باسلام.دختري23ساله هستم که مدت دوساله باپسري آشناشدم که قصدمون ازدواج بودمادرمن ومادرايشون هم درجريان هستند .ايشون به علت يه سري مشکلات فعلانتونستن براي خواستگاري اقدام کنن تااينکه سه روزپيش گفت من بدردت نميخورم بهتره باهم درارتباط نباشيم بدون هيچگونه بحثي دراون لحظه.ويکباره نسبت به من سردشده انتظاراتش ازمن خيلي زياده ميگه من توروبه چشم همسرم ميبينم انتظارداره هروقت که خودش دستورداد من به ديدارش برم يا يه سري نيازاشو درحدکم برطرف کنم براي هرچيزي واسه من حدومرز گذاشته وخيلي محدودم کرده وهميشه هم ناراحتم کرده ومن گذشت کردم البته ناگفته نمونه ايشون پسربسيارخوب وسالمي هستن تحصيلکرده هم هستن فقط انتظاراتش ازمن زياده که من تاحدزياد به حرفاش گوش دادم الان3روزه هيچ خبري ازمن نميگيره وجوابمونميده آدمي که يک روزم بيخبر ازمن نمي موند دوستان راهنماييم کنيد من بازبهشون زنگ بزنم يا منتظرباشم خودش اقدامي کنه؟
سلام
دوستی آخر و عاقبت نداره حتی اگر خانواده ها در جریان باشند. ازدواج شما دو نفر هم اگر سر بگیره درآینده ای نزدیک با مشکلات بسیاری مواجه خواهید شد که یکی از اونها شک به همدیگه است.
هرچند نسخه ای که واستون تجویز میشه خیییییییییییییییییییییییییلی سخت و سنگینه امابهترین کاره: فراموشی...
وقتی ایشون حتی خاستگاری هم نیومده چه انتظاری داره شما یه سری از نیازهاشو حتی در حد خیلی خیلی خیلی کم هم برآورده کنی؟!!!!
اين جور دوستي ها برا همينه كه ميگند عاقبت خوشي نداره.
سلام. من فقط اينو ميگم که توى قرآن کريم نوشته که دوستى با نامحرم صفت و نشونه خوبى نيست براى کسى که ميخواهى باهاش ازدواج کنى. همچنين قراره پنهانى گذاشتن هم همين طور .بهترين روش همون خواستگاريه. خوب نتيجه خوبى هم نداره. اميدوارم از لطف خدا و صلاح خودتون بهرمند شويد .
دوستی ت دقیقا شبیه دوستی دوست منه:) دقیقا روابط اونام در همین حده!!!
من یه چیزیو به دوستمم میگم از تو هم می پرسم به نظرت اونکه انقدر راحت به یه چیزایی رسیده و خودتم میگی هرروزم توقعش میره بالاتر چرا بیفته تو زحمت واسه قبول کردن مسئولیت؟؟؟
نمیدونم شایدم انقدررر دوست داشته باشه که تن به ازدواج بده ولی چرا کاری رو شروع کردی که با اگر و اما و شاید پیش بره...
البته از نظر دوستم الان همه اینجوری ازدواج میکنن خودمم خیلیارو دیدم مثلا یکی از بچه ها که حتی دوست پسر دوستمم بهش گفته بود این بافلانیه و...
ولی الان باهمون فلانی ازدواج کرده و اینم امیدواره حالا که علاقه ای هست و رابطه ای مشابه حتما ازدواج درکاره تهش
حالا باز خوبه تو 3 روزه بی خبره ازت!! این دوستم پسره زنگ میزد گریه میکرد (هم کلاسی ن ) یه بار تاحالا موقع بحث پیش اومدن این منت کشی نکرده همش اون پسره میفته به غلط کردن!!! ولی الان بعد 3سال دوستی قهراشون طولانی میشه و گاهی به یه ماه میرسه و دیگه واسه هم کم اهمیت شدن پسره خودش فوقه مامان باباش دکتر ولیییییییییی هیچ تضمینی واسه ازدواج نیست و همش توی اضطرابه اگه نشه باوابستگی ش چیکار کنه ( از نظر کارایی که کردنم توی قید و بندش نیست میگه من کارخاصی نکردم)
اینا همون لرز خربزه س که باید بشینی ببینی عاقبتش چی میشه ولی به نظر من تا همین جا کافیه بهش بگو حالا که مامانامون در جریانن پس نصف قضیه حلهٰ حدااقل پاپیش بزار بدونم می تونم روت حساب کنم یانه؟ اگه شرایط رو بهونه کرد بگو لااقل فقط در این حد که خانواده هامون در جریان باشن همین اول که قرار نیس عقد کنین! اینجوری هم یه اطمینان خاطری پیدا میکنی و از این سردرگمی نجات پیدا میکنی هم بالاخره واسه ایندت و احیانا خواستگار دیگه ای می فهمی چه برنامه ای داری...
سوگل خانوم اينجوري که شماميگين نيست ايشون بخاطر من خيلي تلاش ميکنه همش به فکرپيشرفته بخاطررسيدن به من ايشون فوق ليسانس قبول شدن امانرفتن ترجبح دادن دوره سربازي روبگذرونن که زودتر بتونه بياد خواستگاري.درخوب بودن اين آقاهيچ شکي ندارم
خب خدا رو شکر...بابت اینکه تلاش میکنه بهم برسین! این خیلی خوبه
ولی یه چیزی...در رفتارتون با ایشون یکم تجدید نظر کنید بهتره بذارید این آقا تشنه شما بمونه...خیلی از انتظاراتش رو میتونید براورده نکنید چون فعلا وظیفه ای نسبت به ایشون ندارید....این کار برای هر دوتون بهتره...
خوشبخت باشید
اول باید بگم که کار مادر شما و مادر اون آقا واقعا اشتباه بود که از رابطه شما آگاه بودن و کاری نکردن. یه جورایی با زندگی شما بازی کردن.
بعدم خود شما هم کار اشتباهی کردید که نیازهاشو براورده کردید. هر چند این اشتباه اکثر ما دخترهاست که بخاطر علاقمون هر کاری میکنیم.
بگذریم الان وقت این حرفا نیست. بنظر من شما الان هیچ اقدامی نکنی خیلی بهتره. چون احساس اون پاک و خالص نبود و فقط بعنوان یه دوستی گذرا براش بوده.
اگه واقعا دوستون داشته باشه و برای احساس شما ارزش قائل باشه حتما بر میگرده در غیر اینصورت خدا رو شکر کنید باهاشون ازدواج نکردید!
البته اینکه گفته شما رو مثل همسرش میدونسته و ازتون انتظارات زیادی داشته رو همه پسرا برا جلب اعتماد دخترا میکن تا راحتتر....
اصلا توی این دو سال هیچ تلاشی کرده تا مشکلاتش رو برطرف کنه و زودتر بیاد خواستگاریتون؟؟
ممنون ازراهنمايي همه عزيزان.ماآشتي کرديم ولي من بازميترسم ايشون خيلي حساس هستن کوچکترين،مساله اي بهشون برميخوره ومن احساس ميکنم بعضي مواقع بهانه گيري ميکنه درحالي که مطمعنم دوسم داره وبسيار متعصبه
واقعا مشاوران سایت انقدر کم سنند؟الان دیدم
البته بذارین به آقایونی که دختری بهشون علاقه داره ویا داشتهو اونو طرد میکنن یه نکته بگم که خیلی خوشحال نباشن:
البته فکر میکنن این حس خانم ها با سرشتشون منطبقه...مثل مال شما مردا....که از ابراز علاقه دخترا بدتون میاد...
چون دخترا برای احساسشون خیلی ارزش قائل هستن... واسه همین وقتی کسی رو دوست داشته باشن دوست دارن طرف مقابل هم دوسشون داشته باشه...
در ادامه :
به محض این که حس کنن (حتی حس کن هم کافیه)...طرف مقابل (آقا) دوسشون نداره یا نمیخوادشون...!! در کوتاه ترین زمان ممکن...... اون همه حساس تبدیل به نفرت ودر بهترین حالت تبدیل به بی خیالی میشه... !!!!!
مطمئنم خانم ها هم حرفمو تایید میکنن
شما آقایون هرگز و در هیچ جای دنیا دختری رونخواهید یافت که بعد طردشدن از سوی یک مرد به خاطرش تب کنه وبمیره ...
پس شما هم درجریان باشین:
برخورد نامناسب یک مرد با یک خانم زنان جوری شما رو کنار میذارن که تو خواب هم تصورش رو نمیکنید ...
دقیقا
و. بدونند که پشیمانی سودی نداره
سلام خانم سروناز
یه موردی رو بهتون بگم که برای خودم پیش اومده .....
خواسته یا ناخواسته بدون اینکه خودم بخوام خانومی از من خوشش اومد و وقتی بهش گفتم علاقه ای ندارم و نمیخوامش دو روز رفت و دوباره برگشت و گفت من میخوامت و عاشقتم حتی اگه تو هم نخوای ... هزار بار توهین کردم که بره و باز هم موند ... یعنی موردی واقعا نایاب بود که برای خودم پیش اومد
جالب بود که میگفت اگه منو نمیخوای بهم بگو ..وقتی گفتم ناراحت شد و رفت اما چند روز بعد برگشت دوباره و .....
یکی از دوستان خواهر من هم به همکارشون علاقمند بودن و بعد از یه مدت با واسطه از آقا پسر خواستگاری کردن. بار اول جواب نه شنیدن ولی کوتاه نیومدن و دوباره مستقیما به خودشون گفتن و الان هم تقریبا دو ساله ازدواج کردن و خیلی هم بهم علاقمندن!
چقدر جالب
اما من خودم معتقدم و تجربه م کردم که دخترا وقتی دست از سر کسی برمیدارن که مطمئن بشن... اینم واسه همون احساس احترامی که برای احساسشون قائلن.. وبعد اطمینان از نرسیدن کلا قید طرف میزنن..
اما وقتی مطمئن بشن دیگه تمومه....!!!
اطمینان یافتن دخترا هم مثل پسرا نیست... خیلی پیچیدس....
مردها موجودات عجیبی هستند! وقتی دوستشان داری از تو میگریزند و زمانی که از آنها دوری میکنی به سمتات میآیند.
این همون خاصیت کش بودنه اقایونه
کش را وقتی یکسرشو دور کنی و بکشی سر دیگش میاد سمتت
واقعا چرا مردا این طوری هستند؟؟؟؟ !!!!!!!!!
من درک نمیکنم یعنی وقتی یه دختر پسری رو دوست داشته باشه باید پنهان بکنه... اسم این رو احتمالا مردا میذارن حیا و نجابت ...
لطفا به عنوان یه مرد بگین دختر خانم اگه دوستتون داشته باشه پس باید چی کار کنه که شما بفهمید این احساس رو وناراحت هم نشید و به خواستگاریش هم بردین؟؟ واقعا ممکنه ؟؟؟
برای اینکه مثل کش می باشند
سلام و عرض ادب
از مشاوران گرامی جز حضور آراسته و پیراسته در محافل و جز اینکه در مورد رابطه دوستی قبل از ازدواج هشدار بدهند و توصیه به خواندن نماز جعفر طیار بکنند چیز خاصی ندیدم.
1- در حال حاضر بیشتر ازدواج ها با دوستی و ارتباط قبل از ازدواج رابطه مستقیم داره و کال یا شیرین از آب در امدنش شانسیه!
2- 99 درصد متاهلین بدون خواندن نماز جعفر طیار و غیره ازدواج کرده اند.
3- دهه هفتادی و هشتادی ها انگیزه و علاقه بیشتری به تور کردن شوهر دارند :( و ازدواج کردن توی رگ و خون و پوست شونه:(
شما در اشتباهید همشون نمار جعفر طیار خوندن اما به شما نمیگن
آمارتون پایه علمی ندارد
در مورد بیشتر بودن ازدواجهایی که سابقه دوستی(ازدواج مدرن) بوده باید عرض کنم که نمیشود این را ثابت کرد از طرفی این بستگی به نوع فرهنگ و دید در مناطق مختلف در کشور دارد. مثلا در مناطق جنوبی کمتر چنین ازدواجهایی را میتوان دید یعنی بیشتر به صورت سنتی ازدواج صورت میگیرد.
امّا توصیه ما اینگونه نیست که افراد به ازدواج سنتی رو بیاورند؛ بلکه با توجه به فرهنگ و عرف منطقهای که در آن زندگی میکنند، ازدواجی را باید انجام دهند که کمتر در آن آسیبهای ازدواج مدرن و سنتی در آن وجود داشته باشد.
نکته پایانی: ما هیچ گاه صرف رابطه قبل از ازدواج را رد نمیکنیم بلکه روابطی از دید ما نادرست است که رابطه پنهانی و مخفیانه باشد و طرفین بدون عقل و منطق تن به چنین رابطهای میدهند که سرانجامش مشخص نیست. امّا رابطهای که تحت نظر خانوادهها باشد و طرفین تحت تاثیر مستقیم احساسات تن به چنین رابطهای نداده باشند، چنین رابطهای را انکار و رد نمیکنیم بلکه توصیه میکنیم؛ زیرا این باعث ارتقاء شناخت طرفین از همدیگر میشود.
احسنت برجناب مصطفوی...کاملامتین...
خواهش میکنم.
همچنین خواندن برخی از ادعیهها و خواندن نماز جعفر طیار برای رسیدن به مراد، تنها زمینه است و به عنوان علت تامه تلقی نمیشود؛ یعنی افراد در کنار تلاش و کوششی که برای رسیدن به مراد و هدف خود انجام میدهند میتوانند از امور معنوی نیز جهت پیشبرد اهداف خود استفاده کنند. نه اینکه صرف خواندن ادعیه و نماز جعفر طیار مشکلات را حل کند.
همچنانکه روی آوردن به امور معنوی و استمداد از حق تعالی در همه امور، زمینه و مقدمهای است که افراد به این توجه برسند که سرنوشت همه بدست حق تعالی است و واگذاری امور به او باعث میشود که او به بهترین نحو(بهترین هدف) برای ما به ارمغان بیاورد. به عبارت بهتر؛ افراد با تلاش و کوششی که برای هدفشان انجام میدهند، از حق تعالی نیز میخواهند که بهترین هدف(بهترین سرنوشت) را برایشان به ارمغان بیاورد.
پس خواندن ادعیه و نماز جعفرطیار و برقراری ارتباط معنوی و...، اولا؛ موجب عدم انحراف و اشتباه در بزنگاههای حساس زندگی میشود. دوما؛ موجب رسیدن به بهترین سرنوشت و هدف در زندگی میشود. سوما؛ باعث نزدیکتر شدن به حق تعالی نیز میشود.
این نکته را یادآور شوم که خواندن نماز و دعا در کنار تفکر و معرفت دینی موجب عدم انحراف از صراط مستقیم و ... میشود و گرنه صرف خواندن بدون تفکر و معرفت دینی چندان در عدم انحراف در بزنگاههای زندگی کارساز نیست.
شما هردوتون تو رابطه اید اونم الان احساساتش غلبه میکنه به منطقش که ازت توقعش بالاس سعی کن صبور باشی اصلا باهاش بحث نکن هر چی گفت که دیدی نباید انجامش بدی بگو نه ولی صبور باش بهش احترام بذار سعی کنید زودتر رسمی کنید روابطتونو اگر دیدی خیلی داره پر توقع میشه تو هم به همون میزان توقعتو بالا ببر مثلا بگو باید روابطه مادرامون بیشتر بشه هر چقد دیدی میخواد تورو محدود تر کنه و یه جورایی دوس داره بیشتر به هم نزدیک باشید شما هم از طریقه خونواده بخواه صمیمی تر بشید کلا توقعی ازش نداشته باش به طوره عادی ولی در ازای هر توقعی که ازت داره ازش چیزی بخواه حالا هر اندازه که قبوله چیزی که ازت میخواد برات سخته تو هم چیزیو بخواه که همون اندازه برا اون سخته یادش بیار که هنوز سرپرستیه شما با خونوادته البته نه با دعوا و بی احترامی خیلی غیره مستقیم کلا وقتی شرایطه پسری اماده ازدواج نباشه کاره دختری که دوسش داره خیلی سخت میشه باید خیلی تحملو صبرتو بالا ببری
سلام
قبل از بررسی علل سردی ایشان باید عرض کنم اشتباه شما از اول این بوده که به حرف های ایشان اعتماد کردی و وارد رابطه با او شدی و حتی خودت را در هم اختیارش قرار دادی؛ در حالی که هیچ ضمانتی برای عقب نشینی ایشان وجود نداشت!! لذا آنچه شما باید آویزه گوش خود کنید این است که هیچ وقت روی رابطه ای که آینده مشخصی ندارد حساب باز نکنید چون مجبور میشوید بهای زیادی برای آن پرداخت کنید که کمترین آن عمرتان است.
با این حال سردی ایشان نسبت به شما علت های مختلفی میتواند داشته باشد که من به چند نمونه اشاره میکنم ببینید این موارد بوده یا خیر:
1- وقتی دختر و پسری قبل از ازدواج وارد رابطه میشوند، در ابتدا علاقه پسر به دختر زیاد است چون با کشش طبیعی به سمت او آمده است. هر چقدر پسر راه خود را برای به دست آودن دختر سخت تر ببیند، علاقه او به آن دختر بیشتر شده و انگیزه اش برای به دست آوردن او دوچندان میشود در حالی که اگر برعکس باشد یعنی دختر بیش از حد به پسر ابراز علاقه کند و خود را تشنه ازدواج با او نشان دهد و دائما از او درخواست ازدواج کند، این مسئله انگیزه پسر را نسبت به او کم کرده و کم کم دنبال بهانه ای میگردد تا از زیر بار قول هایی که داده فرار کند.
2- تن دادن به رابطه های فیزیکی و جنسی: وقتی پسر به این خواسته هایش رسید، اولا اعتمادش نسبت به دختر از بین رفته و با خود میگوید کسی که به این راحتی تن به رابطه با من داد نمیتواند مورد اعتماد باشد و بعدا به من خیانت نکند ثانیا او به خواسته هایی که از اول دنبالش بوده رسیده و دیگر انگیزه ای برای رسیدن به شما نخواهد داشت.
3- مخالفت خانواده یا مشکلات کاری و ...
راهکار:
اینکه علت عقب نشینی ایشان چه باشد تقریبا فرقی نمیکند چون راهکار همه این موارد یکی است و آن هم عقب نشینی شماست؛ چون فقط در این حالت است که ممکن است ایشان دوباره به سمت شما جذب شود و برای رسیدن به شما تلاش کند وگرنه اگر بخواهید شما دنبالش بروید و ... نه تنها برنمیگردد بلکه همان مقداری هم که احتمال برگشت داشت با این کار منتفی میشود.
البته نباید صد در صد به برگشت او دل ببندید چون حتما رفتن ایشان دلیلی محکمی داشته که بعد از 2 سال شما را رها کرده. لذا اگر بعد از مدتی با عقب نشینی شما خبری از او نشد، چاره ای جز اینکه ایشان را فراموش کنی وجود ندارد.
پیروز و سربلند