!!چون معیاراشون چیزای دیگه ست.ولی پسری که هم شان این دختر باشه قطعا معیاراش همین ویژگی های مثبت باطنی دختره...

دقیقا همینه که گفتین،تعریف خوبی تو جامعه عوض شده متاسفانه،ولی خود خوبی که عوض نشده!!

ما که خودمون در به در دنبال یه دختر خوبیم.شما اگه سراغ داری معرفی کن!!!laugh

تصویر نرگس 72

کلا همه چی که برعکس شده ...
ولی ان شاالله خدا عاقبت همه ما رو به خیر کنه...

تصویر ahmad70
نویسنده ahmad70 در

خواهر من زندگیتو خراب نکن بخاطر یکی که اصن معلوم نبوده چی بوده چی شده!!؟ بخدا ارزش این همه فک کردن نداره! به زندگی الانت بچسب...

تصویر نرگس 72

درسته:( گاهی وقتا آدم مقایسه میکنه که درست نیست ...اون دیگه تموم شد نباید با کسی مقایسه اش کنم ....

تصویر ahmad70
نویسنده ahmad70 در

درک میکنم شرایط شمارو. آدم هرچقد هم به خدا اعتقاد داشته باشه ولی بعضی جاها کم میاره.مخصوصا اگه یه مسئله احساسی در کار باشه و اونم واسه یه دختر. ولی ته تهش میتونین بذارین به حساب آزمایش خدا ازتون... مقایسه که اصن درست نیست،چون اولا شما اون رو که کامل نشناختین که حالا بخواین باهاش مقایسه کنین،شاید این فرد جدید خیلی ویژگی های بهتری داشته باشن. بنظرم یکمی احساسو بذارین کنار و عاقلانه تصمیم بگیرید. اگه با خدا باشید شک نکنید بهترین ها نصیبتون میشه! پس از خودش بخواین...

یا علی..

تصویر نرگس 72

بچه ها الان یه خواستگار اومدولی خوشم نیمد ازشون بچه ها همش تصویر اون و حرفای اون تو ذهنم میاد ... همه چیزش به خانوادمون میخورد نمیدونم چرااینکار رو کرد خودش هم گفت مثل خودم بوده:( تو همه زمینه ها تفاهم داشتیم نمیدونم به دفعه چش شد:(
دیشب هم زن داداشش بهم اس ام اس داد که تو حرم امام رضا دعا کردم برات واینا دوباره یادشون افتادم :(میخوام نذر امام رضا کنم اگه خوبه برگرده:(
چرا یه دفعه رفت استخاره کرد:( اصلا خودش موافق نبود که آدم مرتب استخاره کنه خودش میگفت فقط یه بار تاحالااستخاره کرده:(

تصویر نرگس 72

من هنوز ناراحتم :( هفته پیش این موقع بود که اومده بود:( همون همکاراش به دردش میخوردن که میگفت حیا ندارن! :(
حتما هم هفته دیگه برا عید میاد میره یه جای دیگه خواستگاری :(

تصویر یه عاشق واقعی

خواهرم من خودم پسرم ولی بخدا هر پسری ارزش فکر کردن رو نداره ......sad

حداقل خودتونو برای کسی ناراحت کنید که ارزشش رو داشته باشه .....حداقل واسه کسی اشک بریز که واست تب کنه ........

 

تصویر نرگس 72

میدونم حق باشماست :( :(
چیکار کنم:(

تصویر یه عاشق واقعی

به شان و شخصیت خودتون فکر کنید ......

ببینید ارزش زن در اسلام کجاست ؟؟ 

ببینید چقد خدا عاشقتون بوده همچین ادمی رو براتون انتخاب نکرده ....

کسی که نتونسته درست تصمیم بگیره و رو حرفش وایسه تو زندگی چجوری میشه بهش تکیه کرد ؟؟؟

مگه شما خانم نیستی ؟؟؟ بخدا میگن خانوما این موضوع واسشون خیلی مهمه .....شما مگه واست مهم نیست ؟

تصویر نرگس 72

چرا برای منم مهمه...
منم دوست دارم همسرم کسی باشه که بشه بهش تکیه کرد.. متاسفانه به تنها چیزی که این روزا بهش اهمیت داده نمیشه ارزش زنه ... انگار
فقط دخترایی که بد حجاب هستند یا با پسرا ارتباط دارند بهشون بها داده میشه! این چیزیه که واقعا تو اطرافم وتو دانشگاه دارم میبینم .. چرا باید تو جامعه اسلامی اینجور باشه...

تصویر ahmad70
نویسنده ahmad70 در

ولی به نظرم این فکر شما درست نیست.یعنی بیشتر یه تلقینه... شما اگه خودتون بخاین و فکر نکنین که از بقول خودتون اون دخترا کمترین قطعا به شما بیشتر بها میدن.البته اون کسی که به اونجور دخترا بها بده و به دخترای محجبه بها نده قطعا مشکل ازونه.و همین بهتر که آدم خودش به همچین کسی بها نده!! آخه جالبه تو مسئله ازدواج هم پسرها به دخترهایی که قبلا رابطه نداشتن و بقول معروف آفتاب مهتاب ندیده ن خیلی بیشتر تمایل دارن،و این میرسونه که اون بها دادن به اون دخترا بخاطر یه سری مسائل دیگه س،واقعی نیس!

البته در این شکی نیست که ارزش ها واقعا داره از بین میره تو جامعه... همه چی و همه ی ملاک هامون شده ظاهر و مادیات،حتی تو بین آدم های به ظاهر متدین هم گاهی این عقیده هست. متاسفانه

تصویر یه عاشق واقعی

ببخشید انقد تند صحبت کردم sad ولی بخدا به ارزش زن نگاه نمیکنید .......به قول خودتون این روزها بهش اهمیت داده نمیشه ......

خواهرم با دیدن دخترای بی حجاب که نباید فکر کنید همه همینطوری هستن ....... بها دادن به زن یعنی همین دوستی ها ؟؟؟ بخدا اونها حواسشون نیست که دارن بهم دیگه محبت گدایی میکنن ......دوستی ها یی که دخترای بی حجاب واردش شدن پایین اوردن شان و جایگاه زن هست ..... شما که نباید به این چیزها نگاه کنید .....

شما باید نگاهتون به اسلام باشه نه جامعه ای که حرف از اسلام میزنه!!!!!

تصویر نرگس 72

نه خواهش میکنم... درست میگید
منم مثل همه از این رفتارا اذیت میشم کاش به اون جایی برسیم که هرکس بدحجاب یا بی دین باشه از جامعه طرد بشه نه برعکسش

تصویر یه عاشق واقعی

هیچ وقت به اون جا نخواهیم رسید ....باید تحمل کنیم این وضعیت رو .....و درست زندگی کنیم .....

تا وقتی آقا ظهور نکنه وضعیت همینه و روز به روز بدتر خواهد شد .....

امیدوارم زنان متوجه جایگاه والاشون بشن ....چیزی که غرب داره میگیره هویت زنان است ..... قداست زن و مادر چیزی است که داره از بین میره ....اما بهتره ماها که حرف از دین میزنیم با پرورش نسلی مهدوی نذاریم این چراغ خاموش بشه !!!!!!!!! 

تصویر نرگس 72

نمیدونم آخه چه مورد منفی ! کلی هم تحقیق کرده بودند از دوست خواهرم بعد مامانش گفته بود خیالم راحت شد! بعد شب قبلش تو مسجد خوشحال و خندون بوده بعد پس فرداش که همه چیز تموم شده بود ناراحت و غمگین! خودش اومده گفته به من بگه به خاطر خودش بوده ! اگه نظرش عوض شده بود پس ناراحتیش چی بوده آخه !
مامانش هم اصلا حوصله نداشت به زور اقدام کرده بود هی میگفت زوده براش بعد هم انقدر دیر به دیر زنگ میزد اعصابم رو تو این مدت هم خرد کرد ند :(
فک کنم تعادل روانی نداشته! اگه هم محرم میشدیم احتمالا دوماه بعد ول میکرد میرفت!

تصویر ahmad70
نویسنده ahmad70 در

اگه میگین مامانش به زور واسش اومده خواستگاری احتمال داره همون مامانش پشیمونش کرده باشه!! البته شاید.شایدم خودش پشیمون شده. بقول خودتون شاید تعادل روانی یا همون ثبات عاطفی نداشته هنوز... اونی هم که گفته بیاین زودتر محرم شیم هم احتمال داره انگیزه ی عمده ی ازدواحشون بحث های جنسی بوده باشه!!

شما که هنوز اول راهی،ان شاالله فرصت های خیلی بهتر از ایشون گیر میاد واستون....

تصویر نرگس 72

ممنون
درست میگید ..دیگه به دلیلش زیاد فکر نمی کنم . مهم اینه که من رو دوست نداشت و به همین دلیل باهاش خوشبخت نمی شدم!

تصویر ahmad70
نویسنده ahmad70 در

شاید تو تحقیقات به یه مورد منفی برخوردن،یا شایدم واقعا پسره نظرش عوض شده،بهرحال امکانش هست،چون سنش خیلی زیاد نیست و پخته نیست... 

و شما هم به این فکر کن که حتما خیرت در این بوده و از کجا معلوم؟شاید پسره مشکلی داشته که خبر نداشتین،یا شاید تو زندگی آیندتون موفق نمی شدین... اگه به خدا توکل کردین که مطمئنا حکمتی در کار بوده....

تصویر mohammad01
نویسنده mohammad01 در

من فک میکنم خونوادش یه دختر دیگه ا ی رو در نظر داشتن ولی ایشون شما رو دوس داشت یا شایدم قبلا با یکی دوست بوده میترسیده که گندش در بیاد اصرار میکرده که سریعتر عقد کنین یا حتی ممکنه این اصرار بییش از حدش بهخاطر ترس از تغییر نظر در خونوادش باشه . میدونم که اشتباه کرده ولی در هر صورت  این موضوع نباید شمارو اشفته کنه شاید سرنوشت پسر بهتریو براتون در نظر گرفته ... در ضمن وقتی حوصله ی دنیا رو ندارم میرم جنگل یا کنار دریا  ..

 

تصویر نرگس 72

نه دیگه اینو میدونم که اهل دوستی نبود ! بیچاره دمیخواست زود ازدواج کنه که به گناه نیفته ! دوستاش رو جمع میکرد دعای کمیل میگرفت اونجا!
البته دوستش میگفت یخورده عوض شده رفته تهران ولی از نظرلباس پوشیدن بیشتر نه اینکه بخواد
دوست بشه

تصویر نرگس 72

ازاین ناراحتم که صبحش اینجور رفتار کرد که شب قبلش میگه در مورد خمس میگه پرسیدم اونجور که شما خواستید بشه . گفتم چقدر طول میکشه با خانواده همسرتون صمیمی شین ؟ میگه خیلی زود دوست دارم با باباتون یا خواهرتون صمیمی شم .. ازاینکه تو ماشین بهم میگه من تند برم شما نمیترسید؟ بعد گفتم اون دفعه خیلی تند رفتید . گفت تند برم؟ گفتم تند برید . خندید و تند رفت
ازاینکه صبحش میگه محرمیت رو مطرح کنید .. میگه شب درموردش باهم حرف میزنیم بعد اینجوری میکنه عصرش وجالبه که تردید داشته و اینجور میگفته
شبش که اومده بود اصرار داشت همون شب بریم خونشون که احیا بود و من تعجب کردم بعد گفته بود اگه نمیشه بریم بیرون که مامانش گقته بور احیاست که بعرش تلفنی باهام صحبت کرد ..
نمیگم حرفای عاشقانه میزد ولی از رفتار و حرفاش خوشم اومده بود میگفت من این همه تهران تنها بودم شما فکر نکردید چیکارمیکردم میتونستم هرکاری دلم میخواست بکتم رتو بدترین منطقه تهران بودم
گفتم اینجوری که شما میگید من میترسم گفت اشکال نداره خوبه یه کم بترسید . گفتم چیز خاصی بوده ؟
گفت نه مطمین باشید اگه چیز خاصی بود اینجا نبودم چون اعتقاد داشتم امر مقدسیه..
تمام حرفاش و حالت هاش تو ذهنم میاد واینکه اگه نمیخواست اگه از من خوشش نیمده بود چرا ادامه داد!
بهش گفته بودم کتاب رازهایی درمورد مردان و زنان رو بخونیم ازم پرسید خوندید ؟ گفتم چیزای خوبی درموردشون ننوشته بود . خندید و گفتم شما خوندید؟ گفت گرفتم .

مشکلم اینه که همه حالتاش یادمه و میاد تو ذهنم :(

تصویر hadiis
نویسنده hadiis در

می فهمم نرگسم تومیگی من دوسش نداشتم وتو احساست مردد بودی اما من می مردم واسش همیشه فکر میکردم نباشه من چه جوری بعدش زندگی کنم اصلا زنده می مونم؟وقتی رفت مردم افسردگی گرفتم جوری قلبم شکست کهsadsadsad حتی واسه فراموش کردنم به پیشنهاد دوستام رفتم مسافرت ولی توراه به هر امامزاده ای می رسیدم اولین دعام این بود خدایا مهرشو از دلم بیرون کن تو میگی چند دقیقه توی ماشین یادت اومد؟؟؟؟ من همه زندگیم بود همه جا هرلحظه یادش می افتادم حتی موقع چای خوردن بغض میکردم چون یادش میفتادم زجری که من کشیدم کم از مردن نبود ولی فراموش کردم به خدا فراموشی بزرگترین و بهترین نعمتی یه که خدا بهمون داده من اگه میگم فراموش کن واسه خودته نمیخوام سر هیچی داغون شی بایه جمله قسمت نبوده بزارش کنار و بهش دیگه فکر نکن انشالله که یکی بهتر نصیبت میشه من دیشب واست دعا کردم از روز اولی که اومدم تو این سایت و حال و روز اعضاشو کم و بیش فهمیدم واسه همشون دعا میکنم یه جورایی همه یا چوب سادگی شونو خوردن یا چیزی سرشون اومده که حقشون نبوده ولی اگه بخوایم اینجوری پیش بریم و مدام از این چیزا واسه خودمون انبار کنیم یه گوشه و هی بهش فک کنیم فقط و فقط زندگی رو واسه خودمون سخت کردیم هیشکسی به اندازه خودت به فکرت نیست خودتو سر این مسائل پیش پاافتاده که یه جورایی الان دیگه عادی شده عذاب نده....
 

تصویر نرگس 72

ممنون عزیزم
منم حس میکنم همه آدمایی که تو این سایت هستند همه یجورایی شبیه به هم هستندو هنوز هم افراری رو پیدا میکنی که مثل خودت باشند .
انشاالله دیگه نه واسه شما و نه واسه هیچ کدوم از بچه های اینجا ازاین اتفاقا نیفتده و فقط خوشی باشه....

تصویر hadiis
نویسنده hadiis در

ممنونم انشالله heart

انشالله به حق این روزا و شبای عزیزهمه جوونا مخصوصا اعضای این سایت و عواملشlaughبه اون چیزی که لیاقتشو دارن برسن و همه آرزوهای قشنگشون براورده بشه......

تصویر نرگس 72

حدیث: درسته هنوز به این فکرمیکنم که مثلا الان چه احساسی داره .. خب چیکارکنم همه انتظار دارن جوری رفتار کنم که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده نمیگم عاشقش بودم یا دوستش داشتم فقط خوشم اومده بود ازش شایدم بیشتر ازاینکه از رفتنش ناراحت باشم از اینکه الکی بهش فکر کردم ناراحتم از رفتارش...
اوقتی تو این جامعه زندگی میکنی و اطرافت رو میبینی وقتی دوستات هم مثل خودت نیستند بیشتر احساس تنهایی میکنی..
اون چیز خاصی نداشت که به خاطر از دست دادنش افسوس بخورم بیشتر به خاطر خودم ناراحتم به خاطر اینکه فکر نمیکردم حتی یه درصد که اینجوری کنه
فقط دلم گرفته .. دوست دارم برم جایی که کسی نباشه ولی نمیتونم برم . نمیتونم ناراحتیم رو بیان کنم
شایدم فقط از تنها بودن میترسم . میخواستم یه جور دیگه بشه ولی نشد:(

تصویر hadiis
نویسنده hadiis در

ولی این چیزا باعث شکستنم نبود فقط یاد اوری شکستنم بود....

من 18 بودم به معنای واقعی کلمه عاشق شدم انقدر دوسش داشتم که جونم واسش درمیرفت بهش فک میکردم نفسم بند می اومد اصلا رو زمین نبودم خیلی دوسش داشتم اینایی که بلوف و اغراق نیست واقعا بیشتر ازهرکسی توی زندگی دوسش داشتم 5ماه باهام بود 5سال به پاش سوختم 5سال ازبهترین روزای عمرم به گریه گذشت حلالش نمیکنم جوری خردم کرد که به زورپاشدم از زمین!!! جوری شکست که هیشکی نشکسته تاحال!!!! من شدم مرده متحرک یه ادم بی روح !!! اون فقط احساسمو نکشت منو کشت میدونست چقدر دوسش دارم ولی انقدری معرفت نداشت که روی حرفش بایسته از همه بدترش این بود که من نمیخواستم قبول کنم اینو!! که اون اینجوری کرد!! کسی که قسم میخورد کسی که ادعای دوست داشتن داشت اولین نفر بودو من باور کردم دوست داشتنشو! من تا قبل اون یه دختر شاد و بی خیال بودم ولی بااومدن اون و گندی که به زندگیم زد دیگه نتونستم خودمو جمع و جور کنم بعدشم که قضایایی مث اینایی که گفتم پیش اومد و هردفه باعث شد من بدتر از دفه پیش خرد شم و همه چی دوباره بیاد توی ذهنم!!! الان 5سال میگذره ولی گاهی هنوزم واسش گریه میکنم نامرد بود بی وفا بود نامردی کرد عقلم میگه وصله من نبود ولیییی دلم هنوز گاهی یه وقتایی هواشو میکنه......

ساده بودم سادگی کردم خامی کردم زندگیمو واسه کسی هدر دادم که ارزششو نداشت تا همین چند ماه پیشم از این همه اتفاقای بد زندگیم خسته شده بودم و بریده بودم تااینکه رابطه مو باخدا بیشتر کردم نمیگم یادم رفت ولی ارومم کرد!! الان که به گذشته برمیگردم روزی 1000بار شکر میکنم که هیشکدوم از این موارد نشد بعضی وقتا چیزایی که دلمون میخواد به صلاحمون نیست وباگذشت زمان می فهمیم خدا چقدر دوسمون داشته که نذاشته زندگیمون تباه شه!!! من الان دیگه فهمیدم تا رسمی نشدن قضیه و عقد شرعی نباید کسی درجریان باشه،نباید احساساتی شد و براساس احساسات تصمیم گرفت نباید تا قطعی شدن دل بست و وابسته شد و هزاران نباید دیگه که باید یاد داشته باشیم وگرنه تهش میشیم یکی مث من...........................

ولی چیزی که مهمه اینه زندگی هنوز ادامه داره ادمای خوب زیادن مهم تر ازهمه و خدا هست هنوز غصه چرا؟؟؟؟؟؟

تصویر hadiis
نویسنده hadiis در

یه نکته دیگه از این شکستنا واسه همه پیش میاد تو تنها نیستی الان کمتر کسی یه که از این موارد پیش نیومده واسش سعی کن فراموشش کنی اون حتما مال تو نبوده و تو لیاقتت کسی بهتر از اونه کسی که لااقل درکت کنه و احساستو به بازی نگیره و واسه خودت و احساست ارزش قائل شه کسی که به این سادگی میزنه زیر حرفش چه تضمینیه فردا توی زندگی مشترک بهت پشت نکنه؟؟مطمئن باش حکمتی توش بوده من خودم هردفعه که به دلیلی نمیشه بعد فکر میکنم خدارو شکر میکنم میگم اره اگه اینجوری میشد بااین خصوصیتش نمی تونستم کنار بیام تو یه دفه دلت شکسته من صددفه

مثلا یه دفه دیگه م یکی از همسایه هامون یه اقایی رو از تهران معرفی کرد گفت دوست داره دختر شهرستانی بگیره چون پاکن و این حرفا خیلیم شرایط ش عالی ما 3 جلسه حرف زدیم این اقا به قدری متعصب بود که حد نداشت من واسه شرایط ش گفتم مهم نیست منم مذهبی م اصلا منم شاید باد دراین حد باشم و فکر میکردم خودم خیلییییییی تو این زمینه ضعیفم و مطمئنا با یه همچین ادمی می تونم اینده خوبی داشته باشم بعد 3جلسه و اینکه ما چقدرررر باهم روحیات و اخلاقامون یکیه 

قرار شد دیگه بحث نهایی رو بکنن که بهم خورد من خیلی ناراحت شدم ولی بعد دیدم بایه همچین ادم افراطی ای خوشبخت نمیشدم

و الان که برمیگردم گاهی به بعضی مواردی که پیش اومده اینجوری فک میکنم واسه هیشکدوم ناراحت نیستم چون مطمئنم خدا شخص بهتری رو در نظر گرفته واسم و هرکدوم حکمتی داشته مطمئنا

تصویر یه عاشق واقعی

همه رو با یه چوب نزنید .............................

دقیقا همین اتفاق برعکسش برای من افتاده ....

ولی نمیتونم بگم همه دخترا بی وفا و چیزای دیگه هستن .......

تصویر hadiis
نویسنده hadiis در

اگه میخواستم همه رو به یه چشم ببینم دیگه کلا قید ازدواج رو میزدم بااین همه ادمای نامردی که وارد زندگیم شدن

نمیدونم شاید من خیلیییییی بدشانسم

من توی زندگیم هیچ مشکلی ندارم از هیچ لحاظی!!!! ولی این ادما داغونم کردن از نظر روحی بهمم ریختن حالا دو کلمه م بخوام بگم چه جوری بودن به جامعه نامردان برمیخوره؟؟؟؟ 

کاری به قبول کردن یا نکردن شما ندارم پسرا استادن می دونین توی چی؟؟؟؟توی دل شکستن توی بازی با احساسات توی

لگد مال کردن غرور توی گند زدن به همه چی توی ازیه ادم زنده یه مرده متحرک ساختن توی کشتن ادما ...

تصویر یه عاشق واقعی

خواهر خوبم .......

همه حرفاتون درسته sad

بخدا من تو این سایت نیومدم از جامعه ای دفاع کنم که اطرافم میبینم ...sad

بخدا نیومدم بگم همه چی خوبه .....بخدا همه رو میبینیم

بخدا بیشتر از شمایی که درد کشیدی ....درد دیدم و سکوت کردم ....

خواهر خوبم ....

میدونید درد رو کجا احساس کردم ؟؟؟؟ 

وقتی خوب بودم ....وقتی مثل بقیه نبودم ....مثل بقیه پسرای اطرافم نبودم ......اما حالا اینجا هستم .....

شما همه حرفهات درسته ....

نمیشه درصد گفت اما میتونم به جرات بگم 90 درصد پسرا همین شکلی هستن که گفتید sad

تو این جامعه میان این همه ادم و این پسرا و این دخترا چجوری میشه نفس کشید ؟؟crying

واقعاااااااا درد اوره که مثل بقیه نباشی و بقیه رو تحمل کنی .....

خواهرم خیلی سخته که این حرفها جز این سایت هیچ کجا خریدار نداره ....crying

بعضی موقعا میگم ای کاش مث بقیه پسرا بودم crying

صفحه‌ها