محمد بن ابی‌بکر، ندارد نشان از پدر

11:41 - 1401/06/20

ﻣﺤﻤﺪ، پسر ابوﺑﻜﺮ، با پذیرش وﻻﻳﺖ امیرالمومنین علی علیه‌السلام و پیروی از ﺳﻴﺮه ایشان، در مسیر حق قدم برداشت و در همین مسیر به شهادت رسید.

ابوبکر

محمد بن ابی‌بکر از شخصیت‌های مهم تاریخ اسلام است. او معیار خوبی است تا حقیقت برخی امور تاریخی مشخص شود. وی در زمان حکومت عثمان، به‌عنوان جوانی مخالف حکومت خلیفه خودخوانده فعالیت می‌کرد و در دوره خلافت و امامت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام نیز از شخصیت‌های مهم سیاسی بود؛ اما به خاطر نسبت داشتن با خلیفه اول و انجام رفتارهایی که با فضای فکری اهل سنت مناسب نیست، کمتر به شخصیت‌شناسی سیاسی و اجتماعی و عقیدتی او پرداخته شده است.

منزلت محمد بن ابی‌بکر

در منابع تاریخی فضایل زیادی برای او نقل شده است. در اینجا به دو مورد اشاره می‌کنیم:

1. شیعه‌ واقعی امیرالمؤمنین علیه‌السلام
اگر کسی به دستورات اهل‌بیت علیهم‌السلام عمل، و از کارهای نهی‌شده پرهیز کند، شیعه واقعی اهل‌بیت علیهم‌السلام است. در مورد محمد بن‌ ابی‌بکر روایتی از امام رضا علیه‌السلام وجود دارد که نام او در شمار شیعیان واقعی ذکر شده است: «... إِنَّمَا شِیعَتُهُ الْحَسَن وَالْحُسَيْن وَأَبُوذَر وَالْمِقْدَاد وَعَمَّار وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی بَکر الَّذِینَ لَمْ يُخَالِفُوا شَيْئاً مِنْ أَوَامِرِهِ وَلَمْ يَرْتَكِبُوا شَيْئاً مِنْ زَوَاجِرِه»؛[1] «شیعه امیرالمؤمنین ‌علیه‌السلام افرادی چون حسن و حسین ‌علیهماالسلام و ابوذر و سلمان و مقداد و عمار و محمد‌ بن‌ ابی‌بکرند که با هیچ‌یک از فرمان‌های او مخالفت نکردند و همچنین هیچ‌کدام از امور نهی‌شده او را انجام ندادند».

2. محبوب امیرالمؤمنین علیه‌السلام
نیک‌بختی محمد بن‌ ابی‌بکر پس از مرگ پدرش در سنین کودکی آغاز شد؛ چراکه پس‌ از آن، مادرش با امیرالمؤمنین علیه‌السلام ازدواج کرد و او در خانه‌ای که محل رفت‌وآمد فرشتگان بود، رشد و پرورش علوی یافت. او چنان صالح و متقی بود که امیرالمؤمنین علیه‌السلام بسیار به او علاقه‌ داشت و او را فرزند خود می‌دانست؛ فرزندی که فقط از لحاظ خلقت، منسوب به ابوبکر است: «مُحَمَّدٌ ابْنى مِنْ صُلْبِ أَبي بَكْر»؛[2] «فرزند من (است) از صلب ابی‌بکر».
محبت امیرالمؤمنین علیه‌السلام به او در نهج‌البلاغه نیز آمده است: «او [محمد] مورد علاقه و محبت من بوده و در دامنم پرورش يافته بود».[3]

ولایتمداری و بصیرت سیاسی محمد بن ابی‌بکر
تبعیت از مقام ولی و رهبر زمان خود، همواره از مسائل مهم در زندگانی محمد بن‌ ابی‌بکر بود. در این زمینه نیز به دو مورد از ولایتمداری ایشان اشاره می‌شود:

1. همراهی با «امام حق» در جمل
محمد بن ابی‌بکر در هر معرکه و نزاعی در سمتی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام قرار داشت، با شجاعت می‌جنگید. امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز با آگاهی از ولایتمداری او، زمانی که قصد رفتن به کوفه و جنگ جمل داشت، او را به همراه برخی از صحابه مانند عمار یاسر به آنجا فرستاد تا مردم کوفه را به‌سوی خود فراخوانده و آن‌ها را برای جهاد در نزد خداوند آماده کند.[4]

محمد ابن ابی‌بکر _که بهتر است او را از نظر معنوی، محمد بن علی بنامیم_ در جنگ جمل (که خواهرش عایشه از سردمداران جبهه مخالف بود)، در لشکر امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود و در طول جنگ رشادت و شجاعت فراوانی از خود نشان داد و یکی از فرماندهان سپاه جمل به نام ثور بن عدی را به هلاکت رساند.[5]

2. بیزاری از «معاویه و بنی‌امیه»
محمد بن ابى‌بکر مدافع مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام و بیزار از حکومت‌های غاصب به‌ویژه بنی‌امیه بود. او ضمن نامه‌ای به معاویه، او و پدرش ابوسفیان را مورد لعن و نفرین قرار داد و خطاب به او نوشت: «أَنْتَ اللَّعِينُ بْنُ اللَّعِينِ لَمْ تَزَلْ أَنْتَ وَ أَبُوكَ تُبْغَضَانِ وَ تَبْغِيَانِ فِي دِينِ اللَّهِ الْغَوَائِلَ وَ تَجْتَهِدَانِ عَلَى إِطْفَاءِ نُورِ اللَّهِ ...»؛[6] «تو ملعون و نفرین شده، پسر نفرین شده‌ای. تو و پدرت همواره بغض و سرکشی نسبت به دین خدا داشته‌اید و در جهت خاموشى نور خدا تلاش می‌کردید».

شهادت محمد بن ای‌بکر، سند رسوایی بنی‌امیه
در پایان به ذکر شهادت غم‌انگیز او می‌پردازیم. او در جریان حمله لشکریان شام به مصر، با خیانت یارانش، تنها ماند و به خرابه‌ای پناه برد و در آنجا توسط معاویة بن حدیج به شهادت رسید و در بدن الاغ مرده‌ای سوزانده شد.[7]

وقتی خبر شهادت او به امیرالمؤمنین علیه‌السلام رسید، فرمود: «إِنَّ حُزْنَنَا عَلَيْهِ عَلَى قَدْرِ سُرُورِهِمْ بِهِ، إِلَّا أَنَّهُمْ نَقَصُوا بَغِيضاً، وَ نَقَصْنَا حَبِيباً»؛[8] «اندوه ما بر او به اندازه شادى شاميان است؛ زيرا آن‌ها دشمن بزرگى را از دست‌ داده‌اند و ما دوست بزرگى را».

سلام بر او و تمام مریدان امیرالمؤمنین علیه‌السلام.

پی‌نوشت:
[1]. مجلسي، بحارالأنوار، ج65، ص158.
[2]. همان، ج42، ص162.
[3]. نهج‌البلاغه، خطبه68.
[4]. «بعثهما علي إليه وإلى أهل الكوفة يستفزهم، فلما قدما عليه قام عمار بن ياسر، و محمد بن أبی بكر، فدعوا الناس إلى النصرة لعلی». (ابن قتیبه دينَوري، الإمامة والسياسة، ج1، ص84)
[5]. ابن اعثم، الفتوح، ص۴۳۴.
[6]. طبرسي، احتجاج، ج1، ص184.
[7]. ابن الأثير، اسد الغابه، ج4، ص326.
[8]. نهج‌البلاغه، حکمت325.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 14 =
*****