خداوند حکیم تمام موجودات خلقت خصوصا انسان را بر نیکوترین شکل آفرید و بر چنان نظم حکیمانهاى استوار کرد که از آن کاملتر حتی تصور نمىشود، لذا اگر نقص یا شروری در بین مخلوقات باشد، علت چیز دیگری است.
دین اسلام در تبیین اوصاف خداوند متعال مباحث خرد پذیر و منطقی را ارائه میکند، از جمله بحث حکیم بودن خداوند متعال است برای نمونه اقتضا حکمت الهی در بحث آفرینش مخلوقات این است که خداوند بهترین آفرینش را ارائه دهد، جالب اینکه عینا قرآن کریم به همین نکته اشاره کرده و میفرماید: «الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ...[سجده/ 7] همان خدایی که هر چه را آفرید نیکوترین آفرید.» یعنی خداوند متعال بر اساس حکمتش هیچ کاستی در خلقت مخلوقات قرار نداد و آنها را بر نیکوترین شکل آفرید و عالم را بر چنان نظم حکیمانهاى استوار کرد که از آن کاملتر حتی تصور هم نمىشود.
علاوه بر آفرینش نیکو مخلوقات، خداوند حکیم خودش هدایت و ربوبیت همه آفریدگان را به سوی کمال، عهدهدار است. در آیه 50 سوره طه از قول موسى و هارون مىخوانیم: «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى [طه/ 50] پروردگار ما همانکه به هر موجودى آنچه را لازمه داشت داد، سپس هدایتش کرد.» یعنی حکمت مطلق الهی را هم در آفرینش مخلوقات و هم در هدایت آنها میتوان مشاهده کرد، چه اینکه در آیه «الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ...»، منظور از واژه «حسن» سازگاریش با حکمتى است که از مجموع خلقت منظور است، مخلوقات مختلف هر یک داراى اجزایى حکیمانه و مناسب با یکدیگر است و مجموع آن اجزا مجهز به وسایل رسیدن آن موجود به کمال و سعادت خویش است، و اینکه این مجهز بودنش به گونهای است که بهتر و کاملتر از آن تصور ندارد، این معنا را دست مى دهد که هر یک از موجودات فى نفسه و براى خود داراى حسنى است، که تمامتر و کاملتر از آن براى آن موجود تصور نمىشود.[1]
حکمت خداوند در آفرینش انسان نیز به بهترین شکل، تبلور یافت، قرآن کریم میفرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویم[تین/ 4] ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم.» منظور از «خلق کردن انسان در احسن تقویم» این است که تمامى جهات وجود انسان و همه شئونش مشتمل بر «تقویم» به معناى در آوردن چیزى به صورت مناسب، نظام حکیمانه و کیفیت شایسته است. گستردگى مفهوم آن اشاره به این است که خداوند انسان را از هر نظر موزون و شایسته آفرید، هم از نظر جسمى، و هم از نظر روحى و عقلى؛ چرا که هر گونه استعدادى را در وجود او قرار داده، به بیان دیگر، «قوام» عبارت است از: هر چیز و هر وضع و هر شرطى که ثبات انسان و بقایش نیازمند بدان است. و منظور از کلمه «انسان» جنس انسان است. بنابراین، جنس انسان به حسب خلقتش داراى قوام است. نه تنها داراى قوام است، بلکه به حسب خلقت داراى بهترین قوام است.[2]
در نتیجه: خداوند حکیم تمام موجودات خلقت خصوصا انسان را بر نیکوترین شکل آفرید و بر چنان نظم حکیمانهاى استوار کرد که از آن کاملتر تصور نمىشود؛ لذا اگر نقص یا بدی در بین مخلوقات باشد، علتش چیز دیگری است. که به فراخور هر نقص یا هر بدی که تصور میشود باید مباحث مربوط به خودش مطرح شود که در مطالب آتی به آن پرداخته میشود.
____________________________
پینوشت
[1]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 319، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق، ج 16، ص 249.
[2]. همان، ج 20، ص 319.