-آنچه که باعث پیشرفت همه جانبه یک ملت میشود توجه به داشتهها و ظرفیتهای درونی خود است و نقطه مقابل آن، آنچه که موجب وابستگی و ذلت و عقبماندگی کشورها میشود نگاه به بیرون از مرزهای جغرافیایی خود است. دنیای استبداد و استعمار از استقلال همه جانبه ملت ایران ناراحت است و نمیتواند این بالندگی و پیشرفت و شکوفایی را از این ملت بزرگ ببیند.
در اوایل انقلاب مشروطیت و اواسط دوران قاجار بود که نشانههای پیشرفت اروپایی در کشور ما به تدریج ظاهر شد. در نتیجه با پیدایش روشنفکران غربزده، غربزدگی نیز در کشور رواج یافت. عدهای که در پی رفتوآمد به اروپا یا مطالعهی آثار نویسندگان آنان بودند، پس از بازگشت به وطن، چنان غرق و مست در تمدن غرب شده بودند که خود را در مقابل آنان حقیر و ناتوان میدیدند و با تعریف و تمجید از پیشرفتهای علمی آنان، این فکر را به مردم تلقین میکردند که اگر میخواهید پیشرفت کنید باید از فرق سر تا نوک پا فرنگی شوید! بعد ابزار پیشرفت را در برهنگی و کشف حجاب خلاصه میکردند؛ نه اینکه روی آوردن به علم و اعتماد به نیرو و ظرفیتهای درونی خود باشد.
نسخهی آنان فقط وابستگی و اتکا به خارج بود و برای گرهگشایی و حل مشکلات، کاری به خلاقیت و ابداع و نوآوری و نگاه بومی به مسائل علمی و صنعتی نداشتند. باید توجه داشت تعامل با کشورهای بیگانه برای تبادل علم و دانش مورد پسند اسلام است اما تکیه کردن به ظالمان طبق فرمایش خداوند متعال هرگز قابل قبول نیست: «وَلا تَركَنوا إِلَى الَّذينَ ظَلَموا فَتَمَسَّكُمُ النّارُ وَما لَكُم مِن دونِ اللَّهِ مِن أَولِياءَ ثُمَّ لا تُنصَرونَ؛[1] و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب میشود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولیّ و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت؛ و یاری نمیشوید!» در این نوشتار کوتاه تلاش داریم برخی از عوامل شکست و فروپاشی نهضت مشروطه را مورد بررسی قرار دهیم.
عوامل شکست و فروپاشی نهضت مشروطه
استبداد گرایی سدی محکم در برابر خودکفایی و خودباوری
همان کاری که دو سلسله خبیث و منحوس پهلوی و قاجار بر ملت باهوش و با استعداد ایران انجام دادند. دو بال علم و کار را از آنان گرفتند؛ اگر کاری بود بسیار کم ارزش و اگر علمی بود همه تقلیدی و دستِ دوم بود؛ آن کاری که از نیروی درون بجوشد در کار نبود. هیچ کار اساسی و بنیادی را در کشور ترویج نکردند. بلکه مدام مردم را تحقیر و قلع و قمع میکردند که شما توانایی انجام آن را ندارید. هر چه در توان داشتند جلوی رشد و توان علمی و ابتکار مردم را گرفتند. نتیجه این شد که ملت ایران که میتوانست در مسابقهی علمی چه بسا جلوتر از تمدن غربی باشد، سالها عقب بماند. که این عقبماندگی را ابتدا در دورهی قاجار یعنی از زمان ناصرالدین شاه کلید خورد و تا دوره استبداد پهلوی یعنی رضاخان و محمدرضا ادامه داشت؛ که هر دو چوب حراج به موجودی این ملت زدند و همهی سرمایهی مادی و معنوی مردم را نابود کردند. اما این عقبگراییها هیچ وقت سلب مسئولیت از ما نمیکند: « تِلكَ أُمَّةٌ قَد خَلَت لَها ما كَسَبَت وَلَكُم ما كَسَبتُم وَلا تُسأَلونَ عَمّا كانوا يَعمَلونَ؛[2](به هر حال) آنها امتی بودند که درگذشتند. آنچه کردند، برای خودشان است؛ و آنچه هم شما کردهاید، برای خودتان است؛ و شما مسئول اعمال آنها نیستید.» آنان رفتند و سزای اعمالشان را خواهند دید. شما مواظب باشید از تجربه تلخ دیگران عبرت بگیرید و فریب کسانی که مدام تبلیغ دستاوردهای تمدن غرب را در جامعهی اسلامی میکنند نخورید: «لَا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلَادِ؛[3] رفت و آمد (پیروزمندانه) کافران در شهرها، تو را نفریبد!»
انفعال سیاستمداران در برابر زندگی ماشینی غرب
مهمترین و بنیادیترین معنای غربزدگی وابستگی به ماشین بود. در دروان مشروطیت زمانی که پای غربیها برای استعمار و وابستگی به کشور باز شد، به همراه خود نشانههای پیشرفت، یعنی زندگی ماشینی خود را نیز آوردند؛ و این در حالی بود که ایرانیها این پیشرفتها را نداشتند. عدهای ازمتفکران و نخبگان و سیاستمداران آن روز به جای اینکه وقتی این پیشرفتها را دیدند به فکر جوشش درونی خود باشند، یعنی همان کاری که جناب امیر کبیر در دوران ناصرالدین شاه میخواست به سرانجام برساند؛ اما در مقابل خودکفایی و تولید فکر ایشان ایستادند و گفتند تنها راه نجات کشور در این است که ظاهر و باطن و روح و جسم ما باید فرنگی شود و جبران عقبماندگی را نه در گوهر خفتهی خود بلکه در اروپا جستجو کردند. در حالی که آنان کسانی هستند که دوست دارند مؤمنین در رنج و زحمت باشند: «وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ؛[4] آنها از هرگونه شرّ و فسادی در باره شما، کوتاهی نمیکنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. (نشانههای) دشمنی از دهان (و کلام) شان آشکار شده؛ و آنچه در دلهایشان پنهان میدارند، از آن مهمتر است.»
غربزدگان عامل حذف روحانیت مبارز
زمانی که غربزدگان و نوچههای انگلیسی در عصر مشروطه، با تمسک به تمدن پر زرق و برق مادی خود، نقش روحانیت و شعارهای دینی را کمرنگ کردند، بار دیگر استبداد و تسلط و نفوذ بیگانگان حاکم شد. در نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز همین طور شد، وقتی که مرد میدان و دیدهبان بیدار مبارزه با استعمار، یعنی مرحوم کاشانی در رأس امور قرار داشت، مردم نیز در میدان بودند. اما وقتی با بیتدبیریها و سوء رفتارها و انحصارطلبیها ایشان را از صحنه مبارزه حذف و کنار زدند، مردم نیز صحنه را خالی کردند و همانگونه شد که دستهای پشتپرده استعمارگر طراحی کرده بودند و میخواستند.
عقبنشینی روحانیت در مقابل مدل پیشرفت غربی
از آنجایی که تمدن غربی در علم و پیشرفت دست برتر را داشت و آن را ترویج میکرد، جامعهی روحانیت در برابر این پیشرفتها موضع منفعلانه گرفتند به نوعی رابطه خود را با دنیای خارج به کلی قطع کردند به این معنا یکی از عوامل شکست مشروطه را باید عقب نشینی روحانیت در مقابل مدل پیشرفت غربی دانست. روحانیت که از مهمترین سنگرهای مقابله با غربزدگی بود نتوانست الگوی پیشرفت و خودباوری و ما میتوانیم را در افکار مردم زنده کند و بیشتر جنبهی اسلامی بودن و مشروعیت دینی نهضت مشروطه را در اذهان مردم برجسته کردند. یعنی به تعبیری جامعه روحانیت در برابر داشتههای غرب به نوعی کم آوردند و نتوانستند فکر و اندیشه مردم را با خود همراه سازند. در حالی که روحانیت مبارزه این ظرفیت و توانایی را داشت که سریع و کوبنده از خود واکنش نشان دهد و مجهز به سلاح دشمن شود و زمین اقتدار را از تمدن غرب بگیرد. همانطور که با پیروزی انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) روحیهی خود باوری و ما میتوانیم را به جان و دل مردم تزریق کرد و مردم ظرفیتهای درونی خود را شناختند؛ هم از لحاظ علمی و صنعتی به پیشرفت و بالندگی رسیدند و هم توانستند یک جامعهی برخوردار از عدالت و احساس معنویت را به جهانیان معرفی کنند.
پی نوشت
[1]. سوره هود: آیه 113.
[2]. سوره بقره: آیات 134-141.
[3]. سوره آلعمران: آیه 196.
[4]. سوره آلعمران: آیه 118.
استعمارگران برای اینکه بتوانند سلطه خود را بگسترانند استبداد را بر ملتها تحمیل میکنند و برای اینکه بتوانند جلوی پیشرفت کشورها را بگیرند ذائقهی آنان را با سرگرم کردن به زرق و برق تمدن غرب تغییرمیدهند اما حقیقت تمدن غربی را که همان علم و پیشرفت است از او دریغ میکنند و ملتها را به ظواهر سرگرم میکنند و اشتهای خودباوری آنان را کور میکنند.