آيا ولايت مطلقه همان ديكتاتوري است؟

23:14 - 1392/02/05
رهروان ولایت _ بعضي چنين پنداشته اند كه ولايت مطلقه فقيه مساوي است با ديكتاتوري. آنها گمان كرده اند كه حكومت «مطلقه» در اصطلاح رايج در فلسفه سياست كه مرادف با اعمال خودكامگي و اعمال سليقه شخصي و بي‌ضابطه در امر حكومت است، همان ولايت مطلقه فقيه است. در حالي كه بين اين دو تفاوتهاي بسياري است.
آيا ولايت مطلقه همان ديكتاتوري است؟

بعضي چنين پنداشته اند كه ولايت مطلقه فقيه مساوي است با ديكتاتوري. آنها گمان كرده اند كه حكومت «مطلقه»[1] در اصطلاح رايج در فلسفه سياست كه مرادف با اعمال خودكامگي و اعمال سليقه شخصي و بي‌ضابطه در امر حكومت است، همان ولايت مطلقه فقيه است. در حالي كه بين اين دو تفاوتهاي بسياري است.

امام خميني (رحمة الله عليه) در جواب اين افراد چنين مي‌فرمايد: «شما از ولايت فقيه نترسيد، فقيه نمي‌خواهد به مردم زورگوئى كند. اگر يك فقيهى بخواهد زورگوئى كند، اين فقيه ديگر ولايت ندارد. اسلام است، در اسلام قانون حكومت مي‌كند. پيغمبر اكرم هم تابع قانون الهى بود، نمي‌توانست تخلف بكند. خداى تبارك و تعالى مي‌فرمايد كه اگر چنانچه يك چيزى برخلاف آن چيزى كه من مي‌گويم تو بگوئى من ترا اخذ مي‌كنم و وتينت[2] را قطع مي‌كنم[3]...»[4]

رهبر معظم انقلاب نيز ولايت مطلقه را در محدوده قانون تعريف مي‌كند و همه را از جمله رهبر و رييس جمهور را تسليم قانون مي‌داند و به آنهايي كه معناي مطلقه را ديكتاتوري مي‌دانند؛ مي‌فرمايد: «بعضي‌ها خيال مي‌كنند كه اين ولايت مطلقه‌ فقيه كه در قانون اساسى آمده، معنايش اين است كه رهبرى مطلق ‌العنان است و هر كار كه دلش بخواهد، مي‌تواند بكند! معناى ولايت مطلقه اين نيست. رهبرى بايستى موبه‌مو قوانين را اجرا كند و به آنها احترام بگذارد... اين معناى ولايت مطلقه است، و الا رهبر، رئيس جمهور، وزرا و نمايندگان، همه در مقابل قانون تسليمند و بايد تسليم باشند»[5].

حال بعضي در جواب مي‌گويند كه فقيه كه معصوم نيست، ممكن است او نيز مانند ديگر حاكمان دنيا كه عمدتا افرادي هواپرست و خودكامه‌اند؛ باشد. يا اينكه زمانه ممكن است او را تغيير داده و به فردي خود‌رأي و ديكتاتور تبديل كند. آيا امكان چنين امري وجود ندارد؟

علامه آيت الله جوادي آملي به اين سؤال و شبهه پاسخ مي‌دهد. ايشان در ابتدا احتمال بروز چنين امري را صفر مي‌داند و مي‌گويد: «ولایت یا مسوولیت مطلقه، اختصاص به برترین فقیه جامع الشرایط زمان دارد که اولا اجتهاد مطلق دارد و همه ابعاد اسلام را به خوبى مي‌شناسد و ثانیا از عدالت و امانتى در خور اداره جامعه اسلامى بهره‌مند است که او را از کجروي‌ها و هوامداري‌ها دور مي‌سازد و ثالثا، داراى شناخت دقیق زمان و درک شرایط جارى جامعه و هوش و استعداد سیاسى و قدرت مدیریت و شجاعت و تدبیر است و چنین فقیهى را خبرگان مجتهد و عادل و منتخب مردم، پس از فحص و جستجوى فراوان، شناسایى کرده، به مردم معرفى مي‌نمایند و سپس، بر بقا و دوام و اجتماع همه شرایط و اوصاف رهبرى در شخص رهبر نظارت دارند و از اینرو، وجهى براى نگرانى نسبت به عدم کارایى یا هوامدارى و دیکتاتورى فقیه حاکم وجود ندارد»[6].

وي سپس در طول مدتِ حاكميتِ ولي فقيه احتمال تحول و تبدل را احتمالي نادر در فقيه دانسته و وجود خبرگان را ضامن حراست نظام اسلامي معرفي مي‌كند و مي‌فرمايد: «براى صيانت امت اسلامى از آسيب چنين تحول محتمل و نادرى، حضور مجلس خبرگان و مراقبت مستمر آن از يك سو و نظارت دائمى آحاد مردم از سوى ديگر كه نه تنها چنين حقى براى آنان محرز است، بلكه چنان وظيفه اى بر اينان حتمى است ضامن حراست نظام اسلامى از هرگونه خطر احتمالى خواهد بود»[7].

فقيهي كه مصداق اين آيه شريفه است «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء»[8] داراي سه خصوصيت است؛ خشيت، عبوديت، علميت؛ كه همين خصوصيات او را از آتش زنه استبداد و استعمار مصون مي دارد.

          خشية اللّه را نشان علم دان             انما يخشى، تو در قرآن بخوان‏

          سينه را از علم حق آباد كن             رو حديث، لو علمتم[9]، ياد كن‏

 

پاورقي:

[1] Absolutism

[2] رگ دلت را قطع مي‌كنم

[3] آيه 44 تا 46 سوره الحاقه

[4] صحيفه امام، ج ‏10، ص 311

[5] بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان قزوین، ۱۳۸۲/۰۹/۲۶

[6] ولايت فقيه ولايت فقاهت و عدالت، چاپ دهم نشر اسراء، ص 249

[7] همان، ص 482

[8] كليات اشعار و آثار فارسى شيخ بهائى، ص: 7

[9] لَوْ عَلِمْتُمْ‏ مَا أَعْلَمُ‏ لَبَكَيْتُمْ كَثِيراً وَ لَضَحِكْتُمْ قَلِيلا، مجموعة ورام، ورام بن أبي فراس‏، ج‏1، ص 111

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
12 + 4 =
*****