برخی روشنفکران، بدون توجه به تفاوت اسلام و مسیحیت، تلاش دارند تا اعتقادات دینی را امری احساسی و بدون پشتوانهی دلیل عقلی محکم معرفی کنند. این دیدگاه که ایمانگرایی نامیده میشود، با نقدهای جدی روبهرو است.
![عقل و دین](https://btid.org/sites/default/files/media/image/irs01_s3old_10531506539819509108.jpeg)
اگر کسی شما را دعوت به اعتقاد به خدا و اسلام کند و بگوید: «هیچ دلیل منطقی و محکمی ندارم، ما باید عاشق خدا بشویم، دلیلی هم ندارم. آدمهایی هستند که عاشق یک خدای دیگری شدهاند، یک سری هیچ دینی را دوست ندارند. همه ما هم استدلال میکنیم، ولی استدلالها ارزشی ندارند و دین عشقی است!». قضاوت شما درباره گفته او چگونه خواهد بود؟
در اصطلاحات علم کلام به چنین دیدگاهی ایمانگرایی میگویند. در بین گرایشهای دینی مسیحیت، ایمانگرایی، رواج و رشد بسیاری داشته است. «ایمانگرایی، دیدگاهی است که نظامهای اعتقادات دینی را موضوع ارزیابی و سنجش عقلانی نمیداند».[۱] از نظر ایمانگرایان، "دین" قلمرو عشق و باور قلبی است؛ نه اندیشه و استدلال .
در مسیحیت آموزههایی بسیار مهم؛ یعنی تثلیث، حلول خداوند در جسد انسان و نیز گناهکار بودن انسانها از ابتدای تولد، مسائلی نامفهوم و ضد عقل هستند و به دلیل وجود اعتقاداتِ عقل ستیز در مسیحیت، عدهی زیادی از مبلّغان مسیحیت، بر ایمانگرایی تاکید دارند و تلاش میکنند با این روش از سوالات عقلانی مخاطبان خویش بگریزند.
متأسفانه عدهای از روشنفکران که خویش را دیندار میدانند، بدون در نظر گرفتن تفاوتهای اسلام و مسیحیت، تلاش دارند نسخهای از ایمانگرایی را در بین مسلمانان نیز ترویج دهند.
برای روشن شدن پیامدهای منفی ایمانگرایی و نقد آن به نکات ذیل اشاره میکنیم:
1. ایمانگرایی باعث میشود تا اعتقادات دینی را نامعقول و بدون پشتوانه محکم عقلی بدانیم و در نفی اعتقادات غیر توحیدی و خرافی، روشی برای نقد و ارزیابی نداشته باشیم.
2. مقایسه دین اسلام با مسیحیت در این زمینه اشتباه است. دین اسلام، آموزه عقل ستیز ندارد. در دین اسلام معارف یا عقلپذیر هستند یا فراعقلی؛ یعنی اعتقادات دین اسلام یا استدلال مستقیم عقلی دارند که به خاطر دلیل عقلی میتوان به آنها اعتماد معتبر داشت یا از دسترس قضاوت عقلی خارج هستند؛ مانند چرایی ترتیب وضو.[۲]
3. وقتی برای مطلبی هیچ دلیل منطقی و قابل اعتمادی نداریم، ایمان آوردن به آن صرفا از روی احساس کور و تعصب خواهد بود. ایمان از روی ناچاری و عشق بدون منطق، به سرانجام نیکو نمیرسد. فقدان منطق محکم و مقدم داشتن احساسات، احتمال خطا بودن باور و اعتقاد دینی را بسیار بالا میبرد.
4. بنا بر ایمانگرایی، هدایت دیگران و تبلیغ دین، کاری اشتباه میشود؛ زیرا همانگونه که ما به خدایی که اعتقاد داریم عشق میورزیم، کفار و منکرین خداوند نیز به باورهای خود علاقهمند هستند. همانطور که ما بدون دلیل اعتقاد داریم، آنها نیز میتوانند بگویند: بدون دلیل کافر هستیم. نهایت امر، هر شخصی میتواند عشق و علاقهی خودش را بیان کند، اما دلیلی برای دعوت و توصیه وجود ندارد.
5. بسیاری از تعالیم اسلام مانند: جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و حدود الهی، با صرف عشق و علاقه و بدون توجیه عقلانی یا حداقل اعتقاداتی که پشتوانه عقلانی داشته باشند، قابل اجرا و توصیه نخواهند بود. اگر کسی بگوید: بنا بر اعتقاد من که آن را دوست دارم و هیچ دلیل منطقی بر آن ندارم، باید دست شما که دزدی کردهاید، قطع کنم؛ آیا حرف قابل قبولی زده است؟ شما بریده شدن دست خودتان را به صرف اینکه او باورش را دوست دارد، میپذیرید؟
ایمانگرایی که ریشه در برخی اعتقادات ضد عقل در مسیحیت دارد، با دین مبین اسلام که دینی منسجم و عقلانی است، هیچ تناسبی ندارد. پناه بردن به ایمانگرایی برای دفاع از دین، باعث بسته شدن راه تبلیغ دین و تعطیلی بسیاری از احکام اجتماعی است.
پینوشت:
1. مایکل پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو، 1376، ص 78.
2. فلسفه دین، گذری بر جایگاه نقد و عقلگرایی در قرآن کریم، شماره1، ص20.