هدایت الهی پاداش عمل به ندای فطرت

09:59 - 1396/11/16

- عده ای معتقدند که خداوند عامدانه بندگانش را در کوری و کری نگه می دارد تا با حق آشنا نشوند و دچار عذاب شوند.در پاسخ می گوییم آنچه خداوند در قرآن به عنوان هدایت و ضلالت به خودش نسبت داده مبتنی بر یک هدایت و ضلالت اولیه است ودر نظام پاداش و کیفر الهی این عین عدالت است .

هدایت الهی پاداش عمل به ندای فطرت

طرح مسأله: یکی از شبهات موجود در زمینه هدایت کردن و گمراه کردن خداوند که در قرآن به آن اشاره شده این است که عده ای معتقدند خداوند عامدانه عده ای را در ناشنوایی و نابینایی نسبت به درک حقایق نگه می دارد تا دچار گناه بیشتری شوند و سپس دچار عذاب الیم شوند. آنها معتقدند خداوند در این زمینه به بندگانش ظلم می کند و این کمال بی عدالتی است.
برای پاسخ به این شبهه لازم است تا به مقدمه ای کوتاه اشاره کنیم و در ادامه جواب این شبهه را با توجه به آیات قرآن بیان کنیم.
آفرینش انسان بر مبنای فطرت پاک الهی نکته ای است که خدای متعال در قرآن کریم به آن اشاره کرده و اندیشمندان اسلامی به آن معتقدند. «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّـهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا؛[روم/30] پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده»
معنای فطرت این است که انسان مانند لوح سفید یا خمیر شکل یافته‌ای، به دنیا نمی‌آید بلکه از آغاز، بینش‌ها و گرایش‌های خدادادی خاصی را به همراه دارد که انتخاب‌ها و افعال او را در طول زندگی جهت می‌دهد.[1]
توضیح بیشتر آنکه فطرت دارای دو بخش است؛ یکی معلومات فطری و دیگری گرایش‌های فطری، معلومات فطری شامل چیزهایی می شود که انسان بدون اینکه در آن مورد آموزش خاصی دیده باشد به آن گرایش دارد. به طور مثال عدم پذیرش اجتماع تناقضات، جزو معلومات فطری انسان است، لذا با تربیت و آموزش می توان معلومات فطری را پرورش و از آن استفاده کرد. گرایش‌های فطری انسان هم شامل کمال‌خواهی، زیبایی‌خواهی و مطلق‌خواهی است.
شهید مطهری با استفاده از آیه بالا این آفرینش خاص را، آمادگی انسانها برای پذیرش دین می‌داند به گونه‌ای که اگر انسان به حال خود رها شود راه دین را انتخاب می‌كند، مگر آن كه محیط و شرایط اجتماعی او را منحرف كند.»[2]
اما پاسخ شبهه مورد نظر با توجه مقدمه ای که بیان کردیم از این قرار است: انسان برای هدایت و یا ضلالت از یک راهنما و قطب نمای درونی برخوردار است که اگر براساس آن عمل کند او را به سوی مراحل بعدی رهنمون می شود کما اینکه اگر بر خلاف آن عمل کند به بیراهه کشیده می شود.
علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان پیرامون این مبحث چنین آورده است « متقين، داراى دو هدايتند، يك هدايت اولى كه بخاطر آن متقى شدند، و يك هدايت دومى كه خداى سبحان بپاس تقوايشان بايشان كرامت فرمود. كفار هم داراى دو ضلالت، و منافقين داراى دو كورى هستند، يكى ضلالت و كورى اول، كه باعث اوصاف خبيثه آنان از كفر و نفاق و غيره شد، دوم ضلالت و كورى‏ اى كه ضلالت و كورى اولشان را بيشتر كرد، خدای متعال ضلالت اولى را بخود آنان نسبت داده، و دومى را بخودش، كه بعنوان مجازات دچار ضلالت و كورى بيشتر‏شان كرد، و در خصوص كفار فرمود:«خَتَمَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ، وَ عَلى‏ سَمْعِهِمْ وَ عَلى‏ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ؛[بقره/7]خدا بر دلهايشان و بر گوششان مهر نهاده و بر روى چشمانشان پرده‏اى است.» در این آیه نیزایجاد پرده و حجاب را بخود آنان نسبت داد، و مهر زدن بر دلهاشان را بخودش.»[3]
بنابراین فردی که هدایت اولیه و عمومی را که بر مبنای فطرت پاک هر کسی است پذیرفته باشد؛ خداوند نور هدایتی خاص را در وجود او قرار می‌دهد. همانطور که در قرآن آمده است: «وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ [محمد/ ۱۷] كساني كه هدايت يافته‏ اند خداوند بر هدايتشان مي‏ افزايد، و روح تقوي به آنها مي‏ بخشد.» و یا آمده است: «وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى[مریم/۷۶] اما كساني كه در راه هدايت گام نهادند خداوند بر هدايتشان مي‌افزايد.»
همچنین افرادی که از هدایت اولیه فرار کرده‌اند؛ به پاداشی الهی که همان ثانویه است نخواهند رسید. بنابراین اگر خداوند افرادی را محروم از هدایت خود خوانده است؛ منظور افرادی است که هدایت اولیه را نپذیرفته‌اند. این مطلب به سادگی از آیه ۲۱۳ سوره بقره فهمیده می‌شود که خداوند فرموده است: «فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ [بقره/۲۱۳] پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند به توفيق خويش به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند هدايت كرد و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى ‏كند.»
از این رو نمی توان گفت که خداوند بدون علت و از روی اجبار افراد را از شنیدن حق و عمل به آن کور کرده است بلکه آنچه اتفاق افتاده، نتیجه اعمالی است که افراد بر خلاف فطرت پاک خویش انجام داده اند و خداوند آنها را مجازات کرده است. و این مسأله عین عدالت است. زیرا عدالت ایجاب می کند که نیکوکار و بدکار و فرمانبر و نافرمان هرکدام در جایگاه خویش قرار گرفته، به پاداش و کیفر مناسب خویش برسند؛ و گرنه اگر بنا باشد همه بخشیده شوند، یا همه کیفر ببینند یا هیچ کیفر و پاداشی در میان نباشد، لازم می آید به نیکوکاران ستم شود و مجرمان و مفسدان ـ هرچند در ظرف دنیا ـ به ظاهر خوش بخت باشند؛ و این برخلاف عدالت است و عقل سلیم آن را نمی پذیرد.
پی نوشت:
[1]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۳، ص۶۰۲، صدرا، تهران.
[2]. مطهری، مرتضی، فطرت، انتشارات صدرا، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۲، ص۱۹ ـ ۲۱
[3].طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين، 1374ش، ج1، ص70

کلمات کلیدی: 

نظرات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 6 =
*****