- بسیاری از افسردگیهای افراد ناموفق در نرسیدن به اهدافشان این است که تنها یک هدف را برای خود تعریف کردند و نسبت به اهداف جایگزین غافل شدند و همین مسئله باعث شده که وقتی به دلایل مختلف به هدف موردنظرشان نمیرسند، دچار نگرانی، یأس، ناامیدی و در نهایت افسردگی شوند.
بنده دانشجوی ترم سه تربیت بدنی هستم که از هدفهای مهم زندگیام این است که در آینده شغلی کارشناس فیزیولوژی ورزشی شوم. اگر به این هدف نرسم خیلی بهم میریزم و نگرانم که مبادا بعد از این همه تلاش، به هدفم نرسم و درنهایت ناگزیر شوم که شغل دیگری را انتخاب کنم.
سوال دیگری که دارم این است وقتی تلویزیون نگاه میکنم، میبینم مثلا پسری هم سن من، مجری شده است. من فکر میکنم که خدا این افراد را خیلی دوست داشته که اول زندگی همه چیز را برای آنها فراهم کرده است در حالی که بسیاری از افراد علیرغم تمام تلاشی که میکنند نمیتوانند مجری شوند. وقتی این موارد را میبینم، به عدالت خداوند شک میکنم. لطفا پاسخ منطقی در این زمینه بدهید.
پاسخ مشاور:
درباره نگرانی شما بابت نرسیدن به هدف موردنظرتان در زندگی باید عرض کنم که گاهی تمرکز بیش از حد روی یک موضوع، به طوری که آن را پیش خودمان خیلی بزرگ کنیم منجر به این میشود که این فکر در ذهنمان پدیدار شود که اگر به آن هدفم نرسم چه میشود؟ و اینجاست که تمام وجودمان را نگرانی فرا میگیرد. در حالی که نکته روانشناختی مسئله این است که هیچ گاه نباید صرفا یک هدف را نشانه بگیریم، بدون اینکه هدف جایگزینی داشته باشیم.
بسیاری از افسردگیهای افراد ناموفق در نرسیدن به اهدافشان این است که تنها یک هدف را برای خود تعریف کردند و نسبت به اهداف جایگزین غافل شدند و همین مسئله باعث شده که وقتی به دلایل مختلف به هدف موردنظرشان نمیرسند، دچار نگرانی، یأس، ناامیدی و در نهایت افسردگی شوند.
بی شک این دغدغه و نگرانی که شما از آینده شغلی دارید، بسیاری از افراد جامعه هم دارند، فقط نکته این است که اگر بخواهید تنها به یک هدف بسنده کنید و تمام برنامههای زندگی و آمال و آرزوهای خود را در آن هدف خلاصه کنید، سخت در اشتباه خواهید بود؛ زیرا با این کارتان از جهت روانشناختی خود در معرض بالاترین فشار روانشناختی قرار دادهاید که اصلا منطقی نیست. در نتیجه توصیه بنده این است که حتما برای خود اهداف متعدد و جایگزین در یک راستا تعریف کنید که اگر مثلا هدف اولی محقق نشد، بتوانید هدف دومی را جایگزین کنید و احساس کهتری و ناامیدی را پیدا نکنید؛ مثلا فرض بگیرید که یک نفر هدفش ادامه تحصیل در خارج از کشور است، ولی علیرغم تلاش زیاد برای رسیدن به هدف مذکور، به دلایلی این امکان برای او مهیا نمیشود، در اینجا ضرورت هدف جایگزین روشن میشود و فرد لازم است در یکی از دانشگاه های کشور به ادامه تحصیل بپردازد.
در کنار این توضیحات نباید از عنصر توکل بر خدا در کارها غافل شد. قطعا در کنار تلاش و برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف موردنظر، توکل بر خدا عنصر آرامش بخشی است که میتواند یاری کننده در رسیدن به اهداف باشد. امام على (عليهالسلام) در این باره فرمود: «مَنْ تَوكَّلَ عَلَى اللّه ذَلَّتْ لَهُ الصِّعابُ وَتَسَهَّلَتْ عَلَيْهِ الأَْسْبابِ؛ هر كس به خدا توكل كند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برايش فراهم مى گردد.» [1]
اینکه شما، یک نفر همسن و سال خود را در تلویزیون ببینید که در کار اجرا موفق بوده و خود را با ایشان مقایسه کنید و احساس کهتری به شما دست بدهد و از خود سوال کنید که چرا مثلا شما به چنین موفقیتی دست پیدا نکردید، باید در ابتدا عرض کنم هرکسی استعداد و توانمندیهای مخصوص به خودش را دارد و نمیتوان از این جهت افراد را با هم مقایسه کرد؛ مثلا فرض بگیرید که یک نفر نخبه رشته ریاضی و اول المپیاد کشوری است، ولی توانایی اجرا و مجری گری را ندارد! آیا به نظرتان درست است که چنین فردی را با آن مجری یا گزارشگر مقایسه کرد؟
قطعا نمیشود؛ چون هریک از آنها در حیطه، استعداد، علاقه مندی و توانمندی خودش قرار دارد و نمیشود کسی را از این بابت برتر از دیگری ارزیابی کرد. بنابراین شما هم مانند بسیاری از جوانان همسن و سال خودتان دارای استعداد و توانمندیهای مخصوص به خودتان هستید. لذا فلان مجری که همسن و سال شماست دلیل نمیشود که ایشان از شما برتر باشد یا احساس کهتری به شما دست بدهد که چرا مثلا شما به چنین جایگاهی نرسیدید.
همانطور که می دانید ما انواع و اقسام هوش و استعداد داریم؛ از قبیل هوش کلامی، هوش درون فردی، هوش میان فردی، هوش فضایی، هوش اندامی-فیزیکی، هوش طبیعت گرا، هوش موسیقایی، هوش هیجانی و هوش منطقی. بی شک هرکسی در یکی از این هوشها، دارای استعداد و توانمندی است؛ مثلا کسی که در کار اجرا و گویندگی مهارت کافی دارد، طبیعتا از هوش کلامی بالایی برخوردار است یا شما که مثلا علاقه مند به ورزش هستید و در رشته ورزشی تحصیل میکنید، احتمالا از هوش اندامی- فیزکی بالایی برخوردار هستید. البته باتوجه به تحصیل در این زمینه حتما از هوشهای دیگر هم برخوردارید. بنابراین بیخودی ذهن خود را درگیر این مقایسه بندیهای بیجا و نادرست نکنید و ناخواسته احساس یا برچسب منفی به خود نزنید.
نکته بعدی این است که هرکسی براساس استعداد و توانمندیهایی که دارد، به همان اندازه از او انتظار میرود. لذا از منظر آموزههای دینی هرکسی که از ظرفیتهای خدادادی بیشتری برخوردار باشد طبیعتا از او توقعات و انتظارت بیشتری میرود و در روز جزا نیز به همان اندازه از او بازخواست میشود؛ زیرا در برابر هر نعمتی که خدای متعال به انسان میدهد باید در برابرش بتواند به خوبی جبران کند و گرنه از او بازخواست میشود.
پی نوشت:
[1]. غررالحكم، ج5، ص425، ح9028.
جهت شرکت در بخش گفتگوی این مطلب می توانید به لینک ذیل مراجعه کنید.
http://btid.org/node/156116