نقدی بر فیلم رسوایی

15:59 - 1392/06/28
رهروان ولایت ـ فیلم با طرح مسائلی واقعی از جمله رابطه فقر و نابهنجاری، تاثیر گفتار با عمل و ... به پیش می رود. واقعیتهای طرح شده در فیلم جای کتمان ندارد. اما نگارنده بر سر آن است که به بهانه این فیلم به مبحث عرفان و فقه توجهی دهد.
رسوایی

فیلم رسوایی، فیلم برگزیده تماشاگران گردید.
این فیلم را مسعود ده نمکی کارگردانی کرده است.
نگارنده با شناخت نسبی از کارگردان، این فیلم را ادامه دغدغه این فیلمساز در حوزه مسائل اجتماعی و به نوعی هنری سازی فیلم مستند فقر و فحشاء می بیند.
فیلم با طرح مسائلی واقعی از جمله رابطه فقر و نابهنجاری، تاثیر گفتار با عمل و ... به پیش می رود.
واقعیتهای طرح شده در فیلم جای کتمان ندارد.
اما نگارنده بر سر آن است که به بهانه این فیلم به مبحث عرفان و فقه توجهی دهد.
واقعیت این است که امروزه در فضای اندیشه ای – دینی، به یمن فضای گسترده تبلیغاتی و ابزار و وسایل موجود، فرق و مذاهب گوناگونی سر برآورده اند.
عرفانهای نوظهوری که چونان قارچ هر روزه در جای جای عالم و نیز گوشه کنار کشورمان سبز! می شوند محصول همین وضعیت است.
یوگا، زن، اوشو، سای بابا، اکنکار، حلقه و ...
این عرفانها همه و همه در یک وجه مشترکند و آن این که بر راه کشف و شهود و دل در کشف حقیقت تاکید می کنند. در کلیت این راه بحث نیست؛ اما مشکل زمانی است که همه با استناد به این راه و روش (متودولوژی) بر حقانیت مکتبشان از سویی و نیز حذف شریعت و فقه دیگر تاکید دارند.
نمی خواهیم فقه را از جایگاه واقعی اش به عنوان یک علم دست دو به این معنا که کارکردی ابزاری در نیل به یک هدف والا دارد، بالاتر بریم و نیز در صدد تنزّل عرفان ناب از جایگاهش نیستیم؛ اما واقعیت این است که نباید حق و جایگاه هیچ علمی را نادیده گرفت.
عدم توازن و تعادل و نیز افراط و تفریط چه در جانب فقه و چه در جانب عرفان مارا درگیر قشری گری و ظاهر و یا بی توجهی به ابزار و راه دادن به هر مکتب واندیشه انحرافی به نام عرفان خواهد ساخت.
جملاتی را هم که بر زبان روحانی فیلم در مقاطعی جاری می شود و نیز اشعار و گفته های کوتاه پیرمرد لحاف دوز تقریبا ما را به مشرب عرفانی سازندگان نزدیک می سازد.
عرفان جایگاه ویژه خود را در میان علوم و اندیشه دارد و عرفان ناب هم از مقام والایی در نزد فرهیختگان برخوردار است. اما زمانی که وزن و کفه این علم به نحوی سنگین گردد که راه را بر علوم دیگر - مثل فقه و شریعت - ببندد مشکل خود نمایی می کند.
در فضای فرهنگی و اندیشه دینی دادن الگو البته به نحو دقیق و اصولی مقبول است.
بگذارید با سکانسی آغاز کنیم که کاراکتر (شخصیت) زن نقش اول (خانم شاکر دوست) وارد منزل کاراکتر مرد نقش اول (آقای عبدی) می شود. در این سکانس در بدو ورود شاکر دوست دوربین با چرخشی در فضای اتاق در اولین لحظات بر روی تصویر آیت الله سیدعلی قاضی نحوه ای زوم می کند. این حرکت عمدی دوربین و انتخاب این چهره حتما معنا دار است.(در اتاق دیگر از رجال دینی تصویری مشاهده نمی شود)
در نتیجه بسیار به جاست که هنرمندان و تمام آنان که دغدغه ارزشهای اخلاقی، انسانی - اسلامی دارند با دقت و ظرافت از توازن و تعادل و ایفای حق هر ذی حقی در اندازه هایش غفلت نفرمایند.
در توصیفی اجمالی، مرحوم قاضی، استاد مرحوم علامه طباطبایی، شاگرد میرزامحمد حسن شیرازی از شخصیتهای کم نظیر عرفان و به نوعی نماد عرفان در عصر حاضر است.
حال انتخاب چنیین شخصیتی از سوی سازندگان فیلم در معرفی هویت روحانی فیلم که چهره ای مثبت و حامل پیام و دغدغه های کارگردان است و در سیر فیلم می رود تا روحانی مطلوب معرفی شود حائز توجه است.
بگذارید با هم سکانس دیگری از فیلم را به نحو اختصار مرور کنیم. در این سکانس کاراکتر روحانی به سراغ پیرمردی می رود که باز بناست در جریان فیلم به عنوان شخصیتی مثبت و در عین حال برگزیده ایفای نقش کند. در این سکانس، در اولین مواجهه، مخاطب پیرمرد را در حالی در محل کارش مشاهده می کند که دوربین با انتخاب زاویه ای به معرفی این چهره می پردازد که پشت سرش به وضوح تصویر مرحوم محمد اسماعیل دولابی قابل تماشاست.
محمد اسماعیل دولابی کیست؟
محمداسماعیل دولابی معروف به حاج اسماعیل دولابی سالها در تهران به تبیین مفاهیم عرفانی می پرداخت. علاقمندانش او را ستاره ای می دانند که به مکتب نرفته اما به غمزه ای مساله آموز صد مدرس شده است.

اما اگر هر کس بر اساس مشی و مشربش در کتاب مقاله و رمان، فیلم و سریال و نمایش به ارائه الگویی بدون توازن و تعادل اقدام کند، در این صورت در دام افراط و تفریطها اسیر خواهیم گشت. نمادها، جملات معنا دار و هر شاخصی که در راستای الگو سازی و ارزش گذاری فکر و اندیشه به کار می رود باید به نحو دقیق و متوازن و متعادل مورد استفاده قرار گیرد.
فیلم رسوایی ساخته مسعود ده نمکی بهانه ای شد تا در باب ربط فقه و عرفان و نسبت سنجی آن نکاتی بیان گردد.
عرفان به عنوان مادر علوم اگر از سوی اندیشه ای مطرح می گردد؛ اما فقه هم به عنوان ابزار در جوار آن به مثابه بالی باید به دقت و ظرافت لحاظ گردد تا مرغ سعادت و کمال به مددشان به سر منزل مقصود به پرواز آید.
عرفانهای کاذب و مسیحیت پولوسی منحرف، محصول افراط در عرفان - البته نوع غیر خالصش - و جریانهای رادیکال مذهبی و تروریسم در نام مسلمانان محصول افراط در جانب فقه و شریعت - البته نوع منحرفش - می باشد.

 

خلاصه ای از بیانات استاد مهیار در حلقه معرفت، مربوط به تاریخ 92/06/26

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 3 =
*****