رضا هستم. متاهل . يک سال است که با دختر يکي از اقوام ازدواج کرده ام. همسرم قبل از ازدواج با خواهرم رابطه خيلي خوبي داشت، اما بعد از ازدواج مان مي گويد خواهرم به او طعنه مي زند و براي همين از او متنفر شده است و مرا مجبور به دوري از خواهرم مي کند. خودم هم نمی توانم چیزی به زنم بگویم چون حوصله جر و بحث ندارم . اوایل زود فراموش می کردم ولی الان دیگه نمی تونم. همسرم گاهی روی مخ من راه می رود و انقدر می گویدومی گوید که من ناخودآگاه یا از سر اجبار فقط به خاطر اینکه اتش خشم زنم فرو بنشینه به خواهر و حتا مادرم بی احترامی می کنم. مجبورم. برادرهام، خواهرومادرمو رابه چشم هوو می بینند یعنی واقعاشعورندارد درک کند محبت وصمیمیت خواهروبرادریامادروفرزندمتفاوت از رابطه همسران است درحالیکه خودش تحمل شنیدن کوچکترین انتقادی از خواهروبرادرخود از زبان خودم ندارد واگربشنود آشوبی درخانه به پا می کند حتی باخاله زاده ها ودایی زاده ها یش صمیمیت دارد اما توقعشان این است که همسرش یعنی من باخانواده خونی که دران بزرگ شده ام قطع رابطه کنم یا رابطه مو با خواهروبرادر را نابودکنم ولی با عرض معذرت که خیلی الان عصبانی ام زهی بی شرمی زهی بی شرفی گویا فراموش کرده که همسرش قبل ازاینکه همسرش باشد برادروپسرخانواده ایست . رابطه ام با خانواده خودم خراب شده و واقعا کاری از دستم بر نمیاد. به خدا برای دختران امروزی بگم متاسفم یا نه از بس که خودخواه هستند و پر رو. این چه وضعشه. بعد می ایید با همدیگه جر و بحث می کنید که چرا پسرها از ازدواج فرار می کنند. من که مرد هستم کم آورده ام. حرمت نگهداشتن هم حد و اندازه دارد. به خانواده ام برای انجام کارها کمک نمی کند اما تا خوردن باشه حتما حضور داره... خانواده ام اهل دخالت در زندگی نیستند، من شک ندارم. امکان مستقل شدن و نقل مکان ندارم تا دو سال. ما طبقه بالای منطل پدری ام ساکن ایم. به خاطر اين موضوع چند بار بحث مان شده است. لطفا راهنمايي ام کنيد
میدونید وقتی از بچگی تو خانواده ای بزرگ میشی که دایما دعوا هست و پدر و مادر خانواده هیچ اعتمادی نداشتند
مسلما دختر خانواده حساس میشه
چون نمیخواد اشتباه تلخ پدر و مادرش تکرارشه همسزورتون به خیال خودش داره گربه رو دم حجله میکشه داره شمارو دور میکنه تا درصد خیانت و دروغ پایین تر بیاد اون از خانواده خودش مطمین که ب ضرر رابطه شما قدم برنمیدارن اما ب خانواده شما نه چون غریبه هستید درهر صورت هرچقدر هم فامیل
برای همین درمقابل شما موضع میگیرند البته احتمالا واقعا حرفی هم شنیدن یا طعنه ای که موضع گیریشون شدید شده
ب نظر من بهتره رابططونو باهاش قوی کنید متاسفانه خیلی از مردا محبتشونو ابراز نمیکنن و میگن خودش باید بدونه دوسش دارم و..
ولی باید بگید گفته شدن فرق داره نشون بدین باید باورتون کنه که اون فقط تو زندکی شماست وقتی با خانوادتونین اپونو رها نکنید جلو خانوادتون ارزش قایل شید برا همسرتون بالا ببرینش البته متعادل به همسرتون نشون بدید بیشتر دوسش داشتید اگر رابطش با خانوادتون بهتر میشد خلاصه برادر عزیز یه طرفه به قاضی نرید خانوما هیچ وقت مشکلشونو مستقیم نمیگن درمقابل ناراحتی هاشون بهانه میارن درسته همسرتون پیش زمینه داشتن اما رفتارهای شما و یا خانواده دامن زده الان همه چی به رفتار شما بستگی داره شما سر مادرتون داد میزنید این باعث میشه با خودش بگه سرمامانش داد بزنه من که... کاش با حرف میگفتین و قانع میکردین مثلا اگه میگفت خواهرت طعنه زد میگفتین خانوم خوشگلم امروز دلخور شده ناراحته منم ناراحتم اخه وقتی اون فکرش ناراحت باشه اقاییش هم دلخوره چون دلش نمیاد صورت ماهشو عصبانی ناراحت ببینه بعدم ببوسینش و فکرشو از بحث دور کنید بعدم که اروم تر شد بگید حالا واسم بگو ببینم چی ناراحتت کرده قربون خانومم برم که انقدر منطقی و مهریون گفتن این جمله باعث میشه حتی تو اوج بیمنطقی به خاطر ششما منطقی حرف بزنه و موضع گیری نکنه بعدم ک توضیح داد سعی کنید اروم قانعش کنید تپ قانع کردن ی طرفو نکوبید زمین جفت طرفین و بالا نگه دارید ولی وقای باهاش حرف میزنید تمام حواستون بهش باشه مثلا تلویزینون نبینید و حرف بزنید بشینید کنارش ازش بخواید براتون حرف بزنه و هنگام حرف زدن نوازشش کنید و در اغوش بگیریتشون
دوستان ببخشید بخش های احساسیشم باز کردم ولی بخدا دنیای بهانه دختر با ی محبت از ته دلی حل میشه فقط باید بلد بود ابراز کرد البته همیشگی نشه ک تکراری میشه اما بخدا همون لحظه ب جای توپیدن ب یکی از طرفین اعصاب اقا هم ارونتر میشه و بین زوجین حل میشه
خوشبخت باشید
یاعلی
جمع بندی بحث
سلام
همسرتون از ابتدا چنین خصوصیاتی داشته یا به تازگی اینجوری شدن اگه از اول همچین رفتاری داشتن پس ارتباطی به خانواده شما نداره و خانواده شما باعث این رفتار نیستن اما اگر نه بعدا اینجوری شده ممکنه در مواردی کسی از اعضای خانواده شما در زندگیتون دخالت کرده که باعث شده همسرتون موضع بگیرند. اگر بخوايد منصفانه قضاوت كنيد ايا ممكنه اونا هم مقصر باشند يا همسرتون حساسند؟
شايد يك دليل اينكه همسرت با خواهراتون و مادرتون و...مشکل پیدا کردند. اين باشه كه رفتار هاي شما با خانوادتون اين حسو بهش القا مي كنه كه ايشون به اندازه ي اونها براي شما مهم نيست. و خانومتون شخصيت بيش از حد احساسي دارند. و براي همين به توجه بيشتري احتياج داره، و وقتي اين توجه رو از شما دريافت نمي كنه شروع مي كنه به حسادت و مدام خودشو با خانوادتون مقايسه مي كنه و دعوا را میندازه. اگه فکر می کنید. اینجوره و شما به خانوادت بیشتر از همسرت توجه می کردید از این به بعد بهش بیشتر بهش محبت و توجه کنید. و اگه میخواهید به خانوادتون سر بزنید، یا کمکی کنید پنهانی باشه که هم رضایت همسرتون رو داشته باشید و هم به خانوادتون سر زده باشید. و هروقت ایشون بحث خانوادتون رو وسط میکشه بدون هیچ حرف و موضع گیری اجازه ندید همسرتون ادامه بده و بحث رو عوض کنید تا تبدیل به جر و بحث نشه. یه مدت که بگذره و بحث ها بین شما خاتمه بیابد. نظرش نسبت به خانوادت عوض خواهد شد. بلاخره ایشون از طرف خانوادتون یه سری حرف هایی شنیدن یا به واسطه شما و یا مستقیم و الا نمیشه که الکی تنفر ایجاد بشه.
نکته آخر اینکه تمام تلاشتون رو بکنید تا یه خانه اجاره کنید و از خانه پدریتون برید. با رفتن شما از اون خونه مطمئن باشید که بخش زیادی شایدم همه مشکل تو حل بشه .
از همه دوستان که لطف کردند نظر دادن و میدن تشکر می کنم.
همسرم شاغل نیست. تا 12ظهر می خوابه و میاد طبقه پایین ناهار می خوره و می ره طبقه بالا خونه خودمون.
خانوداه همسرم سیاست دارند هوای همو دارند و نمیشه به هیشکدومشون گفت بالای چشمت ابروست
مشکل اینه شما نتونستید صلابت مردونه رو نشون بدید به همسرتون.همسر شما باید با یک اخم شما حساب کار دستش بیاد.ولی به علت عدم مدیریت اینطور شده.در کنار مهربانی صلابت باید داشته باشه یک مرد.متعادل رفتار کنید وروی صلابت خود کار کنید.مهربانی به جای خود وصلابت هم به جای خود.
یازهرا
طبقه پایین ناهارش ندن
هرکسی پررو کردید طلبکار می شود
خوبی از حد بگذرد نادان خیال بد کند
من خودم نظرم اینه که بیشتر مردم کم اعصاب شده اند و سریع از کوره در می روند .
دخترها کم خواستگار شده اند و پسرها خیلی محتاط و ترسو .
مهریه سنگینه 114 سکه هم زیاده باعث خودخواهی و قدرت طلبی همه دخترا شده.
ما خودمون حتی یک مورد طلاق هم در فامیل نداشتیم اما در این سالهای اخیر پیدا شده چندین مورد طلاق.
خانم من در یک خانواده ایی بزرگ شده که پدرش زن دوم می گیره و میره... همش دعوا و جروبحث می کرده... اتفاقا من دلم سوخت و موقع خواستگاری مصمم بودم برم باهاش ازدواج کنم و زودتر نجاتش بدم.
زن دایی خودم برای پسرش باور کنید 20 تا خونه رفته برای خواستگاری اما هیچ دختری نتونسته مخشو بزنه...!
مشت اول هزار تومن :) ...
جوری صحبت میکنید مثل اینکه فقط تو زندگی شما این اتفاق افتاده و بس....
نه تو اکثر خانواده ها هست و ی جوری شده جزی از زندگی (که نباید بشد) ، استقامت و صبر جواب میده رفیق;) خانمها ظریف و احساسی هستن تو خلوت خودشون میدونن اشتباه میکنن ولی غرورشون نمیذاره ;)...
خوشبخت باشی مــــــــــرد
سلام آقا رضا. ضمن همدردی با جنابعالی چند تا نکته رو خدمتتون عرض می کنم:
اول اینکه: احترام به خانواده از جمله پدر و مادر مهمترین وظیفه یک مسلمان واقعیه که نباید ازش غفلت کرد.چه بسا شیطان طوری تو وجود خانمتون نفوذ کرده که هدفی چز بهم زدن خونواده تون نداشته باشند. راستی! اتفاقا اگر شما به اونها بی احترامی کنید مطمئنا خانمتون فکر می کنند که حق با ایشونه و رفته رفته در مورد اختلافشون پیشرفتهایی رو هم می کنند. (این خیلی مهمه)
دوم اینکه: شما یه روز وقتی که هم خودتون و هم همسرتون سرحال بودید یه مکان با صفایی برید و یه کادوی کوچیک به همسرتون بدید و ازشون محترمانه دلیل ناراحتیشو از خوانوادتون بپرسید چه بسا بین زن و خواهرتون مشکلی نیست و برخی افراد حسود بینشون اختلاف می اندازند. شاید بهتون بگه...
سوم اینکه: یه بار هم توی خلوت با خونواده خودتون ( مادر و خواهرتون) یه صحبتی بکنید شاید اونا هم چیزی رو بگن شما تا بحال ازش غفلت داشتید.
چهارم اینکه: خوبی های زنتون رو به خونواده خودتون و خوبی های خانوادتون رو به همسرتون بگید و بگید مثلا خواهرم از کار خوب تو در مورد فلان موضوع تعریف می کرد و بر عکس شاید یه فرجی بشه.
پنجم اینکه: در نهایت امر به همسرتون تذکر ( از نوع مردانه اش) بدید اگه گوش کرد که هیچ وگرنه شما هم می تونید همون کاری رو با خانوادشون بکنید که ایشون با خونواده شما میکنن ( در حد یه گوشمالی نه اینکه خدایی نکرده پرده عفتتون با خونواده همسرتون از هم دریده بشه و موقع دیدنشون خجالت بکشید)
راستی می تونید به مادر زنتون هم به طور مخفیانه و با احترام کامل بفرمایید تا با دخترشون یه صحبتی بکنن چرا که حرف مادر زن معجزه می کنه البته اگه خانمتون حرف شنوی داشته باشند. براتون آرزوی موفقیت دارم.
خوب من نظر مربوط به سوال رو هم بدم . حق با مهستای عزیز و عاشق واقعی گرامی هست
به آقای سوال کننده : به نظر من می تونین خیلی مودبانه و ملایم از خانواده ی همسرتون کمک بگیرین . البته این می تونه یه جور ناتوانی تلقی بشه ولی به نظر من نیست . اونا شاید بیشتر روی همسرتون نفوذ داشته باشن
در ضمن دوستانی که میگن می خواستی به خاطر قیافه باهاش ازدواج نکنی مگر ایشون گفت من به خاطر قیافه ازدواج کردم ؟ اصلا بحثی سر این مساله نبود که . ایشون میگه دختر یکی از اقوام . یعنی تاکیدش بیشتر روی تناسب خانواده و فرهنگ و اصالتشون و اعتمادپذیری طرف بوده نه قیافه . اخلاق خیلی خوب هم کمه یا اصلا نیست . هر کسی یه سری اخلاقای بد داره . رفتار بیرونی آدما هم با رفتارشون داخل خونه فرق داره . اینم همه مون داریم یا شاید اکثرمون . همین خانم ایشون ممکنه از بیرون خیلی آدم خوش اخلاقی باشه
آقا شما فقط ی مشکل داری اونم اینه که زز هستی البته ببخشیا ولی هستی دیگه،یکم بیشتر مدیریت کنی بد نیست این جزء ویژگیهای مرداست که باید باشن،فک کنم کم سن و سال بودی که ازدواج کردی یا عاشق شدی که هیچی رو از جمله اخلاقش رو ندیدی.هرچی که گفت نباید بگی چشم خوب (اینقد بدم میاد از اینجور مردا)یکم تسلط داشته باش ،با یکم تلاش کردن درست میشه نگران نباش
سلام خانم نگار و حدیث و دیگر عزیزان
چه مشکلی پیش اومده ؟؟؟
چه نظری مشکل داشته ؟؟ بگید تا در صورت ایراد حذف بشه
پیشاپیش ممنونم
مجبور نبودی با بچه ازدواج کنی
وقتی به پسرها می گی بابا اخلاق مهمتر از ظاهر
همه میگن نه زن خشکل باش بقیش درست میشه
میخواستی روز اول اخلاق در نظر بگیری
الان هم ما نمی تونیم در مورد تو قضاوت کنیم چون حرفهای همسرت را نشنیدیم
حالا هم بشین مدیریت کن
بهش بفهمون که روابط خانوادگی جای خود روابط همسر جای خود
این قضیه را مرد باید مدیریت کند که جنابعالی بلد نیستی
فعلا که دوستان مدیریت رو در نسق کشیدن تعریف کردن گویا این آقا نفس کش بره تو دیوار موفق میشه
ظاهرا راهکارایی مثل محبت کن و به خانواده همسرت بیشتر احترام بذار و حساسش نکن و ووو که مشاورای این سایت در این جور مواقع مثل نقل و نبات استفاده میکنن فقط واسه خانوم ها تولید کردن !!
به قول معروف باید در مورد احساسات این جمله رو هیچ وقت فراموش نکنیم ....
تنها برخی از آدم ها باران را احساس میکنند و بقیه فقط ((( خیس )))) می شوند ...
از مردانگی فقط همینشو بلد هستند ...
به قول اقا یاسین اون روز که میگیم اخلاق کسی گوش نمیده
وقتی به مشکل میخورن میان میگن ای وای زنم اینطوریه زنم اونطوریه .....
احسنتم و صد هزار احسنت و احسنت و احسنت !!!!!!!
الان نمیدونم چی شده که مردی که احساس داره میگن مرد نیست!!!!
متاسفانه راسخ بودن و مردانگی را در کمربند و فریاد کشیدن و حق صحبت ندادن به زن میدونن .....
والا حتی میخوان کلمه دوستت دارم به همسرشون رو بگن هم جوری میگن که از صدتا حش بدتره انقدر منت و انقدر و انقدر و انقدر
سلام
والا من بچه تر از این حرفام که بخوام به شما راهکار بدم
ولی تنها چیزی که می دونم اینه که روز به روز انگیزم برا ازدواج داره کم تر میشه!
التماس دعا
اینای که اومدن انشا نوشتن که آقا بابک مثبت نگری کن و عشق بورز و غیره ، بله درست فرمایش میکنن ، البته نه برای هر زنی نه برای هر موجود نادانی که اجازه بده به خودش که به پدر و مادر آدم توهین کنه . پدر و مادر و اعضای خانواده حرمت دارن ، هر اتفاقی و هر رفتاری شکل بگیره هیچکدام از طرفین اجازه توهین به پدر و مادر رو ندارن . و اون کسیکیه همچین رفتاری نشون داد دیگه از دید من از همه چی باید خطش بزنی . چطور خانوم اجازه نمیدن کوچکترین حرفی به خونوادش بزنی ولی هر چی خواست نثارت کنه ، شما هم بشینی بگی نمیتونم برخورد کنم ، به به ، همین کارا رو کردی که خبری از شام و ناهار نیست ، نخواستم اینا رو بنویسم ولی باید بهت میگفتم که اصل مطلب برادر من اینه ، رو زیاد بهش دادی بقیش دیگه شعاره ، نوشتی کلاس میزاره ؟ مگه چیکارست متخصص مغز و اعصابه ، یا دختر وزیره ، بگو جمعش کنه این بساطشو ، 4 روز دیگه پای بچه میاد وسط نتونی ترمزش و بکشی گرفتار میشی . سنگ بنا رو از اول محکم بزار یه عمر با عزت و عابرو زندگی کن هم در حق زنت هم فرزندانت محبت کن ، بهر حال دیگه شما گرفتیش ، زنته ، سعی کن راهکاری پیدا کنی /بعدشم سعی کن تو اولین فرصت بری یه خونه جای دورتری اجار کنی خودش کلی کمکت میکنه تا از اون فضا دور شه . انشالاه کم کم درست میشه
چرا پای درد دل هر خانواده ایی می نشینم از همین خصوصیات مشترک عروس هایشان می گویند؟؟؟؟؟
دخترهای قدیم که مادرهای ما هستند چقدر عذاب کشیدند از دست پسرهای آن دوران و پسرهای الان چقدر از دست دخترها عذاب می کشند.
ولی بعضی اقا یون وقتی زن میگیرن انگار اسمون سوراخ شده همین یدونه بوده نصیبشون شده یه کارایی میکنن خودشون کوتاهی میکنن ضرب المثل هست اول که عسل میخورن بعدش خاک موقع عسل خوردن حواسشون نیست بعد این طوری میشه
سلام الان که به اینجا رسییدید به نظر خودتون اشتباهتون چی بوده ؟ملاک هاتون ؟؟
به خدا برای دختران امروزی بگم متاسفم یا نه از بس که خودخواه هستند و پر رو.
این صحبته خودتونه همچین میگید ما دخترا مشکل داریم پسرا از ازدواج پشیمون میشن انگار شما آقایون چقد بلدید زندگی کردن این شمایید که باید بتونید مدیریت کنید اگر مدیریت بلد نیستید پس خانومارو زیر سوال نبرید خیلی چیزا تو زندگی هست که خانوما تحمل میکنن حالا شما فقط یه مشکله به این کوچیکی تو ساله اوله ازدواجتون پیش اومده نمیدونید چکار کنید من واقعا امیدوارم همه آقایون مثله شما نباشن .حتی اگر ناراحتیتون به جا باشه حرف زدنتون خیلی بده شما اگر به همین صورت که این متنو نوشتید با همسرتونم برخورد میکنیدو باهاش حرف میزنید واقعا فاتحه یه زندگیه خوبو با آرامشو بخونید. بهتره قبل از اینکه از کسی ایراد بگیریدو خانومارو زیر سوال ببرید یکم مطالعتونو بیشتر کنید و سعی کنید یاد بگیرید چجوری زندگیه مشترکتونو اداره کنید
منم با صحبتای هانا موافقم ...
درسته همسر شما ظاهرا خیلی پرتوقع و لوس و خودخواه و بااین حرفایی که شما گفتین بی تربیت م تشریف دارن
ولی از طرز نوشتنتون معلومه شمام مدام گارد می گیرین و جوری رفتار می کنین که تحریک میشه و این باعث میشه حساس تربشه ...
ولی خب از یه لحاظ م به نظرم این رفتارشون ذاتیه ! من خیلی از این موارد دیدم اینجور ادما اخلاقشون اینجوریه ...
امیدوارم رابطه تون با ابراز محبت ٰ چشم پوشی از خطاهای همدیگه و درک وظایف و رعایت حقوق همدیگه ٔدرست بشه....
من با خود خود همسرم مشکلی ندارم. همسرم خیلی از وقتا که از سرکار میام خسته است و مریض میگه سرم درد میکنه ، از شام هم خبری نیست. خسته شدم از بس هر روز و شی شام و نهار به خونه ی این و اون می ریم. خجالت میکشم.
خیلی اهل کلاس گذاشتنه. کلافه شده ام. ما هر دومون با هم مشکلی نداریم . من توی رو در وایستی گیر کرده ام ، نمی تونم باهاش برخورد کنم و بگم که حق با کیه.
با این حرفهایی که زدید شما در رفتارتون مشکلات بسیاری وجود دارد از لحاظ شخصیتی بنظرمیاد به پختگی کامل برای ازدواج نرسیده بودید.
همسرتون شاغلن؟
خب نظر خودت چی هست؟
چه راهکاری خودت داری؟
ناراحتی شما قابل درکه ولی بدونید تو سال اول برا خیلیا این مشکلات پیش میاد و اصولا سالهای اول رو سالهای بحرانی میدونن.
حساسیت همسرتون روی چه رفتاراییه کاش جزیی و موردی میگفتین
شما اقایون موضوع رو کلی میبینید ولی خانم ها جزء نگرند همین کلی نگری باعث میشه شما خیلی مسائل رو نبینی مثلا خانواده شما یه چیزی میگن که ناراحت میشه اما شما اصلا متوجه نمیشید (شاید حتی به نظرت ناراحت کننده هم نیاد چون نوع روابط شما با خانم ها فرق داره گاهی یه جمله توی ادبیات خانم ها معنی خیلی متفاوت تری میده و شاید خیلی بد باشه) بعد از این وقایع وقتی شما رفتار طبیعی خودتون رو نشون میدی اون حس میکنه شما پشتش نیستید و یا با حرفهای بقیه موافقید! (در حالیکه شما اصلا از چیزی خبر ندارید!) بنابراین حس میکنه با رفت و امد با خانواده شما کم کم شما رو از دست خواهد داد پس گارد میگیره !
تنها کاری که میتونید بکنید اینه که بهش حس امنیت بدید که همسرتون رو دوست دارید و کسی نمیتونه اونو از شما جدا کنه و بعد باهاش صحبت کنید که این مسائل ربطی به شما نداره و بهتره روابطش رو خودش مدیریت کنه و اگر همینوطری ادامه بده شما دلسرد میشید
اگر جواب نداد سعی نکنید ازش دوری کنید یا واکنش شدید نشون بدید این فقط زندگیتون رو خراب میکنه این همه تلاش کردی ازدواج کردی این همه هزینه عاطفی و خاطره ارزش تلاش رو داره پس دوتایی برید مشاوره.
دوست خوبم ، شاید من نتونم موقعیت و روحیات شما رو به خوبی درک کنم اما بهت پیشنهاد میدم قبل از اینکه به راه های تغییر رفتار همسرت فکر کنی روی خودت تمرکز کن
1. بی خیال باش و مشکلت رو بزرگ نبین
2. خودت باش (نسبت به خانوادت و همسرت مهر بورز و به گونه ای رفتار کن که گویی همچین مشکلی ابدا وجود ندارد)
3. اثر گذار باش نه تاثیر پذیر (اجازه نده حرف دیگران روت تاثیر بزاره)
4. هیجانی عمل نکن(از تصمیمات هیجانی و آنی،... پرهیز کن)
5. به خداوند توکل کن و مشکلت رو به خداوند واگذار کن و امید وار باش
انشالله که بزودی مشکلتون حل خواهد شد
ما هم دعاگوی شما هستیم
سلام خدمت شما
چند نکته را رعایت کنید ان شا الله مشکلتان حل خواهد شد .....
1- نحوه صحبت تان 2- عشق و محبت 3- مثبت گویی 4- طرفداری
1- نحوه صحبت کردن شما بسیاری تاثیر میگذارد . اینکه شما چگونه ایشان را نقد کنید کجا نقد کنید با چه لحنی نقد کنید .... هر فردی حرمتی داره و عزت نفسی واسه خودش داره که در موقع مناسب وبا لحن مناسب باید بهش پرداخته بشه
2- عشق و محبت هست که باید بین خودتان و ایشان بیفزایید ...یک زن ، بزرگترین نقطه ضعفش محبت و عشق است که اگر احساساتش تحریک شود . همانی میشود که ارزویش را دارید ... هر زنی تا هر اندازه بدی ، بداخلاقی و ... با عشق و ابراز علاقه و محبت و تحریک احساسات ، کم می آورد
3- مثبت گویی از خانواده خودتان در مقابل ایشان ، البته این مثبت گویی نباید جنبه فخر فروشی و یا تحقیر ایشان و یا بزرگ کردن خانواده خودتان باشد ... بدین معنا که از عشق و علاقه خانواده خودتان به مرور زمان برایی شان بگویید .. از اینکه خواهرتان مثلا به شما گفته که چقدر لباس همسرتان قشنگ است ... چقدر امشب زیبا شده بود و یا چقدر ازت خوشش میاد ... البته این ها نباید جنبه تظاهر و ریا داشته باشه باید در موقعی مناسب و کم کم این صحبت ها رو انجام بدید که به ایشان القا شود که دیگران دوستش دارند ....
نکته ای که باید دقت کنید اینه که این رفتارهای ایشان نشانه اینه که ایشون کمبود عشق و احساس و محبت داره و با این رفتارها قصد داره شما بیشتر بهش توجه کنی ... پس بهتره که درکش کنی تا اینکه جلوش وایسی !!!
زن و شوهر پای مشکلات هم وای میستن ...
دقت کن که هر آدمی از مهربانی خوشش میاد هر کسی از خوش اخلاقی خوشش میاد ... اما زن و شوهر باید حتی از اشتباهات هم خوششون بیاد حتی از رفتارهای اشتباه همدیگه ... و به هم کمک کنن ... هر چی دامنه اشتباها بیشتر باشه و دامنه بخشش طرفین بیشتر باشه نشانه استحکام بالای زندگی ست .... پس با طلاق و اینجور حرفها خودت رو فریب نده چون اگر عاشقش باشی پای همه چیزش می مونی و زندگیتو درست میکنی !!!!!!!!!!!!!
4- طرفداری ست که باید پشت همسرت باشی ... جوری که احساس امنیت پیش تو بکنه ...نباید با طرفداری از مادر و خواهرت رگه های حسادت زنانه اش را تقویت کنی و زندگیتو خراب کنی ... جلوی خواهر و مادرت وظیفه داری که پشت همسرت باشی نه مادر و خواهرت .... نه اینکه به خواهرت توهین کنی یا مادرتو تحقیر کنی ... باید مواقعی که هر دو روبروی هم هستند اولا مصالحه کنی و قضیه رو رفع کنی ... و البته پشت همسرت باشی و بهش احساس اطمینان از طرفداریشو بدی ... وقنی هم که تنها بودید ازش طرفداری کنی و این احساس حسادتشو کم کنی ...
یعنی با طرفداری ازش و مثبت گویی از خانواده ات یک توازن برقرار کنی
همسرتو درک کن!!!
زن ها عاشق این هستند با کنایه و غیرمستقیم باهات حرف بزنن .....
وقتی میگه با خواهرت و مادرت قطع رابطه کن یعنی : رضا جان عزیز دلم همسر مهربانم بهم توجه کن بهم عشق بورز !!!!!!
اینو چجوری بهت بگه که نیاز عاطفی و احساسی داره ؟؟؟؟؟؟؟؟
بهت التماس کنه که رضا بهم بگو دوسم داری ؟؟؟؟
درکش کن تا بهترین زندگی رو برات رقم بزنه !!!!!!!!
خوشبخت باشی
یاحق
لایک داشت این نظر
اگر یه خانم این سوال رو میپرسید همه میخواستن نصیحت کنن و.. چه برسه به اینکه بگه شوهرم شعور نداره!!!اگر این جمله ر میگفت همه میگفتن برو خودت رو درست کن !(البته احساسات این آقا قابل درکه و اگر یه خانم هم اینو میگفت من بهش حق میدادم )
فقط خواستم تفاوت موضع گیری هایی ما در مقابل یه سوال مشابه از دو جنس مختلف رو بگم کلا میام این سایت سرگیجه میگیرم!
سلام
تفاوت نظر زیاده
چون ادم ها هر کدوم دنیای خودشون رو دارن .....
عینک ادم ها هم کاملا متفاوت !!
بانظرتان موافقم ...
عاشق جان حرفات صحیح اما یه وقتایی آدم نمی تونه حتی راجبه یه موضوعاتی با طرفش حرف بزنه اصن حرفش نمیاد
تو فکر کن یه مردی که با هزارتا مشکل از یر کار خسته بر می گرده خونه و ذهنش درگیر بدهی و وام و چک هزار کوفتو زهرمار دیگست حالا به جای گرفتن آرامش از همسرش باید باهاش کلنجار بره که یه رفتار اشتباهشو کنار بذاره
بعضی وقتا هم یه چیزی تو درونته که نمیزاره حرف بزنی یا حرفتو درست بزنی و منظورتو منتقل کنی
البته مشکل این دوستمون خیلی حاد نیست و پیش مشکلات خیلی از مردم شوخی محسوب میشه ولی به ظرفیت هر کس و توانایی حل مسئله هر کس یه مشکل کوچیک هم می تونه بزرگ باشه
با نظر دکتر حمید واقعا حال کردم ، بخونش آقا رضا . چنتا پیشنهادم برات داشتم ولی اینجا جاش نیست که بنویسم . بالاخره خیلیا مجردن و ما متاهل ها هم خدای ناکرده قصد خراب کردن ذهنیت این بندگان خدا رو نداریم . وگرنه مینوشتم برات چجوری سر به راهش کنی . فقط مختصرش بهت میگم که در یک جمله _ کوتاه نیا تا تهش برو حساب دستش میاد خودش رفتارشو کم کم اصلاح میکنه - بازم متاسفم
واقعا جای تاسف داره ، افسوس که همچین زنانی یا دخترانی فکر میکنند با نشون دادن یه همچین رفتاری مثلا قدرت نمایی میکنند ولی افسوس که سخت در اشتباهند . واقعا جای تاسف داره هزار بار الحمدلله همسر من اینجوری نیست ولی زیاد دیدم این وضعو چه عرض کنم والا
اگه ناراحت نمیشید باید بگم شما هم مقصرید به چند دلیل :
اولا نباید در جایگاه قضاوت بین دو طرفین قرار بگیرید و جانب کسی را بگیرید اگه اونا مادر و خواهر شماهستند اینهم بنده خدا با امید شما به اون خونه پا گذاشته این از این.
دوما همسرت و از جو خاله زنکی و روزمرگی باید خارج کنی چون احساسم میگه اینا از سربیکاری هی می پرن به هم . با همسرت صمیمی تر شو با هم مشغله های جدید و برنامه های جدید برای روزهاتون بزارید . مثلا شما جوانید ءخه یه کم خلاق باشید بجای اینکه عصبانی بشید و ناسزا بگین دنبال راهکار باشید
ما آدما بنده ی کسی هستیم که ازش محبت بینیم با زنت دوست باش.
مادر شوهری داشتم که اوایل زندگیم شایبد هفته ها با من حرف نمیزد چون از من خوشش نمی آمد و همش با هم دعوا داشتیمولی یه روز نشستم گفتم اصلا اون منو دوست نداره من که می تونم دوسش داشته باشم و تصمیمو گرفتم که دیگه مثل مامانم دوسش داشته باشم. الان هرجا بین فامیل و غریبه میشینه میگه این عروس نیست ستون خونه مه .
از محبت خارها گل می شود / از محبت تلخها شیرین می شود
خیلی بده که این سایت برای متنها دکمه ویرایش نزاشته .
با سلام
اول اینکه قسم خوردن حتی زمانی که راست هم میگویید درست نیست.چه برسه به زمانی که از جزئ بخواهی به کل برسی.نمونه ناقضشم زن داداش منه !!!!ازش نمیخواهم الکی تعریف کنم اما از دختر برای مادر من بهتره.حالا چرا؟؟؟
چطور میشه که اینجور میشه؟؟؟؟؟
چندتا دلیل و یه دلیل کلی به ذهنم میرسه که عنوان میکنم.
اول تربیت خانوادگی
دوم محیط زندگی
سوم طرز فکر و اهم های هر فرد که به نوعی به همون تربیت برمیگرده
بعد معیار های افراد موقع ازدواج (که گاهی عشق کور و کرشون میکنه و به همین چیزا توجه نمیکنن)
(((جهت توجه میگم .آقایونی دیدم که همون جلسه اول با چنان قطعیتی موضوع احترام و همراهی با خانوادشون را مطرح میکنن که همون اول کار حساب کار را میدادند دست طرف)))
و در نهایت به رفتار آقا پسر بر میگرده.بذارید اینطور بگم .وقتی یه دختر و پسر با هم ازدواج میکنند و هر کدام برای اولین بار وارد خونه دیگری میشن این رفتار دختر یا پسره که تعیین میکنه با خانوادش چطور رفتار بشه .وقتی عروس خانم بیاد داخل خونه شما و ببینه شما احترام زیادی برای مادر و خواهر و برادرتون قائل هستید و برای کارهای منزل به آنها کمک میکنید و .... بعید میدونم کوتاهی کنه و برای به دست آوردن قلب شما هم که شده به خانوادتون احترام میذاره.در یکی از نظرات خوندم که با بی احترامی به خانواده دختر،دختر بلوا میکنه.....ببین اون دختر خانوادش براش خیلی مهمه .....
اگه هم تا حالا خراب کردید طرز صحیح رفتار با خانواده خودتون را آهسته آهسته از همین الان شروع کنید تا دختر خانم بدونه کارش اشتباهه
انشاالله که موفق بشید
سوال کننده عزیز
1)اگر رفتار همسر شما در اثر اتفاق و رفتاری از طرف خانواده شما بوده خب باید ریشه یابی بشه.
2)ولی اگر ایشون این رفتارها جزو اخلاقشه دیگه هیچ کاریش نمیشه کرد.
در حالت دوم طلاق رو پیشنهاد میدم
توضیحات زیر مربوط به حالت دومه:
تو یه جوونی، مگه چند سال عمر میکنی که اخلاق گند یکی رو درست کنی (که نمیشه)
کسی که به پدر و مادر آدم توهین میکنه و فقط بلده بخوره و بره دستشویی و دست به سیاه سفید نمیزنه فایده ای برات نداره
اگه بچه نداری سریعا جدا شو
موافقم
مال ما هم دست کمس از زن شما نداره. بخونید:
زندگی ما که با اومدن عروس تازه کلا متحول شد,دوره نامزدیشون با کنکور من یکی شده بود اخ اذیت میکردن اخ ناراحت میکردن مارو,تا موقع کار میشد میرفت تو اتاق و بیرون نمی اومد فقط موقع خوردن میدیدیمش,زندگیمون پر از تشنج شده بود بخاطر اینا همیشه تو خونمون دعوا بود کنکورمو بخاطرشون گند زدم چون توخونه یه روزم روی ارامشو ندیده بودیم با این همه از گُل بهش نازکتر نگفتیم
موندم ماها چرا اینقدر از کار کردن میترسیم ؟؟؟تابحال شنیدید کسی از کارکردن زیاد مرده باشه؟ آخه من موندم این چه توقعیه که ما ایرانیا از عروسمون داریم که بیاد کارای خونه ی مارو کنه؟ اگه از نظر ما عروس خوب یعنی کسی که بدون حرف تو خونه ی ما کارامونو انجام بده خب چرا یه کارگر استخدام نمی کنیم؟
عروس نگو ، بگو کلفت خاله من عروس اخریش رو تبدیل کرده به یه کلفت دلم برای دختره میسوزه یه دختر 18 ساله سادست به خاطر علاقش به پسرخاله من موقع نامزدی هم کلفتی خاله منو میکنه دختر خاله من وقتی مجرد بود یه غذا درست نمیکرد و به مادرش کمک نمیکرد اما حالا برا ااین دختر تعین تکلیف میکنه خیر سرش تحصیلکرده هم هست خانم دکترررررر من که دختر خواهرشم میشناسمش و هرگز تو خونش بهش کمک نمیکنم حتی یه لیوان هم جا به جا نمیکنم چون میدونم چقدر ناسپاسند .
واقعن متاسفم برا این فرهنگ حاضریم برادر خودمونن هر روز بره خونه پدر زن و کارای شخصی برادر زن و پدر زن رو انجام بده ؟ ماشینش رو بشوره و کارای بانکیش رو انجام بده و ...
کمک کردن چیز خوبیه وقتی احترام باشه خود طرف میاد کمک که اگر هم نیومد بازم وظیفه ش نیست
والا نمیدونم چی بگم عروس ما تا قبل ازدواج مون مامانش زنگ میزد میگفت میاد خونتون کلفتی میکنه ظرفاتونو میشوره جارو میکنه، مامانم میگفت این حرفا زشته مثل دختر خودمونه. حالا هم که عروس ما شده میاد مثل پرنسسا میشینه تو خونه ما هیچ کاری نمیکنه البته نه به اون حرف مادرش نه به این رفتاره دخترش خیلی قشنگ بود که همینطوری که میره خونه مادرش کمک میکنه خونه ما که اسممون بد رفته به مادرشوهر و خواهر شوهر هم کمک میکرد! ولی متاسفانه اینجوری نیست. از طرفی هم من شدم آژانس مادر و خواهر همسرم!هر جا می خوان برن دستور میفرماین ما رو برسون واقعا خنده داره! خانواده ام دوران مجردی برادرم از من چنین انتظاری نداشتن! این هم از شانس بد ما که زنم تو زرد از آب در اومد. لوسه. کمبود داره.
سلام آقا رضا برو خداتو شکر کن که زنت کتک ات نمی زنه . دخترها معلوم نیست چشونه.
به خدا به امام حسین همه خانواده هایی که عروس دار هستند از دست عروس شون شاکی و ناراضی هستند.
اسم خواهرشوهر ومادرشوهر بد درفته... مگه جرات می کنیم به به عروس هامون چیزی ام بگیم؟؟؟؟؟
آقا رضا ناراحت نباش
سلام
همسرتون از ابتدا چنین خصوصیاتی داشته یا به تازگی اینجوری شدن اگه از اول همچین رفتاری داشتن پس ارتباطی به خانواده شما نداره و خانواده شما باعث این رفتار نیستن اما اگر نه بعدا اینجوری شده ممکنه در مواردی کسی از اعضای خانواده شما در زندگیتون دخالت کرده که باعث شده همسرتون موضع بگیرند. اگر بخوايد منصفانه قضاوت كنيد ايا ممكنه اونا هم مقصر باشند يا همسرتون حساسند؟
شايد يك دليل اينكه همسرت با خواهراتون و مادرتون و...مشکل پیدا کردند. اين باشه كه رفتار هاي شما با خانوادتون اين حسو بهش القا مي كنه كه ايشون به اندازه ي اونها براي شما مهم نيست. و خانومتون شخصيت بيش از حد احساسي دارند. و براي همين به توجه بيشتري احتياج داره، و وقتي اين توجه رو از شما دريافت نمي كنه شروع مي كنه به حسادت و مدام خودشو با خانوادتون مقايسه مي كنه و دعوا را میندازه. اگه فکر می کنید. اینجوره و شما به خانوادت بیشتر از همسرت توجه می کردید از این به بعد بهش بیشتر بهش محبت و توجه کنید. و اگه میخواهید به خانوادتون سر بزنید، یا کمکی کنید پنهانی باشه که هم رضایت همسرتون رو داشته باشید و هم به خانوادتون سر زده باشید. و هروقت ایشون بحث خانوادتون رو وسط میکشه بدون هیچ حرف و موضع گیری اجازه ندید همسرتون ادامه بده و بحث رو عوض کنید تا تبدیل به جر و بحث نشه. یه مدت که بگذره و بحث ها بین شما خاتمه بیابد. نظرش نسبت به خانوادت عوض خواهد شد. بلاخره ایشون از طرف خانوادتون یه سری حرف هایی شنیدن یا به واسطه شما و یا مستقیم و الا نمیشه که الکی تنفر ایجاد بشه.
نکته آخر اینکه تمام تلاشتون رو بکنید تا یه خانه اجاره کنید و از خانه پدریتون برید. با رفتن شما از اون خونه مطمئن باشید که بخش زیادی شایدم همه مشکل تو حل بشه .
بازم اگه سوالی داشتید میتونید تو نظرات همین پست بنویسید تا پاسخ مناسب داده بشه.
موفق باشید