بسم الله الرحمن الرحیم
به هر یك از چهار گوشهی خانهی کعبه؛ یک رُكن میگویند.
در یکی از این از این ارکان، سنگی سیاه است که هر سال میلیونها مسلمان برای دست گذاشتن بر آن بر یکدیگر سبقت میگیرند و به عنوان یک مستحب مؤکد در برنامهی زائران خانهی خدا گنجانیده شده است، سرّ این موضوع؛ چیست؟
با مطالعهی تاریخچهی این سنگ، معلوم میشود که آن امتیازی دارد که هیچ سنگی در جهان ندارد و آن اینکه این قطعه سنگ، پرسابقهترین مصالح ساختمانی یک مرکز پرستش خداوند است با وجود گذشتن هزاران سال؛ و اینکه خانهی کعبه، بارها تجدید بنا شده است، بعلاوه اینکه این سنگ، خاطرهی استلام (دست گذاشتن) پیامبران بزرگ و بندگان خاص خداوند را زنده میکند. [1]
حجر الاسود در روایات
روایت از امام صادق علیهالسلام به نقل از امام علی علیهالسلام است که حجرالاسود، نخستین سنگی بود که با حضرت آدم علیهالسلام، از بهشت؛ فرود آمد و بر زمین قرار گرفت [2] و در روایتی دیگر فرمود: «هَبَطَ بِهِ آدَمُ علیهالسلام مِنَ الْجَنَّةِ فَوَضَعَهُ عَلَى الرُّكْنِ وَ النَّاسُ یَسْتَلِمُونَهُ وَ كَانَ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ الثَّلْجِ فَاسْوَدَّ مِنْ خَطَایَا ابْنِ آدَم [3] آدم علیهالسلام آن را از بهشت آورد پس آنرا بر رُکن قرار داد و مردم آنرا استلام میکنند و [در ابتدا] از برف سفیدتر بود پس به علت گناهان فرزندان آدم، تدریجاً سیاه شد».
امام باقر علیهالسلام در مورد استلام (دست کشیدن بر) حجر الاسود میفرمایند: «الْحَجَرُ كَالْمِیثَاقِ وَاسْتِلاَمُهُ كَالْبَیْعَةِ وَ كَانَ إِذَا اسْتَلَمَهُ قَالَ : اللَّهُمَّ أَمَانَتِی أَدَّیْتُهَا وَمِیثَاقِی تَعَاهَدْتُهُ لِیَشْهَدَ لِی عِنْدَكَ بِالْبَلاَغ [4] حجرالاسود، مانند پیمان است و دست كشیدن بر آن مثل بیعت.
آن حضرت هرگاه دست بر آن میكشید، میگفت: خدایا، این امانت من است كه ادا كردم و پیمان من است كه بستم، تا نزد تو برای من گواهی دهد كه رساندم».
ماجرای عمربن خطاب و حجرالاسود
و از امام صادق علیهالسلام؛ روایت است که: «مَرَّ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ عَلَى الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ فَقَالَ وَ اللَّهِ يَا حَجَرُ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّكَ حَجَرٌ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ إِلَّا أَنَّا رَأَيْنَا رَسُولَ اللَّهِ ص يُحِبُّكَ فَنَحْنُ نُحِبُّكَ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع كَيْفَ يَا ابْنَ الْخَطَّابِ فَوَ اللَّهِ لَيَبْعَثَنَّهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَهُ لِسَانٌ وَ شَفَتَانِ فَيَشْهَدُ لِمَنْ وَافَاهُ وَ هُوَ يَمِينُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ يُبَايِعُ بِهَا خَلْقَهُ فَقَالَ عُمَرُ لَا أَبْقَانَا اللَّهُ فِي بَلَدٍ لَا يَكُونُ فِيهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب [5]
عمربنخطّاب بر حجرالاسود عبور كرد و گفت: اى سنگ! به خدا سوگند مىدانيم كه تو سنگی هستى که نه نفعى داری و نه ضررى منتهى ديدهايم كه رسولخدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم تو را دوست دارد از اين جهت ما نيز تو را دوست داريم، امير المؤمنين عليهالسّلام به او فرمود: اى پسر خطّاب چگونه اين سخن را مىگويى، به خدا قسم حتماً حق تعالى در روز قيامت اين سنگ را بر میانگیزد در حالى كه يك زبان و دو لب دارد، پس شهادت مىدهد در حق كسانى كه با او وفادار بودهاند، اين سنگ دست خدا در زمين است، مخلوقات الهى با او بيعت مىکنند.
عمر گفت: خدا ما را در شهرى كه در آن على بن ابى طالب نباشد باقى نگذارد».
حجرالاسود در هنگام قیام امام زمان (عجلالله تعالی فرجه)
یکی از اصحاب امام صادق علیهالسلام از آن حضرت در مورد حجرالاسود سؤال کرد و اینکه چرا خداوند؛ حجرالاسود را در آن رکن قرار داد و چرا در جاي ديگر نيست؟ امام علیهالسلام پاسخ مفصلی به او دادند که خلاصهاش این است که: خداوند حجرالاسود را از بهشت، بیرون آورد و در آن رکن قرار داده شد؛ به خاطر آنکه هنگامی که خداوند از فرزندان آدم پیمان گرفت، در آن مکان بود و از آن مکان جبرئیل علیهالسلام بر قائم (امام زمان علیه السلام) فرود میآید و او اولین کسی است که با آن حضرت بیعت میکند و قائم علیهالسلام به آن مکان تکیه میدهد و حجرالاسود، دلیل و حجت برای حضرت مهدی (عجلالله تعالی فرجه) است به هنگام بیعت مردم با آن حضرت و شاهد بر وفای به عهد و میثاقی است که خداوند از بندگان در عالم ذر گرفته است. [6]
دعا نزد حجرالاسود
امام صادق علیهالسلام به یکی از اصحاب خود فرمودند: «وقتی نزدیک حجرالاسود رسیدی دستهایت را بالا ببر و حمد و ثنای خداوند را بجای آور و بر پیامبر صلیالله علیه و آله صلوات بفرست و از خداوند بخواه که از تو قبول کند سپس حجرالاسود را استلام کن و آنرا ببوس و اگر نتوانستی آنرا ببوسی پس آنرا با دستت استلام کن پس اگر نتوانستی آنرا استلام با دستت کنی پس به آن اشاره کن و بگو:
اللَّهُمَّ أَمَانَتِی أَدَّیْتُهَا وَ مِیثَاقِی تَعَاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِی بِالْمُوَافَاةِ اللَّهُمَّ تَصْدِیقاً بِكِتَابِكَ وَ عَلَى سُنَّةِ نَبِیِّكَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ كَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ بِاللَّاتِ وَ الْعُزَّى وَ عِبَادَةِ الشَّیْطَانِ وَ عِبَادَةِ كُلِّ نِدٍّ یُدْعَى مِنْ دُونِ الله[7]
ترجمهی دعا: خدایا این امانت من است که آنرا ادا کردم و این پیمان من است که آنرا تجدید کردم تا برای من به وفا کردن گواهی دهی بارالها کتابت را تصدیق کردم و بر سنت پیامبرت رفتار کردم شهادت میدهم که خدایی جز خدای یکتا نیست یکی است و شریکی ندارد و گواهی میدهم که محمد بنده و فرستادهی اوست ایمان آوردم به خدا و به جِبْت و طاغوت و لات و عزّى و عبادت شیطان و عبادت هر معبود باطلى كه در مقابل خدا ساخته و آن را بجاى خداى عزّ و جلّ خواندهاند كافر گشتم.
پس اگر نمیتوانی همهی اینها را بگویی پس بعضی را بگو و بگو:
اللَّهُمَّ إِلَیْكَ بَسَطْتُ یَدِی وَ فِیمَا عِنْدَكَ عَظُمَتْ رَغْبَتِی فَاقْبَلْ سَیْحَتِی وَ اغْفِرْ لِی وَ ارْحَمْنِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الْفَقْرِ وَ مَوَاقِفِ الْخِزْیِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ
ترجمهی دعا: خدایا دستم را بسوی تو گشودم و در آنچه نزد توست، حریص هستم پس گردش و سیر من را بپذیر و مرا رحم کن خدایا به تو پناه میبرم از کفر و فقر و جایگاهها و موقعیتهای خواری و رسوایی در دنیا و آخرت».
منابع:
[1]. با استفاده از تفسیر نمونه، ص10 و 11
[2]. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج1، ص226
[3]. إرشاد القلوب إلى الصواب، ج2، ص320
[4]. مستدرکالوسائل، ج9، ص381
[5]. علل الشرائع، ج2، ص: 426
[6]. اصول کافی، ج4، ص185
[7]. إِذَا دَنَوْتَ مِنَ الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ فَارْفَعْ یَدَیْكَ وَ احْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَیْهِ وَ صَلِّ عَلَى النَّبِیِّ صلیالله علیه و آله وَ اسْأَلِ اللَّهَ أَنْ یَتَقَبَّلَ مِنْكَ ثُمَّ اسْتَلِمِ الْحَجَرَ وَ قَبِّلْهُ فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ أَنْ تُقَبِّلَهُ فَاسْتَلِمْهُ بِیَدِكَ فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ أَنْ تَسْتَلِمَهُ بِیَدِكَ فَأَشِرْ إِلَیْهِ وَ قُلِ- اللَّهُمَّ أَمَانَتِی أَدَّیْتُهَا وَ مِیثَاقِی تَعَاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِی بِالْمُوَافَاةِ اللَّهُمَّ تَصْدِیقاً بِكِتَابِكَ وَ عَلَى سُنَّةِ نَبِیِّكَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ كَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ بِاللَّاتِ وَ الْعُزَّى وَ عِبَادَةِ الشَّیْطَانِ وَ عِبَادَةِ كُلِّ نِدٍّ یُدْعَى مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ أَنْ تَقُولَ هَذَا كُلَّهُ فَبَعْضَهُ وَ قُلِ اللَّهُمَّ إِلَیْكَ بَسَطْتُ یَدِی وَ فِیمَا عِنْدَكَ عَظُمَتْ رَغْبَتِی فَاقْبَلْ سَیْحَتِی وَ اغْفِرْ لِی وَ ارْحَمْنِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الْفَقْرِ وَ مَوَاقِفِ الْخِزْیِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ. اصولكافی، ج4، ص402 و 403