پشیمانی بعد از عقد

10:50 - 1395/02/15

باسلام وتشکر از سایت بسیار عالیتون
به خدمت شما عارضم که 30 سالمه و 4 ماه است که عقد کردم.اما الان پشیمانم(چون میزان آشنایی قبل از عقد یک ماه هم نشد!)
چون پدر عروس بخاطر کوچک بودن محیط و تفکرات قدیمی که داشتند اجازه ندادند نامزد بمانیم و من یک ماه بعد از عقد پشیمان شدم.به چند دلیل:
1.خانمم اصلا از شرایط خودش حرفی نزد(پنهان کاری)
2.نگفت که شغلش دائمی نیست و حتی قراردادی هم نیست،در صورتی که من برایش گفته بودم شاغل بودن برایم مهم است
3.نگفت که پدرش قبلا اعتیاد داشته
تا اینجا که برمیگردد به ضعف من در تحقیقات ولی دختر چرا باید مسائلی به این مهمی را مخفی می کرد؟بگذریم که خانواده من اصلا همراه من نبودند و حتی میگفتند زیاد سوال نپرس و زیاد تحقیق نکن(از دست خانواده ام ناراحتم چرا که آنها هم با اینکه چیزهایی فهمیده بودند ولی به من چیزی نگفتند!)
ولی قضیه به اینجا ختم نمی شود چون من بیکاری و وضعیت خانواده طرف را بخاطر خدا قبول کردم و نخواستم که یک دختر در جامعه آسیب ببیند.اما الان مشکل بزرگی که دارم این است که با ظاهر طرف خیلی مشکل دارم و این قضیه بعد از اینکه به هم نزدیکتر شدیم نمود پیدا کرد.واضح بگویم بعد از عقد که از نظر جنسی به ایشان نزدیک شدم دیدم حالم بد می شود.البته ایشان هنوز دختر است!
شاید بگویید مگه روز اول قیافه طرفو ندیدی.بله دیدم ولی طرف انقد بخودش رسیده بود که متوجه عیب چروکی پوست صورت و عیب دندانهایش نشدم.و بعضی از مسائل ظاهری تا نزدیک نشوی مشخص نمیشود!یک مسئله دیگر اینکه من مذهبی و مقید به واجبات هستم ولی در خانواده و خود همسرم چنین چیزی نمیبینم!
در کل اینکه اعتقادات،اخلاق و ظاهر طرف اصلا به دلم ننشسته و نمیدانم چه کنم!
به هم زدن عقد هم برایم سخت است به چند دلیل:
1.پدر و برادر خانمم دخلم را میاورند یعنی اینکه باید منتظر یه اتفاق بد و درگیری شدید باشم
2.مهمتر از همه اینکه نمیخواهم شخصیت یک دختر را خرد کنم.چون میدانم برای یک دختر طلاق اتفاق ناگواری است
حالا به نظر شما ادامه دهم یا اینکه تا طرفم دختر است به هم بزنم؟
لطفا کمکم کنید

http://btid.org/node/91067

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 3 =
*****
تصویر مریم فرخنده
نویسنده مریم فرخنده در

عسی ان تکرهوا شیا و هو خیر لکم....شاید خیریتی در این مساله هست ک شما از ان بی خبرید پس با خدا پیش برید جلو او این مشکلات کوچیک رو با هم حل کنید.

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

با سلام ممنون از سایت عالیتون

من با شوهرم فرار کردم و بعد عقد کردیم ولی خانواده شوهر من هنوزم برام عروسی نگرفتن من چهار ماه که تو خونه پدر شوهرم هستم الان باید بگم پشیمونم از کاری که کردم اینم باید اضافه کنم که تصمیم خودم نبود که با این آقا بخوام ازدواج کنم زن عمو هام منو مجبور به این کار کردن من خیلی خیلی از کاری که کردم پشیمونم 

میخواستم اگه میشه راهنماییم کنید

 

تصویر yasin1366
نویسنده yasin1366 در

1.خانمم اصلا از شرایط خودش حرفی نزد(پنهان کاری)
پنهان کاری برای زمانی هست که شما سوال کرده باشید و این بنده خدا واقعیت نگه
خب تو که میخواستی بگیری باید زیر و بم قضیه در میوردی

2.نگفت که شغلش دائمی نیست و حتی قراردادی هم نیست،در صورتی که من برایش گفته بودم شاغل بودن برایم مهم است
شما پرسیدی که نگفت یا کلا نگفت شما که برات شغل مهم بود باید می رفتی تو ادارشون تحقیق می کردی پس حالا این قضیه مهم نیست

3.نگفت که پدرش قبلا اعتیاد داشته
شا باید تحقیق می کردی درضن موقع عقد و این مسائل باید دقت می کردی بعد اگر متوجه نشدی نشون میده اعتیادش تابلو نیست

اینکه بیان کردی از خانوادت ناراحتی وقتی خانوادت دشمنتن اون دیگه مشکل تو هست نه اون

در مورد مسائل مذهبی هم باید توی دوران قبل از عقد باهم صلاح میومدینپ

تو بحث مسائل جنسی باید دید چه انتظاری داشتی برخی مواقع ما طرف بی عیب و نقص می خواهیم اما واقعیت اینه که بی عیب و نقص نیست

خلاصه یک جورایی میشه گفت اول عقد کردی بعد فکر کردیfrown

حالا دوراه داری یا ادامه بدی یا جداشی

اولویت اولت بذار برای ادامه دادن یک فرصت به خودت بده ببین میتونی باهاش بسازی یا نه
اگر نتونستی جدا شو
به هرحال این خانواده باید روز اول همه چیز به شما می گفت

ولی خب درکل خانواده شما مقصر هستند به اضافه اینکه خودت مقصر اصلی ماجرا هستی آدم وقتی خانوادش پشتش نیست میره با چهارتا بزرگتر و رفیق خوب و متاهل مشورت می کنه

نگران واکنش های بعدشم نباش مطئننا آسیبی نمی بینی ولی خب مهریه ات را از حلقومت می کشن بیرون کوتاه بیا هم نیستن

تصویر ستاره
نویسنده ستاره در

تعارف نکنید اگه میخواد خونه وماشین براتون بخرن
این حرفا برای بچه هاس
شما 30سالتون هست
اینم که دلتون نشسته باید قبل عقد بیشتر فکرمیکردید خانواده راضی میکردی ولی الان از کمک مشاور وعاقلانه تر فکرکنبد وتصمیم بگیرید

تصویر الهه نازززز

اعتقادات و مذهب طرف رو قبل ازدواج ندیدی؟!
خوشحالم که معنی مذهبی بودن رو فهمیدم.
یه خواستگارم خیلی خیلی ادعای مذهبی بودن داشت. اما به خاطر وسایل خونمون منو نپسندید.

تصویر 123456
نویسنده 123456 در

وای خاک عالم indecision
مگه زن برای شما عابر بانک هست که پول بده به شما
چه جلافتا  .نگفت که شغلش دائمی نیست و حتی قراردادی هم نیست،
متاسفم برای شما 
شما زن نمیخواستی بگیری ........ 
دختر مردمو ول کن 
تا باشه اون روزو ببینیم که داداشای طرف دخل شما رو بیارن frownfrown
 

تصویر setayesh.mashreghi

دختر مردم رو دستمالی کردید حالا دلتون نمیخواد...چقدر شما مذهبی هستید

همین افرادی مثل شما اسم مذهب و مذهبی بودن رو خراب میکنن

واقعا که.............

تصویر setayesh.mashreghi

شما خودتون از نظر ظاهری همه جوره اوکی هستی؟

چرا باید شغل همسرتون براتون مهم باشه؟!؟؟؟ مگه به درآمد ایشون نیاز دارید؟؟؟؟

یا شایدم میگید زنی که دستش تویه جیبش باشه دیگه از شما کمتر پول میگیره و بخشی از حقوق شما صرف مایحتاج شخصی همسرتون نمیشه.....واقعا برا من عجیبه چطور 1 مرد باید قردادی بودن و نبودن کار همسرش براش مهم باشه؟!!surprise

البته نه که ندیده باشم مردایی که اینطور بودن ولی از قدیم کار مرد همین بوده بره کار کنه خرج زن و زندگی رو بده...غیر از اینه؟

پدر ایشون معتاد بوده شما با 1 تحقیق ساده میتونستید بفهمید

حالا واقعا از خانواده ی ایشون میترسی یا از دادن مهریه؟؟؟؟؟؟

این چیزایی که شما گفتی به نظر میاد بهانه باشه تا دلیل واقعی....

لطف کنید دختر بی گناه مردم رو طلاق بدید و بدبختش نکنید

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

ضمن اینکه وقتی از یه چیزی ناراحتی ، چیزای دیگه رو هم بهش دامن میزنی که شاید اصلا اگه در شرایط دیگه ای بود مورد توجه قرار نمیگرفت .
مثل اعتیاد پدر ایشون و یا ...

و اینکه برادر من خودتون یا خونوادتون رو یا خدای نکرده همسرتون رو سرزنش نکنید فقط حتما این مشکل رو برطرف کنید و انشاءالله که سالهای سال کنار همسر بزرگوارتون باهمون ایمان و اعتقادی که یاد کردید با لطف خدا زندگی کنید و خوشبخت باشید.

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

سلام برادر عزیز
لطفا و حتما قبل از اینکه بیشتر از این رو به جلو حرکت کنید ،تکلیفتون رو باخودتون مشخص کنید و از ترس برادر خانم و پدرخانم و یا ... نباشه که تصمیمی بگیرید.
من قصد ندارم شما رو نقد کنم یا پیشنهادی مبنی بر ادامه یا خدای نکرده جدایی بهتون بدم فقط بنظرم اگه همینطوری بااین روال به سمت جلو حرکت کنید و روزها و سالهای بیشتری رو گذران کنید اصلا درست نیست.
پس بهتره که با یه دل محکم و تصمیم قاطع و امید به خوشبختی و زندگی تون در کنار همسرتون رو به جلو حرکت کنید .
لذا حتما با مشاور مشورت های لازم رو داشته باشید.

تصویر الهه نازززز

خیلی خیلی بزرگواری که با وجود بیکاری باهاش عقد کردی.
بیکاری خونوادش چه ربطی به دختر داره؟!
بعدش شاغل بودن دختر این قدر مهمه؟!
دختر قراره خرج زندگی رو بده؟!

تصویر الهه نازززز

تا دختره طلاقش بده.
پنهان کاریای خودش و خونوادش رو بهشون بگو.

تصویر zm@45
نویسنده zm@45 در

سپاس از اینهمه مذهبی بودنتون!!!پس احتمال فراوان شما چهره ایشونو همون روز اول دیدی اما چون شاغل بودن منفعتتون ایجاب میکرده که باهاش ازدواج کنی...
حقیقتا تحمل افرادی که معیار دوم شما براشون اولویت هست برای من خیلی سخته. اصلا کی گفته تامین منابع مالی خانواده به عهده زن هست؟شما خودتون از تمام گذشته ای که داشتین برای این خانم گفتین؟چرا فکر میکنین کسی که قبلا اعتیاد داشته والان ترک کرده و داره به خوبی زندگی میکنه باید برای موجه زندگی کردنش شما رو در جریان گذشته اش قرار بده؟
کمی به خودتون بیاین.ایشونو به هر دلیلی طلاق بدین مطمئن باشین خودتونم از اثراتش در ازدواج بعدیتون مصون نخواهید بود.ضمن اینکه اگه خیلی مذهبی باشین میدونین که باید مهریه ایشونو بپردازین (نصفشو) و دنبال کلاه شرعی هم نگردین لطفا چون حق الناسه

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

به نظر می رسد یک ماه زمان کمی برای شناخت مواردی که گفتید نباشد. در این مدت، هم می شد تا حدود زیادی به اخلاق و اعتقادات طرف پی برد و هم اینکه ایشان را از لحاظ ظاهری مورد ارزیابی قرار داد و بعد تصمیم گرفت. 

به نظر من مشکلاتی که شما مطرح کردید همگی ناشی از عدم شناخت نیست؛ بلکه بخش زیادی از آن به نوع تفکرات شما بر می گردد. به عنوان مثال اینکه می گویید ایشان شاغل رسمی نیست و این را یک مشکل بزرگ عنوان می کنید، ناشی از نگاه نادرستی است که شما به این مسئله دارید. اصلا چه کسی گفته که زن باید کار کند و در مخارج خانه شریک باشد؟! آیا غیر از این است که وظیفه مرد کار در بیرون منزل است و باید نان آور خانواده باشد و وظیفه زن مدیریت خانه و تربیت فرزندان صالح است؟! آیا اگر خانمی به شما می گفت برای من خیلی مهم است که شما آشپز خوبی باشید یا بتوانید پوشک بچه را به طور حرفه ای عوض کنید یا لباس ها را خیلی تمیز بشورید یا ...، به شما بر نمی خورد؟! 

یا حتی در مورد اعتیاد پدر ایشان هم همینطور است. اینکه ایشان قبلا اعتیاد داشته چه دخلی در زندگی الان شما دارد؟! حتی بر فرض الان هم ایشان معتاد باشد. آیا اثر این مسئله در زندگی شما به اندازه ای است که بخواهید قید زندگی را بزنید؟! یعنی شما هیچ چیزی از گذشته خود ندارید که به همسرتان نگفته باشید؟ هیچ گناه و اشتباهی نکرده اید که او نداند؟ خانواده شما مرتکب هیچ اشتباهی نشده اند که خانواده طرف از آن خبر نداشته باشد؟! اصلا مگر بناست در ازدواج همه چیز گفته شود؟! تنها گفتن مواردی لازم است که بدانیم در زندگی مشترک نقش دارند. اما اینکه مثلا خدایی ناکرده شما در طول عمر خود یک بار خودارضایی کرده باشید یا ... چه تاثیری در زندگی مشترکتان دارد که بخواهید آن را به طرف بگویید و اگر نگویید طرف بعدا شاکی شود که چر نگفتی؟!

بنابراین حتما لازم است شما قبل از هر اقدامی حضورا به یک مشاور مراجعه کنید. اگر با این افکار بخواهید ادامه دهید، نه تنها با این خانم بلکه با هر فرد دیگری هم ازدواج کنید با مشکل مواجه می شوید. حتی در مورد اینکه می گویید ظاهر طرف به دلتان نمی نشیند باید مسئله ریشه یابی شود. اگر خدایی ناکرده شما اهل نگاه به نامحرم یا فیلم و عکس و ... باشید، این خود می تواند دلیل اصلی این مشکل باشد و همانطور که عرض کردم ازدواج شما با هر فرد دیگری را هم با مشکل مواجه می کند. قضاوت عادلانه این است که ما همیشه ابتدا عیوب خود را ببینیم و بعد به دیگران نگاه کنیم. قطعا هیچ کدام از ما بی عیب و نقص نیستیم و در کنار همه خوبی هایی که داریم قطعا نقص هایی هم خواهیم داشت. لذا این انتظار که فردی که با او ازدواج می کنیم نباید هیچ عیب و نقصی داشته باشید یک انتظار بیجاست و زندگی مشترک را با مشکل مواجه می کند.

بله تنها موردی که جای تامل دارد همین مسئله تناسب اعتقادی است که نیاز به بررسی دارد. بنابراین به هیچ وجه عجولانه تصمیم نگیرید. آخرین کاری که شما می خواهید انجام دهید این است که از ایشان جدا شوید و با فرد دیگری ازدواج کنید؟ برای این کار دیر نمی شود. اما اگر زود تصمیم به جدایی بگیرید دیگر آن زمان، برگشت به عقب ممکن نیست. خیلی از مشکلات قابل حل است. حتی در مورد ظاهر طرف هم می توانید راهی پیدا کنید که مورد پسندتان واقع شود. نوع پوشش و آرایش و ... اگر مطابق با سلیقه شما انجام شود می تواند موثر باشد. در مورد مسائل اعتقادی هم اگر با ایشان صحبت شود و به او فرصت بدهید، در خیلی از موارد حل خواهد شد. بنابراین شما تلاش خود را برای اصلاح این مشکلات بکنید تا اگر روزی از همسر خود جدا شدید پیش خدا و خلق او شرمنده نباشید و دلیل محکم و قانع کننده ای برای این کارتان داشته باشید.

پیروز و سربلند