چه نیازی به توسل است؟

12:12 - 1396/06/08

 با وجود خدا، چه نیازی به توسل به اهل بیت(علیهم السلام) است؟

-------------------------------------

کاربران محترم توجه داشته باشند که ادامه‌ي ارتباط با کارشناسان سايت و درج نظرات جديد براي رسيدن به پاسخ نهايي و جامع، تنها با عـضويـت در سايت ممکن خواهد بود؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
بعد از عضويت مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
سوالات خود را هم از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum

 

http://btid.org/node/123373

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 1 =
*****
تصویر rezaee
نویسنده rezaee در

این اشکال که؛ با وجود خدا، چه نیازی به توسل به اهل بیت(علیهم السلام) است مانند این است که بگوئیم با وجود خداوند رزاق چه نیازی است که ما متوسل به غذاخوری یا رستوان شویم و رزقی که خدا برایمان مقدر کرده از آنان بخواهیم.

پاسخ روشن است طبق آیات قرآن و روایات اسلامی هرانچه که در عالم هستی وجود دارد اسباب و جنود الهی هستند«وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏» و «أبی الله أن یجری الامور الا بأسبابها.[مجمع البحرین، طریحی، ج2، ص565] خداوند امتناع دارد که امور عالم را جاری کند، مگر از طریق وسائط و اسباب‌ آن.»

مثلا پزشک از جنود و اسباب الهی است با اینکه شفا دهنده اصلی خداست، لذا متوسل شدن به دیگر اسباب وعلل نیز از این باب است و جالب این است که توسل یک بحث مستحب نیست بلکه توسل واجب است و خداوند در قرآن کریم منکر توسل را مستکبر و کافر معرفی می کند؛ مثلا غفاریت از آن خداست و غافر اصلی خداست اما برای استغفار دستور می دهد که به پیامبر متوسل شده و از او درخواست استغفار کنند و در سوره منافقون تاکید مي‌فرمايد:

«وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَیتَهُمْ یصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ [منافقون-5]هنگامی که به آنان گفته شود: «بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار کند!»، سرهای خود را برمي‌گردانند؛ و آنها را می‌بینی که از سخنان تو اعراض کرده و استكبار می‌ورزند!»

اين آيه بسيار شفاف است؛ خطاب آيه به كافران و مشركان هم نيست؛‌ به مسلمان‌نماها است و خداوند در اين آيه شاخص را روي‌گرداني مستكبرانه از تقاضاي استغفار از رسول‌الله‌صلي‌الله‌عليه‌و‌آله مي‌داند.

اين لفظ استكبار، كليدواژه است. نبايد فراموش كرد كه شيطان هم در برابر فرمان خداوند مبني بر سجده بر حضرت آدم علي‌نبيناوآله‌و‌عليه‌السلام نيز خدايي خداوند را منكر نشد و نگفت اصلاً من خدا را قبول ندارم؛ بلكه گفت خدايا فقط خودت و در برابر امر خداوند استكبار ورزيد:

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى وَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِینَ «بقره-34»و هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده كنيد» همگی سجده کردند؛ جز ابلیس که سر باز زد، و استكبار ورزید، از کافران شد.

و كساني كه نزد پيغمبر نمي‌روند تا به حضرتشان توسل بجويند تا رسول‌الله‌صلي‌الله‌عليه‌و‌آله براي ايشان استغفار كند، خداوند ايشان را هم مستكبر مي‌داند. عاقبت شيطان در برابر استكبار در برابر امر خداوند اينگونه شد:

اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِینَ استكبار ورزيد و از كافران گرديد.

 

و عاقبت كساني كه در برابر توسل به پيغمبر اكرم صلي الله‌عليه و آله استكبار مي‌ورزند چنين است:

سَوَاءٌ عَلَیهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ «منافقون-6» برای آنها تفاوت نمی‌کند، خواه استغفار برایشان کنی یا نکنی، هرگز خداوند آنان را نمی‌بخشد؛ زیرا خداوند قوم فاسق را هدایت نمی‌کند!

 

و شيعه اما بنده خداوند متعال سبحان قدوس است و خداوند را از همان راهي عبادت مي‌كند كه خود خداوند متعال دستور فرموده است و اين حرف دل خاضعانه خاشعانه شيعه در برابر خداوند متعال است كه:

اَللّهُمَّ اِنَّكَ قُلْتَ وَلَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جآؤُكَ، فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ، لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً، اِلهى‏ فَقَدْ اَتَيْتُ نَبِيَّكَ مُسْتَغْفِراً تآئِباً مِنْ‏ ذُنُوبى‏، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَ اْغِفْرها لى

خدايا تو فرمودي كه وَلَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جآؤُكَ، فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ، لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً، خدايا پس به سوي نبي تو آمده ام در حاليكه مستغفر توبه كننده از گناهانم هستم، پس بر محمد و آل محمد درود بفرست و گناهان مرا بيامرز. دعاي روز شنبه- مفاتيح الجنان.

اين رفتار شيعه در برابر فرمان خداوند و آن رفتار ابليس‌گونه وهابي (نه از منظر ناسزاگويي بلكه به جهت استكبار در برابر امر خداوند كه در هر دو مشاهده مي‌شود) و سوال اينست:

فاي الفريقين احق بالامن ان كنتم تعلمون؟

تصویر mansur
نویسنده mansur در

در قرآن کریم آیه‌ای به این مضمون داریم که: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ.[ق/16] و خداوند از رگ گردن به شما نزدیک‌تر است.» با این آیه ممکن است، علاوه بر وجود مشروعیت توسل برای برخی، شبهه‌ای شود که خداوند می‌فرماید ما به این اندازه نزدیک به شما هستیم، با این حال او صدای ما را می‌شنود و دعای ما را مستجاب می‌کند و ...، پس به توسل چه نیازی است؟
این پرسش ظاهر جذابی دارد و می‌تواند افراد فراوانی را تحت تأثیر قرار دهد، اما با دقت و توجه به دستورات دینی و آیات و روایات پاسخ روشنی می‌توان به این پرسش داد.
اول این‌که این پرسش درباره تمامی آن‌چه از جانب خداوند، وسیله تقرب و شفاعت قرار داده شده است، نظیر رفتن به زیارت خانه خدا، طواف، رمی جمرات و...، مطرح می‌شود. مگر مؤمنان با این اعمال یاد شده، به خدا متوسل نمی‌شوند؟ اگر خدای بزرگ از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است، چرا باید فرسخ‌ها با سختی و رنج سفر کنیم؟ و چرا به زیارت مسجد النبی می‌رویم؟ مگر این اعمال وسیله تقرب الهی نیستند؟ آیا تبرک و توسل به قرآن و آن‌چه در قرآن از نام‌های خداوند، نام پیامبران و صالحین وجود دارد، با قرب خدا به انسان منافات دارد یا به معنای این است که چون این کلمات، سخن خدا و به او نسبت دارد و دارای عظمت می‌باشد، در دعا، وسیله قرار داده می‌شود. آیا در دعا بهتر نیست که هنگام اظهار نیاز، قرآن را به‌دست گرفته و ضمن اظهار به کلام خدا، وحی و معجزه بودن آن، واسطه بین خود و خدا قرار دهیم؟ بنابراین نزدیک بودن خدا به ما، غیر از قرب ما به خدا است، ما در اثر گناه از او دور می‌شویم و با توسل، توبه، اعمال صالح و شفاعت می‌توانیم این دوری را نزدیک کنیم و نزدیکی از دو طرف باشد. پس در عین این‌که خدا به ما نزدیک‌تر است، برای تقرب بندگانش وسیله‌هایی را قرار داده است؛ چنگ زدن به این اسباب موجب کمال معنوی می‌شود. از این‌رو وسیله و توسل با نزدیک‌تر بودن خدا از رگ گردن به ما، منافات ندارد. از این‌رو در قرآن می‌فرماید: «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ.[مائده/35] به‌سوی خدا وسیله را بجویید.» که تفصیلاً این موضوع بیان شد.[1]
بین توسل و رفتن به در خانه پیامبران الهی که مقرب درگاه او می‌باشند، منافاتی وجود ندارد؛ چنان‌که با تقرب به وسیله و توسل به دیگر اعتقادات و اعمال صالح منافاتی نیست؛ زیرا هر دو از جانب خدای بزرگ مشروعیت دارند. شاید به همین دلیل، در آیه، به جمع تعبیر فرموده است: «نحن» یعنی ما و نفرموده است «أنا» یعنی من؛ از این‌رو قرآن، گاهی افعال را به‌صورت مفرد به خدا نسبت می‌دهد، با تعبیر «أنا» و گاه به صورت جمع «نحن»؛ بنابراین در صورت جمع، مجموعه اسباب و وسیله‌هایی را که خداوند در اختیار انسان قرار داده است، شامل می‌شود، از جمله: فرشتگان، پیامبران و تدبیر کننندگان عالم که در قرآن به «مدبرات امر» از آن یاد شده است. خدا نیز در تدبیر عالم از اسباب و وسیله استفاده می‌کند. «أبی الله أن یجری الامور الا بأسبابها.[2] خداوند امتناع دارد که امور عالم را جاری کند، مگر از طریق وسائط و اسباب‌ آن.»
در ثانی با نگاه به آیات و روایات در باب توسل،[3] ثابت می‌شود که برخی گناهکاران با رفتن به در خانه پیامبران و اولیای الهی به نتیجه می‌رسیدند و هیچ‌یک از پیامبران و اولیای الهی به آنان نفرمودند: چرا به در خانه ما آمده‌اید، با این‌که خدا از رگ گردن به شما نزدیک‌تر است؟

http://www.adyannet.com/fa/news/21586