متوکل عباسی، دهمین خلیفه دودمان بنی عباس و جنایتکارترین آنها، در مدت حکومت خود، هفده مرتبه قبر شریف امام را تخریب کرد و سرانجام پس از چهارده سال و نه ماه و نه روز سلطنت خونبار، توسط پسرش منتصر و جمعی از اتراک به همراه وزیرش فتح بن خاقان در شب چهارشنبه، سوم شوال سال 247 هجری کشته شد.
متوکل عباسی، دهمین خلیفه دودمان بنی عباس و جنایتکارترین آنها بود. وی بعد از برادر خود، واثق بن معتصم در سال 232 هجری قمری بر اریکه قدرت تکیه زد.[1] دوران حکومت او آکنده از ظلم، ستم، شرارت نفس و جنایت به ویژه علیه شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام بود.
این طاغوت سفاک در قتل، شکنجه و تعذیب، نوآوری داشت و از روشهایی استفاده میکرد که سابقه نداشت. وی وزیر خود، محمد بن عبدالملک را در تنوری از آهن حبس کرد که میخکوب شده بود؛ بطوری که سرهای میخها در درون تنور قرار داشت و امر کرد آن تنور را به هیزم زیتون سرخ کنند. ضیق مکان و تیزی و حرارت میخهای گداخته شده بعد از چهل روز شکنجه دردناک، جان محمد بن عبدالملک را گرفت.[2]
این حاکم ستمگر در دشمنی با اميرمؤمنان علیه السلام و خاندان او ید طولایی داشت و حقد و كينه بی حد و حصر نسبت به شیعیان سبب شد تا دوران حكومت او براى شيعيان و علويان يكى از سختترین و سياهترين دورانها به شمار رود. از آنجا كه همه جنايات او در این مقال نمیگنجد، ناگزير به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
قتل فجیع «ابن سکیت»
یعقوب بن اسحاق معروف به ابن سکیت، ادیب نام آور و معلم فرزندان خلیفه عباسی بود. روزی متوکل از او پرسید، دو پسر من معتز و مؤید نزد تو بهتر هستند یا حسن و حسین [علیهما السّلام]؟ ابن سکیت از این مقایسه سخیف و بی مورد برآشفت و بی درنگ به نقل فضائل حسنین علیهما السّلام پرداخت و خطاب به متوکل گفت: قنبر، خادم امیرالمومنین علیه السّلام بهتر است از تو و دو پسران تو! در این هنگام متوکل دستور داد تا زبانش را از قفایش (از پشت سر) بیرون کشیده و اینگونه آنرا به قتل برسانند.[3]
ظلم عجیب به اولاد امیرالمومنین علیه السّلام
متوکل در مدت چهارده سال خلافت خود، با آل ابوطالب سخت دشمنی میکرد و پیوسته درصدد اذیت و آزار ایشان بود. به گواهی تاریخ، آنچه در دوران حکومت او بر علویان گذشت در حکومت هیچ یک از خلفای بنی عباس بر ایشان چنین نگذشت.
تمام مردم مکه و مدینه از اینکه کوچکترین لطف و احسانی به اولاد امیرالمومنین علیه السّلام بکنند، منع شده بودند؛ بگونهای که اگر والی متوجه میشد فردی کمترین محبت را کرده است به سختترین و شدیدترین شکل ممکن مجازات میشد.
از اینرو مردم به ناچار دست از رعایت پیروان امام علی علیه السلام برداشتند و کار به حدی برایشان سخت شد که زنان علویات تنها یک لباس درست برای اقامه نماز داشتند و یک به یک و به نوبت آنرا پوشیده و نماز میخواندند.[4]
تخریب مرقد امام حسین علیه السّلام
یکی از اقدامات شنیع متوکل در دوران حکومت، منع مسلمانان از زیارت مرقد اهل بیت به ویژه امیرالمومنین و امام حسین علیهما السّلام بود. وی تمام همت خود را بر آن گماشت تا نور خدا را خاموش کرده و آثار قبر امام حسین علیه السّلام را از بین ببرد. متوکل شخصی به نام دیزج یهودی را برای این کار اعزام کرد، اما اشخاصی که همراه او بودند جرأت تخریب مرقد مطهر را نداشتند از اینرو دیزج، یهودیان منطقه را استخدام کرده و قبر مطهر را تخریب نمود.[5] این دشمن خدا به همین مقدار اکتفا نکرده و بعد از تخریب، زمین آنجا را شخم زده و آب بر آن جاری ساخت. بنابر نقل تاریخ، آب در اطراف مرقد به گردش درآمد و قبر را فرا نگرفت.[6]
شکافتن قبر امام حسین علیه السّلام
متوکل در مدت حکومت خود هفده مرتبه قبر شریف امام را تخریب کرد.[7] دراقدامات متعدد متوکل در جهت تخریب قبر امام حسین علیه السّلام، کرامات بسیاری دیده شد. گاهی آب بروی قبر نرفت و گاهی گاوهایی که به جهت شخم زدن قبر آمده بودند حرکت نکردند، گاهی قبر مطهر بین آسمان و زمین معلق شد و گاهی تیرهای غیبی به متجاوزان اصابت میکرد[8] ولی مطابق کلام پروردگار که «وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ؛[9] اما این آیات و انذارها به حال کسانی که ایمان نمیآورند مفید نخواهد بود» متوکل نه تنها دست از کار نکشید؛ بلکه بر بغض و کینهاش افزوده گشت و دستور به شکافتن قبر امام حسین علیه السّلام داد. دیزج ملعون نیز به دستور متوکل قبر شریف را شکافت و بوریای تازهای که بنی اسد هنگام دفن امام آورده بودند دید.
مرگ متوکل
سرانجام متوکل عباسی پس از چهار ده سال و نه ماه و نه روز سلطنت خونبار توسط پسرش منتصر و جمعی از اتراک به همراه وزیرش فتح بن خاقان در شب چهارشنبه، سوم شوال سال 247 کشته شد. «فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ؛[10] به غضب خدا گرفتار خواهد شد؛ و جایگاه او جهنم، و چه بد جایگاهی است!»
پی نوشت
[1] تتمه المنتهی، ص279.
[2] همان.
[3] تنقيح المقال، انتشارات جهان، ج 3، ص 570.
[4] تتمه المنتهی، ص286.
[5] مقاتل الطالبیین، ص470.
[6] امالی طوسی 238.
[7] تتمه المنتهی، ص288.
[8] همان.
[9] سوره یونس، آیه101.
[10] سوره انفال، آیه16.