شخصیت حضرت زینب سلام الله علیها

09:33 - 1400/05/06

نامگذاری حضرت زینب مانند دو برادر بزرگوارش توسط پیامبر و به انتخاب خداوند صورت گرفت. رسول اکرم بعد از آنکه نام طفل را زینب گذاشتند، فرمودند: به حاضرین و غایبین امت وصیت می کنم که این دختر را گرامی بدارند و حرمت او را پاس دارند، همانا او به خدیجه کبری شبیه است.

زینب

شخصیت حضرت زینب (س)*

سخن گفتن پیرامون ابعاد شخصیت حضرت زینب (س) به دو جهت دشوار است.

1- عظمت شخصیت این بانو مانند مادر بزرگوارش حضرت زهرا (س) است و عقل از درک این عظمت عاجز است، آنچنانکه از درک عظمت لیلة القدر عاجز است.

2- در منابع تاریخی و روایی آنچنان که شایسته و بایسته است از جزئیات زندگی این بانو سخن به میان نیامده است. به این دلیل که تقریباً تمام دوران حیات ایشان در جوار وجود نورانی آل کساء گذشته و تحت الشعاع آن ذوات بوده است. اگرچه این بانو خود از آن تبار است. با دقت نظر در آنچه که در اسناد و مدارک باقیست، به عظمت و جلالت شأن ایشان پی می بریم. برای درک بهتر این موضوع ابتدا زندگی حضرت زینب (س) را به اجمال بیان می کنیم.

زندگی نامه

عقیله بنی هاشم زینب کبری سلام الله علیها، سومین فرزند امیرالمؤمنین (ع) و فاطمه زهرا (س) است که بنابر قول مشهور در روز پنجم ماه جمادی الاولی سال ششم هجری قمری در شهر مدینه چشم به جهان گشودند. 5 سال اول عمر شریف ایشان تحت سرپرستی و اِشراف جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم سپری شد. پس از رحلت رسول خدا، حدود 6 ماه نیز در از درک محضر مادر ارجمندش بهره مند شد. بعد از شهادت مادر، تا حدود 35 سالگی در جوار پدرش امیرالمؤمنین علی (ع) بود. پس از شهادت پدر 10 سال با برادر بزرگترش امام حسن مجتبی (ع) و پس از ایشان 10 سال با امام حسین (ع) مصاحبت داشتند.

بعد از واقعه جانسوز کربلا که منجر به شهادت جانگداز امام حسین (ع) و یاران با وفای ایشان شد، متحمل دوران سخت اسارت شدند و پس از آن سرانجام در غروب روز یکشنبه پانزدهم رجب المرجب سال 62 هجری قمری در سن 56 سالگی دار فانی را وداع گفتند و به جوار اهل بیت عصمت شتافتند. مدفن آن بزرگوار در منطقه زینبیه شهر دمشق از کشور سوریه فعلی است. اگرچه برای حضرت زینب مکانهای دیگری مانند قبرستان بقیع و کشور مصر را ذکر کرده اند ولی دمشق مشهورترین قول است.

ازدواج حضرت زینب در دوران حیات پدر، با جناب عبدالله بن جعفر انجام گرفت. عبدالله برادرزاده ی امیرالمومنین و فرزند شهید بزرگوار، جعفر طیّار است که از ثروتمندان و سخاوتمندان بنام روزگار خویش بوده است. حاصل این ازدواج 4 فرزند پسر و یک دختر بود که از این میان، دو فرزند پسر ایشان از زمره شهدای کربلا هستند.

حضرت زینب از جهاتی که در ادامه خواهد آمد، شبیه دو برادر معصوم خود می باشد.

شباهتها با حسنین (ع)

1- انتخاب نام توسط خداوند

در روایت آمده است: وقتی زینب متولد شد، حضرت فاطمه او را برای نامگذاری به نزد حضرت علی آورد. ایشان فرمودند که در این زمینه از رسول خدا پیشی نمی گیرم، صبر کنیم تا پیامبر بیایند و نام این نوزاد را معین فرمایند- در آن هنگام رسول خدا در سفر بودند- پیامبر پس از سه روز مراجعت فرمودند. طفل را برای نامگذاری به خدمت ایشان بردند. حضرت فرمودند من هیچگاه از جانب خود این کار را نمی کنم و بر خداوند متعال پیشی نمی گیرم. جبرئیل امین نازل شد و از جانب خداوند فرمود: " سَمّ هذه المولودة زینب، فقد اختار الله لها هذا الاسم" نام این نوزاد را زینب بگذارید که خداوند این نام را برای او اختیار کرده است.

طبق این نقل، نامگذاری حضرت زینب مانند دو برادر بزرگوارش توسط پیامبر و به انتخاب خداوند صورت گرفت. رسول اکرم بعد از آنکه نام طفل را زینب گذاشتند، فرمودند: به حاضرین و غایبین امت وصیت می کنم که این دختر را گرامی بدارند و حرمت او را پاس دارند، همانا او به خدیجه کبری شبیه است.

2- حزن و اندوه پیامبر در ملاقات با طفل

نقل است: رسول خدا به خانه دخترشان رفتند و فرمودند دخترم! نوزاد تازه متولد شده را بیاور. فاطمه زهرا (س)، زینب را خدمت پدر آوردند. حضرت او را در بغل گرفت و به سینه فشرد. صورت به صورتش نهاد و سپس با صدای بلند شروع کرد به گریستن کرد، آنچنانکه اشک از چشمان مبارک بر محاسن شریف جاری گشت. فاطمه (س) سؤال کرد: " همَّ بکاک؟ لا اَبکی الله عینک یا اَبَتاه " پدر جان! خدا هیچگاه چشمان شما را گریان نکند، این گریه برای چیست؟

رسول خدا پاسخ دادند: "یا بنتاه! یا فاطمه! انّ هذه البنت مستبتلی ببلایا و ترد علیها مصائب شتّی و رَزایا اَدْهی" دخترم! فاطمه جان! این دختر به بلاهایی گرفتار می آید و با انواع مصیبتها و دشواریهای جانکاه مواجه می شود.

حزن و اندوه رسول خدا در ملاقات با این فرزند همانند حزن حضرت در ملاقات با حسنین (ع) بود.

3- حضرت زینب، فرزند خانه وحی:

پیامبر اکرم آیه 36 سوره مبارکه نور را که نازل شده بود برای مردم قرائت فرمودند: " فی بُیُوتٍ اَذِنَ اللهُ اَنْ تُرفَعَ و یُذْکَرَ فیها اسْمُهُ، یُسَبِّحُ له فیها بِالْغُدُوِّ وَالْاصال " در خانه هایی که خدا رخصت داده تا قدر و منزلت آن رفعت یابد و نام او در آنجا یاد شود، در آن خانه ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش می کنند.

مردی برخاست و عرضه داشت ای رسول خدا! این خانه ها کدامند؟ حضرت فرمودند: "هُم بُُیُوتُ الاَنبیاء" آنها، خانه های پیامبران است. سپس ابوبکر از جای برخاست و در حالیکه به خانه علی و فاطمه سلام الله علیها اشاره می کرد پرسید: ای رسول خدا!  آیا این خانه هم از آن خانه ها است؟ حضرت فرمودند: " نََعَم، مِن اَفضَلِها " آری، این خانه از برترین آن خانه هاست.

4- اجر گریه بر مصائب حضرت زینب:

رسول خدا فرمودند: "یا بَضعَتی و یا قرَّةَ عَیْنی انَّ مَنْ بَکی علیها و علی مَصائبها یَکون له ثوابه کَثواب مَن بکی علی اَخَوَیها" ای پاره تن من و ای نور چشمم، هرکس بر این دختر و مصیبتهای او بگرید پاداش کسی را خواهد بود که بر دو برادرش گریه کند.

مقام و منزلت حضرت زینب:

الف: مقام علمی حضرت زینب (س)

در بیان مقام علمی حضرت زینب دو مورد که یکی تاریخی و دیگری روایی است را بیان می کنم.

1- زمانیکه امیرالمؤمنین بعنوان حاکم جهان اسلام در کوفه بودند، مردان کوفه خدمت حضرت رسیدند و عرض کردند یا علی! اجازه بده تا دخترت زینب برای زنان ما از معارف دین بگوید. به اصرار و درخواست آنان و به اجازه امیرالمؤمنین، حضرت زینب به مدت 4 سال در کوفه کرسی بیان معارف دین برای زنان شهر برقرار کردند. با عنایت به حضور امیرالمومنین و حسنین (ع) در کوفه، وجود چنین جایگاهی حکایت از عظمت علمی این بانو دارد.

2- امام زین العابدین در جریان اسارت به عمه خود فرمودند: "یا عَمّه! و اَنت ِبِحَمْدِ الله عالِمَة غَیْرُ مُعَلِّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیرُ مُفَهِّمَةٍ" عالمه غیر معلمه لقب حضرت زینب است که امام سجاد بعنوان جانشین پیامبر به ایشان اعطاء فرموده و بدین معناست که علم ایشان اکتسابی نبوده و شعبه ای از علم لدنی است. علمی که معلّم آن خداوند است و صد البته این تداوم وحی نیست. بلکه مقام الهامات غیبیه است که برای هرکس میسور نیست. برای اهل تحقیق، دستیابی به رفعت مقام علمی حضرت زینب، با مراجعه به خطبه های ایشان در کوفه و شام آسان است.

ب: مقام عبادت و بندگی حضرت زینب (س)

در بیان این مقام نیز به دو مورد بسنده می کنم.

1- شخصیت عبادی و مراتب بندگی حضرت زینب آنچنان بود که امام حسین (ع) در وداع با خواهر فرمودند: "یا اَختاه! لا تَنْسینی فی نافِلَةِ اللیل" خواهر جان! مرا در نماز شب فراموش نکن.

نماز شب حضرت زینب آنچنان با عظمت بود که از امام دلربایی کرد و امام خواستند تا ایشان را در این نماز فراموش نکند.

2- حضرت امام سجاد فرمودند: " اِنَّ عَمَّتی زَیْنب کانَتْ تــُؤَدیّ صَلَواتِها مِنْ قیام الفرائض و النَّوافل عند مَسیرِنا مِن الکوفه الی الشام..." همانا عمه ام زینب کبری نمازهای واجب و مستحب خود را در طول مسیر از کوفه به شام ایستاده می خواند. یعنی آن همه سختی، نتوانست زینب را به زانو در آورد بطوری که در طول مسیر حداقل از مستحبات بگذرد. اینچنین است که ایشان را نائبة الزهراء می نامند. سپس امام فرمودند: ولی در بعضی از منازل، نشسته نماز می خواند که به جهت گرسنگی و ضعف او بود، زیرا غذایش را میان طفلان تقسیم می کرد. گاه تا سه شب گرسنگی تحمل می کرد تا کودکان سیر شوند. مردمان سنگدل در هر شبانه روز یک قرص نان بیشتر نمی دادند.

در کلام دیگری از امام زین العابدین چنین آمده است که عمه ام در شام عاشورا نیز به محراب عبادت ایستاد و به درگاه خداوند متعال استغاثه کرد. شبی که چشم ما به خواب نرفت.

صفت صبر سید الشهداء (علیه السلام)

اعوذ بالله من الشیطان العین الرجیم

بسم الله رحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة والسلام علی سید الانبیاء والمرسلین حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد(صلی الله علیه وآله و سلم) الطیبن الطاهرین المعصومین المکرمین و لعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.

«اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً»

گر دیده ام ندیده رخ دلربای تو

امام زمان

گر دی دهام ندیده رخ دلربای تو

دل پر زند به سینه من در هوای تو

آقا

خواهم که جای پای تو را بوسه ها زنم

اما هزار حیف که مخفی است جای تو

امام زمان

یک جلوه بر رخم کن و جان را صفا ببخش

یک جلوه بر رخم کن و جان را صفا ببخش

ای آنکه یافت کعبه صفای از صفای تو

امام زمان

یعقوب ز انتظار تو شد دیده اش سپید

ای صد هزار یوسف مصری فدای تو

آقا

اول بیا مدینه و بنمای در کجاست

گم گشته قبر مادر غم مبتلای تو

گم گشته قبر مادر غم مبتلای تو

 

علامه امینی میفرماید اول میآید مکه بعد از انجام بیعت و نماز میآید مدینه قبر جدش را زیارت میکند بعد میبیند آقا به سمتی حرکت کرد کنار یک قبری نشست آقا اینجا کجاست چه قبری است؟

میفرماید اینجا قبر مادرم فاطمه است.

 یابن الحسن ،یابن الحسن، یابن الحسن، یابن الحسن، یابن الحسن.

 

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (آل عمران / 200)

هدیه به پیشگاه مقدس و منور آقا حجت بن الحسن العسکری(عج) واجداد طاهرینش صلوات جلیل ختم کنید.

هدیه به محضر امام، شهدا، مراجع تقلید، علما و بزرگان و خیرین، اساتید، منسوبین به جمع حاضر، گذشتگان خودتان، گذشتگان از بانیان و خدمتگزاران این مجلس، و به جهت سلامتی همه شیعیان حضرت مهدی(عج) سلامتی مراجع، رهبر معظم، سلامتی خودتان و خانواده شریف تان و شفای مریض هایتان یک صلوات حسینی ختم کنید.

 

یکی از عالی ترین صفات سید الشهداء (علیه السلام)سید الشهداء (علیه السلام) در شب قدر طی عرایضی تقدیم محضرتان کردیم، امر به معروف و نهی از منکر، امشب دومین صفت را در این مجلس باعظمت از دیدگاه روایات و آیات در این دقایق انشاء الله تقدیم کنیم .

صفت دومی که شرط بعثت همه انبیاء است تمام پیامبران الهی باید این صفت را داشته باشند تا میزان این صفت در همه انبیاء مساوی نیست. صفتی که پیغمبر اکرم حد اعلی آن را از او خواسته، این صفت در وجود مقدس سید الشهداء (علیه السلام)سید الشهداء (علیه السلام) به حدی رسید که شما در روایات نگاه کنید ملائکه در این صفت برای هیچ پیغمبری تعجب نکردند، اما در این صفت از سید الشهداء (علیه السلام)، سید الشهداء (علیه السلام) تعجب کردند.

روایت این است «لقد عجبت من صبرک ملائکه السموات والارض» (مصباح الزائر، ص۱۲۱ -۱۲۴؛ بحار الانوار، ج۹۸، ص۲۴۰)

 صفت صبر حسین تمام ملائکه را به تعجب واداشت. این صفت در همه انبیاء باید باشد کم و زیاد هم داره به پیغمبرش میگوید باید صبر تو از همه بیشتر باشد «فَاصْبِرْكَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ‏» (کافی، ج2، ص17)

 چه صبر تو چه صبر تمام انبیاء من در قالب یک مثال بگویم: اگر یک وسیله نقلیه که دیشب مثال زدیم موتور این ماشین امر به معروف و نهی از منکر باشد ترمز این ماشین تقوا است فرمان این ماشین صبر است. وقتی که به یک مانعی میرسید به وسیله این فرمان از کنار این بلا و شدت و مکروه به نحوی عبور کنید که مواجهه با آن نشوید. اگر مواجهه شدید ترمز تقوا تو را نگه دارد. وسیله نقلیه ای که فرمان نداشته باشد فایده ندارد.

 یک مثال از امام صادق (علیه السلام) برایتان بگویم بعد وارد مصادیقش بشوم. امام صادق(علیه السلام) در یک مثال میفرماید:این جسم آدمی را ببینید جسم و بدن او ایمان است، سر او صبر است، «الصَّبْرُ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ» (مصباح الشریعه، ص184) بعد میفرماید اگر یک بدنی سر نداشته باشد فایده ندارد. «فَمَنْ لَا صَبْرَ لَهُ لَا إِيمَانَ لَهُ» (بحار الانوار، ج68، ص95) کسی صبر نداشته باشد ایمان ندارد. ایمان یک انسان مؤمن رأس او صبر است، در تمام مراحل زندگی قرآن و آیات و روایات این صبر را از انسان مؤمن میخواهد. حالا ببینید صبر در عبادت، صبر در رسیدن به گناه، صبر در بلا، صبر در مصیبت، صبر در معصیت، صبر در اطاعت و در تمام زندگی این صفت دور میزند.

حالا میگویم:از مدینه که سید الشهداء (علیه السلام) حرکت کرد تا لحظه آخر این صبرها را چطوری سید الشهداء (علیه السلام)سید الشهداء (علیه السلام) توصیه میکرد. گاهی صبر در عبادت است،

آخرین آیه سوره آل عمران، سوره مبارکه آل عمران 200 آیه دارد. آیه آخر دویستم «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» هفتاد مرتبه از این واژه در قرآن استفاده شده است هفتاد تا آیه.

 این صبر اولی امام صادق میفرماید صبر در عبادت است. شما در زمستان سرد اردبیل وارد میشوید نماز صبح قبل از پلیس راه از ماشین پیاده میشوید توی آن برف و سرما حالا پیاده شوید وضو بگیرید و توی آن سرما نماز بخوانید این صبر میخواهد صبر در عبادت. در جمعیت استخوان خردکن حج تمتع آنجا بروید طواف را قشنگ انجام بدهید آنجا صبر میخواهد صبر عبادت است. در گرمای 56 درجه جنوب کرمان روزه گرفتن صبر میخواهد نمیخواهد؟ صبر میخواهد صبر در عبادت حالا این در همه مراحل عبادی سرایت دارد میخواهی نماز بخوانید خوب صبر داشته باش چرا تند تند نماز میخونی ملایم نماز بخوان چطور وقتی پای تلویزیون میشینی فوتبال و فیلم و سریال دارد با حوصله میشینی اما به عبادت که میرسی صبر نداری؟ صبر در عبادت.

گاهی اوقات صبر در مقابل دشمن است. «اصْبِرُوا وَ صابِرُوا» صابروا دوم در امام صادق میفرماید در مقابل دشمن صبر داشته باش. «وصابروا عدوکم» هم از فیزیک کشور و خاک کشورتان دفاع کنید هم از اعتقاد دین و فکر. همینجور که دشمن را از خاک بیرون کردی وقتی آمد ورود پیدا کرد توسط سایتها و ماهوارهها و کانالهای ماهوارهای اینجا هم سدی مانعی یک کاری بکن. «وصابرو عدوکم» در مقابل دشمن زانوهایت خم نشود چهار تا شبهه اینترنتی زانوهایت را در مقابل دین خم نکند صبر در مقابل دشمن.

گاهی صبر در مقابل فقر است. آقا دلیلی ندارد که حالا وضع زندگی یک مقدار پایین فقیری، دستت به سفره حرام برود صبر داشته باش چرا صبر نداری!

 ابی ذر صدیق در خانه بود چند روز غذا گیرش نیامده بود خودش پسرش دخترش همسرش غذا گیرش نیامد. در زدند، در را که باز کردند دید مأمور عثمان است و یک کیسه اشرفی دستش هست. سلام علیکم، وعلیک السلام، بفرمایید. گفت امیر المؤمنین عثمان ذکر خیرت بود گفت وضع مالی شما بده، امیر المؤمنین این کیسه اشرفیها را برای شما هدیه دادند. یک جمله گفت فقیره اما صبر دارد در مقابل فقر. گفت برو این کیسه اشرفیها را بده به خودش بگو شماها که میتوانید جهنم بروید خودتان هم بخوریدش من که تاب و توان رفتن به جهنم را ندارم.

حاضر میشود تبعید شود به ربذه روز اول و دوم همسر از گرسنگی و کسالت از دنیا برود پسرش از دنیا برود تک و تنها با یک دختر در بیابان بی آب و علف ربذه، اما حاضر نیست به خاطر فقر دستش به سفره حرام برود.

 صبر داشته باشد. آقا چرا رشوه میگیری خب وضع مالی خوب نیست دختر جهاز میخواهد پسر دانشگاه میرود خرج دارد چرا صبر ندارید. چرا داری ربا میخوری؟ میگه خرج سنگینی چرا داری بیت المال را هدر میدهی و میخوری. آقا وضع مملکت خراب است. وضع اقتصاد خراب است. میخوره و توجیه میکند.

گاهی صبر در مقابل فقر است. قرار نیست هر کس که فقیر باشد دنیا «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ» (نهج البلاغه، ص348) دنیا به بلا پیچیده است یکی از بلاها فقر است بلا یعنی آزمایش. خداوند متعال یک کسی را با ثروت امتحان میکند کسی را با فقر صبر داشته باش.

گاهی صبر در مقابل بداخلاقی دیگران است وقتی کسی بداخلاق است قرار نیست فحش داد ما هم فحش بدهیم جواب سلام علیک است این هم توجیهش. جواب سلام سلام است ولی جواب فحش که فحش نیست. قرآن میگوید جواب فحش فحش نیست «إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» (فرقان / 63).

خدا رحمت کند مرحوم حاج آقا رضا بهاءالدینی هم به قمیها خیلی علاقه زیاد داشت هم کاشان شما هم زیاد میآمد یعنی به کاشانیها را علاقه داشت. مرحوم حاج آقا رضا بهاءالدینی یک مریدی داشت که پشت سر آقا نماز میخواند یکی از کسبه بعد از نماز میآمد میگفت تقبل الله دست آقا را میبوسید و میرفت. یک شب نماز مغرب و عشا باران آمده بود توی چاله یکی از کوچه ها، کوچه سجادیه قم آب هم جمع شده بود این بنده خدا وضو گرفته و کت و شلوار تنش همچین آمد بیاید حسینیه حاج آقا رضا یک تاکسی آمد چرخش افتاد توی چاله آبها را پاشید روی کت و شلوار این بنده خدا. یه نگاه تندی به راننده تاکسی کرد گفت مگر خری. او هم گفت آقا ببخشید نفهمیدیم. رد شد رفت آمد پشت سر حاج رضا آقا نماز خواند بعد از نماز آمد تو محراب دست آقا را ببوسه و بگه تقبل الله. آهسته حاج آقا سر گذاشت تو گوشش فرمود چطور میشد صبر میکردی و به راننده تاکسی آن جمله را نمیگفتی.

آقا خانمم بداخلاق است همسرم بداخلاق است کتک زدم بیرون کردم و چه کردم صبر نداری، دیگه هر چه همسر شما اذیت کند بیشتر از همسر لوط و همسر نوح پیغمبر که بیشتر از جعده و ام فضل که اما شما کجا دیدی نوح پیغمبر همسرش را از منزل بیرون کند کجا دیدی امام مجتبی جعده را بزند و از منزلش بیرون کند، ندارید شما صبر .

این روایت را امام محمد غزالی در کتاب احیاء العلوم دارد پیغمبر اکرم نشسته بود عایشه داد میزد پیغمبر میفرمود آرام باش چرا داد میزنی. او فریاد میکشید پیغمبر میفرمود آرام باش داد زدن نداره. باباش از در وارد شد عرض آقا چه خبر چرا داد میزنه؟

آقا فرمود به عایشه فرمود تو میگویی چه شده یا من بگویم. ببینید روایت را اهل سنت نقل میکند نه شیعه از زبان آنها میگویم در کتاب احیاء العلوم. تو میگویی چه شده یا من بگویم. یک جملهای گفت کفر. گفت: «أَنْتَ الَّذِي تَزْعُمُ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ» (امالی، صدوق، ص187) تو که خیال میکنی پیغمبری بگو. یعنی پیغمبر... باباش یک سیلی به صورتش زد ولی پیغمبر گفت چرا میزنی؟

 صبر در مقابل بداخلاقی. خانمی هست شوهرش بداخلاق است صبر داشته باشد هر روز کیف و ساک و چمدان را بردارد برود خانه باباش نمیشود که. صبر داشته باش. صبر تو در مقابل بد اخلاقی ها خودش یک بداخلاقیه امتحان است بابت این صبرت هم خدا دارد به شما جزا و خیر میدهد. صبر در مقابل بد اخلاقی و بدزبانی. مصادیقش زیاد است.

گاهی صبر در مقابل معصیت است. امیر المؤمنین میفرماید این قسمش خیلی سخت است. آدم به معصیت برسد صبور باشد گناه نکند.

آقا شاه ولایت صبر را سه قسمت کرده صبر در اطاعت صبر در معصیت صبر در مصیبت. بعد فرمود این قسمش خیلی سخت است. انسان به گناه که رسید انجام بدهد. یک وقت صبر در بیماریها است شما در هر خانه ای به برکت این غذاهای شیمیایی غذاهای ناسالم که همه زندگی بشر را فرا گرفته مثل قدیم نیست مردم قدیم عمر طولانی داشتند سالم هم زندگی میکردند حالا عمرهایشان کم شده همین مقدار که هم عمر میکنند 40 یا 50 یا 60 سال، سالم سید الشهداء (علیه السلام) عمر میکنند، خب مریض دارند در خانه هایشان یکی همسرش مریض است، یکی دخترش ،یکی پسرش، یکی هم خودش مریض است. میگوید صبر داشته باش. مریض داری یا مریض هستی شکر خدا کن صبر داشته باش. گاهی یک بیماری را خدا بهت میدهد به خاطر این بیماری خودت هم متوجه نمیشوی درجاتی خدا در بهشت بهت می دهد اگر صبر داشته باشی.

 خدا رحمت کند حاج غلامرضا یزدی. مرحوم حاج غلامرضا یزدی که اهل تزرجان یزد بود وقتی هم که از دنیا رفت از شهر یزد تا آن روستای خودشان تمام این روستاها تشییع جنازه کردند و خیلی هم احترام کردند وقتی آمده بوده کنار حرمسید الشهداء (علیه السلام) حضرت علی ابن موسی الرضا(علیه السلام) آنجا زیارت. شاگردش میگوید در زیارت وداع روز آخری که میخواست خداحافظی کند و از حرم بیاید بیرون دیدم توجهی کرد به حرم امام رضا(علیه السلام) جمله ای گفت و دستی تکان داد انگار با یک نفر حرف میزند بعد یک مرتبه سه دفعه با لهجه یزدی خودشان گفت نمیخواهم نمیخواهم. زیارت که تمام شد گفتم آقا چی نمیخواهم. هر کاری کردم نگفت. تا گذشت که یک موقع آمدم کنار بسترش کم کم در حال احتضار بود گفتم حاج شیخ غلامرضا صدای من را میشنوی؟ گفت بله. گفتم میشود خواهش کنم الآن که داری از دنیا میروی، آن روز کنار حرم امام رضا(علیه السلام) به آقا چی گفتی و چه جواب گرفتی که سه مرتبه گفتی نمیخواهم. گفت این زخم من زخم و جراحتی داشت خونآبه و چرک میآمد وقت وضو اذیت میشدم آن لحظهای که خواستم از حرم بیایم بیرون خطاب کردم آقا این دستم را خوب کن. آقا در عالم مکاشفه به من فرمود حاج شیخ غلامرضا خدا به خاطر این جراحت و صبر تو در مقابل این صبر یک درجهای در بهشت برایت معین کرده، خوبش کنم برات منم سه مرتبه به آقا گفتم نمیخواهم نمی خواهم نمی خواهم.

 گاهی صبر در مقابل بیماری است. به مؤمن بلا میدهد «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ» و این انسان صابر را خدا حلوا حلواش میکند «يُحِبُ الصَّابِرينَ، مَعَ الصَّابِرينَ، بَشِر الصَّابِرينَ» هم میگوید من باهاش هستم هم دوستش دارم هم بشارتش میدهم. وبَشِر الصَّابِرينَ کیا؟ «الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ». گاهی صبر در مقابل مشکلات است.

گاهی صبر در مقابل یک حکومت است، شخصی را گرفتند به خاطر حق گویی و حق شنوی و حق بودن شکنجه میشود این شکنجه کردن اینجا صبر از خودش نشان میدهد زود وا نمیرود.

محمد بن ابی عمیر از شاگردان امام صادق(علیه السلام) هست. بیش از پنج هزار حدیث از دو لب امام صادق شنیده و نوشته شاگرد امام صادق است منصور دوانقی گرفتش محمد بن ابی عمیر کسی است که فقهاء امروز گاهی در استدلال در احکام شرعیه شان احادیث امام صادق را از ابی عمیر نقل میکنند. مراجع تقلید. آقا دلیل این حکم چیه؟

 میگوید حدیث محمد بن ابی عمیر از امام صادق. منصور دوانقی گفت این احادیث کجاست؟ اگر لو میداد امروز که دست فقهای ما نمیرسید که احکام را به ما یاد بدهند. محمد بن ابی عمیر گفت احادیث را میخواهی چه کار؟ گفت بده به من تا آزادت کنم. گفت محمد بن ابی عمیر تازیانه ات میزنم. گفت بزن من احادیث امام صادق را به تو نمیدهم. پنج هزار حدیث نوشته ام از دو لب مبارک امام صادق به تو بدهم هرگز. گفت بخوابانیدش بدنش را برهنه کردند به سرباز گفت بیا تازیانه خاردار بزن. شروع کردند به زدن صد تا تازیانه زدند از هوش رفت که اگر یکی دو تا را من و شماها میخوردم معلوم نبود چی میشد. وقتی به هوش آمد گفتند محمد بن ابی عمیر احادیث امام صادق را بده مرخص شو. گفت اگر میخواستم احادیث را بدهم صد تا تازیانه را بله.... گفت میزنم. گفت بزن و صد تای دیگر هم زدند و دوباره بیهوش شد و به هوشش آوردند گفتند محمد بن ابی عمیر اینقدر سماجت نکن احادیث را بده گفت نمیدهم گفتند میزنم گفت بزن و صد تای دیگر هم زدند. راوی میگوید با هر تازیانهای کهبه پشتش میزدند و بلند میکردند این پوست و گوشت بلند میشد تو آسمان. آن روز محمد بن ابی عمیر هزار تازیانه خاردار خورد و به شهادت رسید اما صبر کرد و احادیث امام صادق را تحویل منصور دوانقی نداد. صبر داشته باش.نمونه های زیادی هست.

 میثم تمار مگر کیست؟ میثم تماری که اگر زیر بار میرفت دست از علی بر میداشت دیگه دارش نمیزد سر همان نخلی که آقا نشانش داد. فرمود میثم این بچه نخل را میبینی، اگر بزرگ بشه شما را سر این نخل دارت میکنند آویزانت میکنند. آن زمانی که تو را به این نخل بستند بالا چه حالتی داری؟ گفت آقا در حق گویی شماست آقا فرمود بله خیلی خوشحال شد هر روز میآمد به این نخل آب میداد می گفت قربانت برم کی بزرگ میشوی؟ میثم ها بالای نخل صبر کردند و زبانشان از حلقومشان درآوردند به جرم حق گویی علی.

کمیل پیر مرد 90 و چند ساله که دعایش را میخوانید وقتی که حجاج بن یوسف ثقفی سهمیه اقوامش را قطع کرد گفت کمیل را تحویلش بدهید تا سهمیه و جیره شما را وصل شود. کمیل دید اینطوری انصاف نیست مولای ما علی به ما یاد داده به خاطر شما کسی به زحمت نیافتد عصا زنان آمد در کاخ حجاج سرباز ایستاده بود گفت امیرتان هست حجاج گفت بله گفت شما برو بگو کمیل آمده. خندید کمیل پنجاه تا لانه پنهان شده، کیملی تو برو خدا خیرت بده گفت نه برو بگو کمیل آمده. این می خندید میآمد به حجاج بگوید تا او هم بخنده و یک جکی بشود. گفت یک پیرمردی با عصا آمده میگوید که کمیل هست. گفت خودش هست. شاگردان علی اینطوری تربیت شده اند حاضر در بلا صبر بکنند اما کسی دیگری زجر نکشد. کمیل را آوردند سر از بدنش جدا کردند اما صبر کرد. صبر کرد.

مصادیق زیاد است در مصیبت یکی از آن است. شما نگاه کنید کربلا تمام مصادیق صبر پیاده شد. صبر در عبادت بود صبر در فقر و بی چیزی بود صبر در بیماری در کربلا بود. صبر در مصیبت بود همهاش در کربلا پیاده شد. کربلا یک نمایشگاه بین المللی صابران بود. انواع و اقسامش در کربلا اتفاق افتاد. گاهی در مصیبت یک مصیبت میبیند یک بلا می بیند.

یک آقایی رفته مشهد زیارت وقتی برگشت دیده بود دزد آمده اموالش را برده گفت چرا امام رضا گذاشت که اموالم را به سرقت ببرد. دیگه مشهد نمیروم و نمازش هم ترک شد. مثل کسی که آمده حرم سید الشهداء (علیه السلام)سید الشهداء (علیه السلام) رفته بود زیارت قبر سید الشهداء (علیه السلام)سید الشهداء (علیه السلام) وقتی آمد بیرون خرید کند پول هایش را دزدیدند اعتراض میکرد به سید الشهدا که چرا گذاشتی پولهایم را ببرن خب سید الشهداء (علیه السلام) خواستی مواظب باشی.

صبر در مصیبت انواع و اقسام صبر در کربلا ببینید خیلی فهرست وار بگویم. (صلوات)

وقتی میخواهد از مکه حرکت کند می فرماید: «نصبر علی بلاء» به آزمایشات خدا صبر میکنم هر چی فرزدق ها میگویند نرو حرکت نکن از مکه بیرون نرو. آقا میفرماید: «نصبر علی بلاء» این یک. طایفه ملائکه چهار هزار ملک دشنه به دست بلا نازل کنند سید الشهداء (علیه السلام)سید الشهداء (علیه السلام) صبر میکنند و اجازه نمیدهد طائفه بنی الجان می آیند آقا خم ابروی تو همه اینها را نابود میکنیم آقا میفرماید صبر می کنم اجازه نمی دهد.

 دیگه خود آقا نفرین نمیکند میفرماید «صَبْراً بَنِي الْكِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ» (بحار الانوار، ج6، ص154) همه شما صبر کنید این شهادت این مرگ مثل یک پل میماند آن طرف پل تمام. امر به صبر می کند.

 رزمنده ها شب و صبح عاشورا وقتی اتفاق میافتد آقا میفرماید: «أيها الناس فمن كان منكم يصبر على حد السيف و طعن الاسنة» (تاريخ ابن عساكر شرح حال امام حسين (عليه السلام)، ص 163؛ بحارالانوار، ج44،ص374) هر کدام از شما که صبرتان زیاد است این زخمهای شمشیر را تحمل میکند و این سوراخ شدن توسط نیزهها را تحمل میکند وایستاد. «فليقم معنا» بلند شود با ما بیاید «و الا فلينصرف عنا» والا از همین جا برگردد. در اینجا امر به صبر میکند. دیگه کجا؟ ظهر عاشورا نماز خوانده میشود همه را به صبر دعوت میکند «فاتقوا الله واصبروا» هم تقوا داشته باشید هم صبر داشته باشید. که این خالد بن عمر این توصیف سید الشهداء (علیه السلام)سید الشهداء (علیه السلام) را رجزش کرد همینطور که داشت شمشیر میزد میگفت: «صبرن علی اسیاف علی الاسنه صبر علی الدخول الجنة» آی مردم صبر میکنیم بر این نیزهها و شمشیرها صبر می کنیم همین که سید الشهدا گفت.

به علی اکبر میفرماید اصبر یا حبیبی صبر داشته باش. به قاسم میگوید یا بنی اصبر قلیلا یک مقدار دیگه صبر کنی آن طرف کنار جدت هستی. آخرین ساعات به اهلبیتش میفرماید «صبرا یا اهل بیتی» صبر داشته باشید در وداع سکینه هم میفرماید «فاصبری علی قضاء الله» دخترم سکینه صبر داشته باش. درست.

روی خاک هم که این پیشانی و صورتش را گذاشت میگوید صبرا علی قضائک. مهمترین صبر اینجاست جلوه صبر اینجا کربلاست برای همین «لقد عجبت من صبرک ملائکه السموات والارض» از صبر حسین تمام ملائکه آسمانها و زمین متعجب شدند این آقا دیگه کیه!!

پس تو مجلس سید الشهداء (علیه السلام)سید الشهداء (علیه السلام) میآییم درس بگیریم. صبر در کسب صبر در زندگی صبر در تحصیل صبر نزد معصیت صبر در مصیبت. داری در خیابان میروی کسی میخواهد ببینید صبر همه جا ریشه دارد. کسی میخواهد دور بزند خب صبر کن بگذار دور بزند چه خبره که داد میزنی دست روی بوق میگذاری فریاد می زنی صبر کن.

جایی داری رد میشی با ماشینت میبینی یک آقای بد جایی وایستاده داره یک مسافری را پیاده میکند صبر داشته باش. صبرمان کم شده این صفت سید الشهداء (علیه السلام)سید الشهداء (علیه السلام) باید درسی باشد در همه محورهای زندگی.

السلام علیک یا ابا عبد الله

شادی هر دو جهان بی تو مرا جز غم نیست

جنت بی تو عذابش زجهنم کم نیست

حسین جان

اشک بر پیکر مجروح تو ریزم هر دم

که جراحات تنت را به از این مرهم نیست

آقا

هم خدا داند و هم خلق خدا می داند

جایی از عشق تو خالی به همه عالم نیست

هر جا می روی پرچم حسین است، هر جا می روی مجلس حسین است ذکر حسین است. همه عوالم هستی ذکر حسین دارد، همه شما را بردن کنار بدن شهیدی که حسین فرمود تو آزادی. شهیدی که قبل از این دل بچه های ابی عبد الله را لرزاند اما وقتی آمد این چکمه ها را به گردن انداخت پای برهنه با یک حالتی سر را خم کرده چرا نمی رود چرا نزدیک خیمه ها نمی شود، چند تا دلیل دارد اینکه تعجیل می کند آقا اگر توبه من قبول است اجازه بده به میدان بروم برای اینکه تا قبل این دل بچه های حسین را لرزانده حر می ترسد بچه ها باز ببین دلشان بلرزه. می گوید آقا بگذار نزدیک نیام بگذار از همین جا برگردم. وقتی روی زمین افتاد هم آمد سید الشهداء (علیه السلام)سید الشهداء (علیه السلام) هم سر را به دامن گرفت اما فرقی دارد حر برای همه شهداء آمده امام حسین قبل از شهادت سرش را به دامن گرفت اما فرق دارد حر با شهدای دیگر خطاب می کنیم جناب حر بن یزید ریاحی ابی عبد الله سرت را از روی زمین برداشت به دامن گرفت دیگه کسی سر از بدن تو جدا نکرد، طایفه تو آمدند بدنت را بردند دلها بسوزد برای اربابت حسین که هم سر روی زمین بود مناجات می کرد هم سر از بدن جدا. همگی بگید یا حسین یا حسین یا حسین

 بر گرفته از سایت تخصصی منبرها

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 11 =
*****