امیرالمومنین(علیهالسلام) هرگز درانتخاب دین اسلام تردید نکرده است.
مولای متقیان امیرالمومنین(علیهالسلام) پرچم هدایتی است که در طول تاریخ تمام جامعه بشری را به سوی حق و حقانیت هدایت کرده است، در این میان خناسهای مختلفی تلاش کردهاند به نحوی این پرچم هدایت را مخدوش کرده و شبههناک کنند، لذا به جعل روایت بر ضد حضرت روی آورده و در زمان کنونی نیز دشمن با تمسک به همان روایات ضعیف تلاش میکند چهره بدی از حضرت را به مردم نشان دهند. از اینرو بر آن شدیم که یکی از این شبهات را مورد تحلیل قرار دهیم.
یکی از مهمترین فضائل حضرت این است که ایشان اولین مردی بودند که به پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) ایمان آورد، از اینرو برخی تلاش کردهاند این فضیلت را زیر سوال ببرند. این افراد مدعی هستند که زمانی که دین اسلام از سوی پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) به ایشان عرضه شد، این گونه پاسخ دادند: «این دین مخالف دین پدرم است، در مورد آن میاندیشم.» یعنی حضرت در اسلام و حقانیت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) تردید داشته و مدتی در شک و تردید بوده است.
پاسخ:
این حدیث خبر واحد است و در هیچ کتاب متقدمی از کتب روایی نیامده و تنها در کتاب «سعد السعود للنفوس منضود» سید بن طاووس که در قرن ششم میزیسته است، نقل شده، لذا چون در کتب متقدم نیست، ضعیف محسوب میشود؛ از طرفی سید بن طاووس این مطلب را از «محمد بن مروان» از تفسیر کلبی نقل میکند.[1] کلبی را یکی از شاگردان امام باقر یا امام صادق(علیهماالسلام) شمردهاند،[2] که تفسیر وی مورد توجه علمای زیادی قرار گرفته است[3] به گونهای که برخی تفسیر وی را اولین تفسیر شیعه میدانند که در مورد آیات الاحکام نگارش یافته است.[4] از طرفی بین سید بن طاووس و کلبی، تنها یک واسطه وجود دارد، این در حالی است که وی در قرن ششم زندگی میکرده[5] و با کلبی حدود پنج قرن فاصله زمانی دارد، پس طبیعتا باید افراد دیگری هم وجود داشته باشند که در سند ذکر نشدهاند، پس سند کامل نیست؛ از سوی دیگر این واسطه ــ محمد بن مروان ــ نیز مجهول است[6] اگر نگوییم کذاب و دروغگوست آنچنان که برخی در مورد وی چنین گفتهاند.[7] پس روایت از جهت سندی در نهایت ضعف است.
محتوای آن نیز مخالف اصول اعتقادی شیعه و هزاران روایت در شان امیرالمومنین(علیهالسلام) و اجداد ایشان است؛ زیرا اولاً: امیرالمومنین(علیهالسلام) از ابتدای بعثت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در کنار ایشان بوده و حتی صدای جبرئیل را شنیده است.[8] اکنون این سوال مطرح است که اگر واقعاً حضرت از طهارت روحی برخوردار نبوده، چطور توانسته صدای یکی از بزرگترین ملائکه الهی را بشنود.
ثانیاً: روایات متعددی از ائمه معصومین(علیهمالسلام) رسیده است که به وجود نوری ایشان اشاره دارد که حضرت قبل از حضرت آدم خلق شدهاند و به خداوند متعال ایمان داشتهاند.[9]
ثالثاً: از حضرت نقل شده: «به خدا قسم هرگز پدرم و جدم عبدالمطلب و هاشم و عبدمناف بت را عبادت نکردهاند.» گفتند: «پس چه را عبادت میکردند؟ فرمودند: به سوی کعبه نماز می خواندند و بر دین ابراهیم بودند.»[10] لذا هرگز دین پدر و اجداد حضرت با پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) متفاوت نبوده است، تا حضرت بخواهد تردید کند و فرصت بخواهد در موردش فکر کند.
بنابراین: اولا: روایت تردید امیرالمومنین(علیهالسلام) به پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در نهایت ضعف است و پذیرفتنی نیست؛ ثانیا: با اصول اعتقادی و شان و مرتبه حضرت سازگاری ندارد؛ ثالثا: پدر و اجداد حضرت دینی مخالف دین پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نداشتهاند تا امیرالمومنین(علیهالسلام) نسبت به پذیرش اسلام تردید کند.
_____________________________________
پینوشت
[1]. «فقال إن هذا دين مخالف دين أبي و أنا أنظر فيه» سعد السعود للنفوس منضود، ابن طاووس، على بن موسى،دار الذخائر، ايران؛ قم، بیتا،ص216.
[2]. معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، خويى، ابوالقاسم، بینا، بیجا، 1413 ه. ق، ج17، ص114.
[3]. تفسير و مفسران، معرفت، محمدهادى، انتشاراتى التمهيد، 1379 ه. ش، ج2، ص144.
[4]. الذریعه الی تصانیف الشیعه، آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، دار الاضواء، بیروت، لبنان، بیتا. ، ج۱، ص۴۱.
[5]. مواردالإتحاف فی نقباء الأشراف، کمونه حسینی، عبدالرزاق، نجف اشرف، نشر الآداب، ۱۳۸۸ق. ج۱، ص۱۰۷-۱۰۸.
[6]. تنقيح المقال فى علم الرجال (رحلي)، ج3، ص182.
[7]. قاموس الرجال، شوشترى، محمد تقى، مؤسسة النشر الإسلامي، ايران- قم، 1410 ه. ق، ج9، ص565.
[8]. نهج البلاغة، شريف الرضي، محمد بن حسين، مصحح: صالح، صبحي، هجرت، قم، 1414 ق، ص301.
[9]. تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، استرآبادى، على، مؤسسة النشر الإسلامي، 1409 ق، ص488.
[10]. كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابويه، محمد بن على، اسلاميه، 1395 ق، ج1، ص174.
سوال: آیا امام علی(علیهالسلام) در زمان ایمان آوردن به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) دچار تردید شده است!؟
پاسخ: روایت تردید امیرالمومنین(علیهالسلام) به پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در نهایت ضعف است و پذیرفتنی نیست؛ ثانیا: با اصول اعتقادی و شان و مرتبه حضرت سازگاری ندارد؛ ثالثا: پدر و اجداد حضرت دینی مخالف دین پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نداشتهاند تا امیرالمومنین(علیهالسلام) نسبت به پذیرش اسلام تردید کند.
نظرات
سلام. یکی از ادله شما ظاهرا این هست که چون علی(ع) فرشته الهی را دیده و صدای او را شنیده پس ایمان قوی ای داشته؛ و حال آنکه این اصلا دلیل محسوب نمیشود کمااینکه سامری و قوم لوط نیز فرشتگان الهی را دیدند و صدای آنها را شنیدند و...؛ اما دلیل بر خوب بودن آنها محسوب نمیشود؛ ممنون میشم در این رابطه توضیح تکمیلی را ارائه بفرمائید تا مشکلات محاسباتی برای برخی ایجاد نشود.
با سلام و احترام
ابتدا باید به این نکته مهم اشاره کنیم که ملائکه به خاطر مجرد بودن از ماده قابل رؤئیت نیستند آنچنان که آیات و روایات به این نکته اشاره دارد مانند پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در احتجاج با مشركان فرمود : فرشته را حواسّ شما در نمى يابد؛ زيرا آن از جنس اين هواست كه ديده نمى شود.[الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج1، ص: 31]
به همین خاطر بزرگانی مانند امام خمینی(ره) دیدن ملائکه را در صورتی دانستهاند که انسان از تعلقات مادی جدا شود[آداب الصلوه ، ص 369.] و بر اساس آیه «يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لا بُشْرى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمينَ وَ يَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً[فرقان/22] روزى كه فرشتگان را ببینند مجرمان در آن روز بشارتى از فرشته نیافته ، بلكه به آنها گویند: اى سركشان ! از رحمت خدا محروم باشید.» دین ملائکه توسط مشرکین نیز زمانی محقق میشود که عذاب الهی بر ایشان وارد شود. البته این دیدن نیز به معنای دیدن حسی نیست، بلکه به صورت تمثل است، آنچنان که در مورد حضرت مریم(سلاماللهعلیها) اینگونه بیان شده است، «فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا[مریم/17] و ميان خود و آنان حجابى افكند در اين هنگام، ما روح خود را بسوى او فرستاديم؛ و او در شكل انسانى بىعيب و نقص، بر مريم ظاهر شد!»
اکنون با توجه به مطالب که بیان شد، در پاسخ مطلب شما چند نکته بیان میشود:
الف: شنیدن صدای حضرت جبرئیل به عنوان مؤید در این متن به آن اشاره شده است، نه دلیل مستقل.
ب: اما آیه «قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لي نَفْسي[طه/96] گفت: «من چيزى ديدم كه آنها نديدند؛ من قسمتى از آثار رسول را گرفتم، سپس آن را افكندم، و اينچنين (هواى) نفس من اين كار را در نظرم جلوه داد!» که در ظاهر اشاره به رؤئیت ملائکه توسط سامری را دارد، اما بر اساس مطلب که در بالا بیان کردیم ظاهراً منظور از رسول در این آیه، حضرت جبرئیل نیست، بلکه مقصود همان گونه که مفسرانی مانند: آیت الله مکارم شیرازی تقویت کردهاند، خود حضرت موسی(علیهالسلام) است.[ تفسير نمونه، ج13، ص: 286] پس این آیه نیز شاهدی بر دیدن جبرئیل توسط انسانهای معمولی نیست.
ج: اما در مورد قوم لوط باید به این نکته دقت داشت که ایشان فرشتههای عذاب الهی را دیدند[هود/78]، که به صورت چهره مردان جوان تمثل پیدا کرده بودند.[ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۷۹؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۵.] و دیدن فرشته عذاب برای ایشان کمالی محسوب نمیشوده است، ولی در قضیه مولای متقیان امام علی(علیهالسلام)، ایشان صدای فرشته وحی را شنیدهاند که بین این دو تفاوت زیادی وجود دارد، که نشان دهنده شمهای از طهارت روحی ایشان است.
برای مطالعه بیشتر در این زمینهها به این مطالب مراجعه کنید:«تمثّل فرشته در شكل انسان از ديدگاه علامه طباطبايي» و «آیا فرشتگان را مى توان دید؟»