دیگه کارما به کتک کاری و دعوا کشید

08:08 - 1401/02/11

سلام خسته نباشید
ممنون میشم اگه بهم کمک کنید
من ۲۳ سالمه یه فرزند ۲سالو نیم دارم و ۲ سال عقد و ۴ سال خانه دارهستم
همسرم ۳۲ سالشه و درکارخانه ذوب اهن مشغول به کاره ما درخانه مادرشوهرم و در طبقه بالا ساکنیم
دراوایل عقدمون دخالت و ایناها زیاد بوده
اما خب به خودی خود کمتر شد
بعد اینکه من بعد از اینکه رفتیم خونمون متوجه خیانت همسرم شدم
و همسرم کلی اظهار پشیمونی کرد و رفتیم حرم  و قسم خورد این کاررو نمیکنه و یه مدت ام دیگه کاری نکرد و ما بچه دارشدیم
توحاملگیم بازم متوجه شدم بارها و بارها و اوناهم خط عوض میکردن
و به رابطه شون ادامه میدادن
و دیگه کارما به کتک کاری و دعوا کشید
و من از اعتیاد همسرم مطلع شدم
وتواین مدت خانواده هامون باهاش حرف میزدن اما خب یک دوروز خوب بود و باز ادامه میداد تااینکه بچه من دنیا اومد و ۶ ماهه که شد شدیدا دعوامون شد و همسرم منو زد و منم اومدم خونه پدرم که شکایت قانونی کنم و خلاصه تایه مراحلی رسیدیم که برادرش و دامادشون اومدن تعهد دادن خونه پدرم و منو اوردن و خلاصه گذشت تا ۶ ماه بعدش که بازهم متوجه خیانت شدم و اومدم خونه پدرم ولی بدون بچه و روند دادگاهو ادامه دادم و تا جایی که تو دادگستری کل ازش تعهد گرفتم و اون هم ازاون به بعد دست بزن شو کنار گذاشت اما من همیشه بهش شک داشتم برای خیانت اما چیزی پیدا نمیکردم و بعد ازگذشت یکسالونیم بالاخره گوشی مخفی همسرمو پیدا کردم که البته توپیام هاشون چیزی از عشق و عاشقی که درگذشته داشتنو دراین پیام ها نداشتن و همش تهدید میکردن و اون خانم میگفت تو به گفتی ه.ر.ز.ه و خیلی از الفاط رکیک و همسرمم همینطور توهین و اینها وحالا گذشته از اینها درگذشته من دعواهای شدید اطلاع دادن به خانواده ها و... اما این دفعه هیچ واکنشی به نسبت به همسرم نشون ندادم و مثل روزای گذشته خوب رفتارمیکنم باهاش و اون هم به من شک نکرده که من گوشی رو برداشتم
ولازم به ذکرهست که خانواده شوهرم فقط علل ظاهر شوهرمو تنبیه میکنن و جلویه من هست فقط اما در باطن اصلا اینطور نیست رفتارهاو کارایی دیدم که هیچ تمایلی ندارن که کمکی به من بکنن و جای جاش حتی میگن مرده!!! من ازموقع دادگاه دومم خیلی قدرت بیشتری به دست اوردم حق جدا کردن خونمو از خونشون دارم و تعهد گرفتم نفقه ماهیانه بریدم برای خودم و اون تعهداتی که مد نظرم بوده رو خواستم و بهم داده شده همسرم هم بشدت رفیق باز بودن و همش بیرون منزل بودن  که الان بشدت کاهش پیدا کرده و قبلا اصلا ازحقوقش هیچ اطلاعی نداشتم که الان بهم میگه خرجایی که میکنه میگه و خیلی خیلی بهتر شده اما نمیتونم علت این گوشی مخفی رو درک کنم و نمیدونم باید چکارکنم و چجوری برخورد کنم و اینم بگم از اینده پسرم میترسم چون اون زمان که من گذاشتمش پسرم شوکه شد و الان خیلی روند حرف زدنش کنده و خانواده همسرم هم با تشر و برخورد نامناسب رفتارمیکنن باهاش البته من اونجا استقلال کافی خودمو دارم و گلیم خودمو از اب میکشم بیرون اما میترسم جدا بشم و مجبورم پسرمو بدم چون پدرم به هیچ عنوان قبول نمیکنه که من پسرمو بیارم، حالا میخواستم بدونم که من باید چه اقدامی انجام بدم و چه کاری از نظر شما انجام بشه بهتره؟؟ ایا امیدی هست که بخوام ادامه زندگی بدم ؟؟

-------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum 
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/207448

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 4 =
*****
تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام به شما کاربر محترم

درسته که شما با خیانتهای پی در پی همسرتون مواجه شدید و طبعا حس و حال بدی پیدا کردید و چه بسا در مواقعی هم نسبت به ادامه زندگی با همسرتون ناامید شده باشید، ولی با گذشت زمان از اون اتفاقات و توضیحی که درباره تغییرات همسرتون دادید، خب این نشانه های مثبتی از بهتر شدن شرایط هست. اینکه همسرتون در حال حاضر یک گوشی مخفی دارد که از شما پنهان کرده است، درسته که جای شک و تردید داره، ولی فعلا اتفاق خاصی نیفتاده که بخواهید واکنشی نشان بدهید، بلکه به او فرصت بدهید تا این مسئله ای که مربوط به گوشی مخفی اش هست خودش حل کند. چه بسا بعد از مدتی همسرتون این مسئله رو به طور کامل حل کند.

نکته: اینکه چند باری به حالت قهر و دلخوری از خانه همسرتون خارج شدید، نباید تبدیل به یک رویه شود؛ چرا که اگر بنا باشد سر هر مسئله ای، از همسرتون قهر کنید و ... نه تنها تبدیل به یک فرایند عادی بین شما و همسرتون خواهد شد، بلکه این روند روی تربیت و شخصیت فرزندتون هم تاثیر منفی خواهد گذاشت؛ همچنانکه اشاره کردید بعد از آخرین باری که همسرتون و فرزندتون رو ترک کردید، فرزندتون دچار شوک شده و روند حرف زدنش کند شده است و این نشان از اضطراب و نگرانی در فرزندتان هست. لذا توصیه اکید می کنم تا جایی که ممکن است این کار رو تکرار نکنید؛ چرا که ضربه روحی بدی به فرزندتون خواهید زد و تا جایی که ممکن است فضای خانه را مملو از آرامش و امنیت کنید و هیچ گاه جلوی فرزندتون با همسرتون جرو بحث و دعوا نکنید. همچنین گرچه ما نمیدونیم که وضعیت فرزند دو سال و نیم شما در حال حاضر چگونه است ولی اگر این فرایند تنش در خانه همچنان ادامه داشته باشد، حتما فرزندتون دچار ضربه روحی و روانی بدی خواهد شد.

بنباراین با این توضیحات فعلا نیازی نیست کاری بکنید، بلکه تا جایی که ممکن است آرامش رو در خانه حکم فرما کنید و از بحث های کم ارزش و جرو بحث های بیهوده با همسرتون اجتناب کنید و اجازه بدهید که هم شما و هم همسرتون و هم فرزندتون، طعم آرامش رو در خانه تجربه کنند و اجازه بدهید که اون مسئله ای که مربوط به گوشی مخفی همسرتون هست خودش حل کند بدون اینکه بخواهید به روی او بیاروید.

موفق باشید.