مواضع مستقیم و غیرمستقیم امام کاظم علیه السلام در مقابل دستگاه خلافت عباسی

09:28 - 1400/12/09

دوران امامت امام کاظم (علیه‌السلام) یکی از سخت‌ترین دوران های امامت 250 ساله اهل بیت (علیهم‌السلام) شمرده می‌شود.

امام موسی کاظم علیه السلام

از سال (148 ه ق) که امام صادق (علیه‌السلام) به شهادت رسید، امام کاظم (علیه‌السلام) رهبرى شيعيان را بر عهده گرفت. شروع امامت و ولایت امام کاظم (علیه‌السلام) همزمان با استقرار و ثبات خلافت عباسی‌ها بود. امام در برهه‌ای به امامت رسید که دو تن از ظالم ترین و جبارترین حاکمان بنی عباس (منصور و هارون عباسی) بر مسند حکومت بودند.[1]

زندگی و امامت 35 ساله امام کاظم (علیه‌السلام) با خلافت چهار خلیفه ظالم و ستمگر عباسی، منصور دوانیقی(136 ـ 158)، محمد معروف به مهدی(169 ـ 158)، موسی هادی(170 ـ 169) و هارون الرشید(193 ـ 170) هم زمان شد.[2] آن حضرت نیز با توجه به شرایط هر زمان، برنامه‌‌های سیاسی و فرهنگی خود را دنبال می‌نمود که به اجمال بیان می‌شود:

1. مواضع امام در مقابل منصور عباسی
در دوران منصور، فعالیت‌های امام کاظم (علیه السلام) به سختی انجام می‌گرفت و امام در این دوران که دورانی سخت و بحرانی بوده، خانه نشینی را اختیار نموده و خود را از شیعیان و یاران، به جز افراد قلیلی مخفی نگه می‌داشت، تا ضرری متوجه آنان نشود. برخی محققان، این دوران را یکی از سخت‌ترین دوران حیات سیاسی امام شمرده‌اند.[3]

امام در این دوران تلاش نمود تا با حفظ تقیه، اندیشه پدر را به پیش برده و همان برنامه علمی پدر را دنبال کند. آن حضرت موفق شد تا حوزه ای ـ نه به وسعت دانشگاه جعفری ـ تشکیل دهد و به تربیت شاگردان بزرگ و رجال علم و فضیلت بپردازد. سید امیر علی در این باره می‌گوید: «در سال 148 امام صادق (علیه‌السلام) در مدینه درگذشت ولی خوشبختانه مکتب علمی او تعطیل نشد بلکه به رهبری جانشین و فرزندش موسی کاظم (علیه‌السلام) شکوفایی خود را حفظ کرد».[4]

سید بن طاووس نیز در این باره می‌نویسد: گروه زیادی از یاران و شیعیان خاص امام کاظم (علیه‌السلام) و رجال خاندان هاشمی در محضر آن حضرت گرد می‌آمدند و سخنان گهربار و پاسخ‌‌های آن حضرت به پرسش‌‌های حاضران را یاد داشت می‌نمودند و هر حکمی که در مورد هر پیش آمدی صادر می‌نمود، ضبط می‌کردند.[5]

2. مواضع امام در مقابل مهدی عباسی
در این دوران، امام در کنار برگزاری جلسات علمی و اخلاقی، به فعالیت‌های سیاسی نیز می‌پرداخت، و با اینکه می‌دانست جانش در خطر است، ولی موضع خود را در قبال خلیفه عباسی و منصب خلافت برای امت روشن کرد. این حرکت امام، به منظور جلوگیری از رخنه درک غلط به اندیشه‌ها بود، تا مبادا سکوت و کناره گیری امام، تایید وضع موجود و دستاویزی برای موضع گیری‌‌های شکست خورده دنیا طلبان باشد.[6]

از جمله موضع گیری‌‌های امام در مقابل مهدی عباسی، می‌توان به درخواست باز گرداندن فدک اشاره کرد. فدک، بار سیاسی داشته و نماد چالش تاریخی خط سقیفه و خط اهل بیت (علیهم‌السلام) بوده است. وقتی مهدی از حد آن پرسید و امام، حد آن را برابر تمام قلمرو حکومت عباسیان شمرد، از باز گرداندن آن منصرف و از سخن امام رنگش متغیر و خشمگین شد.[7] علاوه بر اینکه امام در این دوران، به باز پروری و سازماندهی شیعیان نیز پرداخت.[8]

3. مواضع امام در مقابل هادی عباسی
در دوران هادی عباسی با اینکه امام بارها مورد تهدید وی قرار گرفت اما، فعالیت‌‌های سیاسی و فرهنگی خود را در پوشش تقیه انجام می‌داد. امام در کنار تعلیم و تربیت، با تشویق برخی قیام‌‌های ضد حکومتی به صورت غیرمستقیم، به تقویت قیام‌ها و ایستادگی آنان در مقابل دستگاه ظالم می‌پرداخت.[9]

4. مواضع امام در مقابل هارون الرشید
امام موسی کاظم (علیه‌السلام) 14 سال از امامت خود را در دوران هارون الرشید سپری کرد. در این دوران امام، علاوه بر موضع گیری به موقع در مقابل دستگاه خلافت، به تربیت افراد صالح پرداخت تا از این طریق مبانی شیعی را در مراکز مختلف اسلامی گسترش دهند. برای کمک به شیعیان و اطلاع بر نقشه‌‌های خلفاء، برخی افراد را به حضور در دستگاه خلافت برای پذیرفتن مناصب کلیدی حکومتی تشویق می نمود؛ هر چند، عده‌ای را نیز از همکاری با دستگاه خلافت نهی نمود.

چنان که علی بن یقطین را به پذیرفتن منصب کلیدی وزارت در دستگاه خلافت هارون تشویق نمود. بی‌گمان هدف امام از تشویق او به تصدی این منصب، حفظ جان و مال و حقوق شیعیان و کمک به نهضت سری آنان بود.[10] در مقابل، صفوان جمال را از همکاری با هارون و کرایه دادن شترهایش نهی نمود، چرا که امام آن را مصداق کمک بر ظلم می‌دانست.[11]

امام در تمام این دوران، با اینکه تحت شدیدترین مراقبت‌‌های دستگاه خلافت عباسی بود اما با تکیه بر سیاست تقیه، همان مسیر علمی ـ فرهنگ، امام باقر و امام صادق (علیهما‌السلام) را ادامه داده و گام‌های بزرگی برداشتند. ثمره این فعالیت‌ها تربیت ده‌ها بلکه صدها فقیه و راوی در حوزه‌‌های مختلف و اعزام آنها به مراکز اسلامی بود. امام در کنار تربیت عالمان و دانشمندان، بخشی از وقت خود را نیز به پاسخ مسائل علمی و شرعی شیعیان که از نقاط مختلف برای آن حضرت ارسال می‌شد اختصاص می‌داد.[12]

بنابراین، امام برای پیش‌برد اهداف خود دو شیوه مبارزه با دستگاه خلافت عباسی در نظر گرفت: یکی مبارزه مستقیم با دستگاه خلافت عباسی بوده که از این طریق، نقشه‌های دستگاه حاکم را خنثی می‌نمود. گونه دیگر، مبارزه غیرمستقیم چنانکه در از راه تقیه و تربیت شاگردان و اعزام آنها به مراکز اسلامی صورت می گرفت. هر دو مبارزه از سوی امام، یک هدف والا را به دنبال داشت و آن، حفظ پایگاه شیعی و جلوگیری از رسیدن دستگاه جور به اهداف خود بوده است.

پی‌نوشت:
1. مجمع جهانی اهل بیت، اعلام الهدایة، ج 9، ص 52-53.
2. مفید، الارشاد، ج 2، ص 237؛ مسعودی، مروج الذهب، ج 2، ص 285؛ گردیزی، زین الاخبار، ص 35؛ ابن طقطقی، الفخری، ص 155-158.
3. معروف حسنی، سیرة ائمة الاثنی عشرة، ج 2، ص 341.
4. بعلبکی، مختصر تاریخ العرب، ص 209.
5. قمی، الأنوار البهية، ص 289.
6. همان، اعلام الهدایة، ج 9، ص 96-101.
7. قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، 1429ق، ص 472.
8. منتظر قائم، تاريخ امامت، ص 217.
9. مجلسی، بحار الانوار، ج 48، ص 165.
10. ابن طاهر صوری، قضاء حقوق المؤمنین، ج 1، ص 13.
11. کشی، رجال کشی، ص 440.
12. همان، اعلام الهدایه، ج 9، ص 151-154.

دوران امامت امام کاظم (علیه‌السلام) با خلافت چهار خلیفه سفاک عباسی همزمان شد. امام در مقابل سیاست‌های دستگاه خلافت از دو شیوه مبارزه سیاسیِ مستقیم و غیرمستقیم استفاده نمود. در مبارزه مستقیم با خلفا در مقابل آنها ایستاده و با مناظره و موضع‌گیری های صریح تا حدود زیادی نقشه‌های آنها را علیه جامعه شیعی خنثی نمود. در مبارزه غیرمستقیم نیز با تکیه بر تقیه، به تربیت شاگردان پرداخت و توانست تحت لوای همین مبارزه، حیات علمی پدر بزرگوارشان را استمرار بخشیده و به گسترش مبانی شیعی کمک کند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
15 + 5 =
*****