خطوط قرمز در ارتباط گیری با دیگران

11:05 - 1401/06/30

استفاده از موانع ارتباطی در مکالمات روزمره، در بلندمدت روابط را به سمت سردی می‌برد.

در اغلب موارد ما دوست داریم با عزیزانمان ارتباط خوب و دلنشینی داشته باشیم؛ اما گاهی این اتفاق نمی‌افتد و بالعکس، روابط رو به سردی می‌رود. یکی از اصلی‌ترین دلایل این موضوع آن است که مردم نوعاً، موانع و سد‌های ارتباطی را ناآگاهانه در گفتگو استفاده می‌کنند.

موانع و سدهای ارتباط خوب ، پاسخ‌هایی هستند که اغلب اثرات منفی بر ارتباطات می‌گذارد. معمولاً وقتی یک یا هر دو طرف گفتگو دچار مشکل و گرفتار فشار روانی هستند، احتمال بیشتری وجود دارد که این موانع ظاهر شود.

اثرات ناگوار موانع ارتباط خوب ، بسیار زیاد و متنوع است. اغلب موارد یا عزت نفس فرد مقابل را کاهش می‌دهد و منجر به تحریک حالت دفاعی، مقاومت و رنجش می‌شود یا به وابستگی، گوشه‌گیری، احساس شکست و بی‌کفایتی می‌انجامد. هر مانع احساس را مسدود می‌کند؛ یعنی ممکن است فرد در ادامه و دفعات بعدی، احساسات واقعی خود را بیان نکند و اگر مداوم از این موانع استفاده شود، می‌تواند به رابطه آسیب دائمی بزند.

موانع  ارتباط خوب و پاسخ‌های نامطلوب را در سه دسته کلی می‌توان بیان کرد:

 ارتباط خوب

1. قضاوت، که بیانگر چهار مانع است:
الف) انتقاد: رفتار و نگرش فرد را منفی ارزیابی کردن؛ مثلاً تو خودت باعث ایـن مشـکـل شـدی و نمی‌توانی دیگران را سرزنش کنی.
ب) نامگذاری و برچسب زدن: خوار و خفیف کردن یا اسم و عنوان گذاشتن روی دیگری؛ مثلاً عجب آدم خنگی، دانشمند، تو بی‌احساسی.
ج) تشخیص‌گذاری: با بازی کردن نقش یک روانشناس، رفتار دیگران را تجزیه و تحلیل کردن؛ مثلا تو برای عصبانی کردن من، آن کار را کردی.
د) تمجید همراه با ارزیابی: رفتار و نگرش فرد را مثبت قضاوت کردن؛ مثلاً تو همیشه دختر خوبی هستی. می دانم که امشب، در کارها به من کمک می‌کنی.

2. ارائه راه حل، که شامل پنج مورد است:
الف) دستور: کاری را که مایل هست دیگری انجام دهد، به او دستور می‌دهد؛ مثلاً همین الان تکالیفت را انجام بده.
ب) تهدید: سعی می‌شود با هشدار در مورد عواقب منفی آن کار، رفتار طرف مقابل کنترل شود؛ مثلاً آن کار را می‌کنی یا... .
ج) اخلاقی‌ کردن: با استفاده از بیان مسائل اخلاقی، به دیگری گفته شود که چه کاری باید بکنی (موعظه کردن)؛ مثلاً شما نباید طلاق بگیرید؛ هیچ فکر کرده‌اید که چه بلایی بر سر بچه‌هایتان می‌آید؟!
د) پرسش‌های زیاد و نامناسب: استفاده از سؤالاتی که معمولاً می‌توان با کلمات کوتاه و مختصر مثل بله یا خیر جواب داد؛ مثلاً آیا به خاطر این حادثه متأسفی؟
ه) نصیحت‌ کردن: نشان دادن راه حل مشکل فرد؛ مثلاً اگر من جای تو بودم، حتماً با او دعـوا می‌کردم.

3. اجتناب از نگرانی‌های طرف مقابل، که سه مبحث دارد:
الف) منحرف‌سازی: کنار زدن مشکلات فرد از طریق ایجاد حواس‌پرتی؛ مثلاً فکر می‌کنی این حادثه خیلی بدی بوده؟ بگذار اتفاقی که برای من افتاد را تعریف کنم.
ب) بحث منطقی: بدون استفاده از عامل هیجانی با ارائه حقایق و توسل به منطق، تلاش می‌شود فرد متقاعد شود؛ مثلاً واقع‌بینانه فکـر کـن؛ اگر آن ماشین را نخریده بودی، می‌توانستیم قسط خانه را بدهیم.
ج) اطمینان‌آفرینی: تلاش می‌شود هیجان‌های منفی فرد متوقف شود؛ مثلا نگران نباش؛ پایان شب سیه، سفید است.

یک مانع دیگر نیز وجود دارد که به دسته قضاوت تعلق دارد و آن گوشزد کردن موانع استفاده‌شده در ارتباطات، به دیگران است. این مواقع واکنش طبیعی افراد این چنین است: این دقیقاً همان چیزی است که همسرم در تمام این سال‌ها انجام می‌داده است. بگذار به او بگویم که از چه موانعی استفاده می‌کند.

سخن آخر: ارائه‌ راهکار
خیلی‌ها بعد از اینکه متوجه استفاده از موانع در ارتباطات با عزیزان خود می‌شوند، احساس گناه شدیدی می‌کنند که چرا به خاطر یک رفتار اشتباه، بین من و نزدیکانم فاصله افتاده است. موانع و عادت‌های ارتباطی بد، قابل تغییرند. در شروع بسیار دشوار و ناامیدکننده به نظر می‌رسند؛ چون این رفتار‌ها و پاسخ‌ها تبدیل به عادت شده‌اند و تغییر هر عادتی نیاز به زمان بیشتری دارد. برای اینکار بهتر است عادت خوب (مثل مهارت گوش‌دادن، ابراز وجود و رفع تعارض) را جایگزین عادت‌های بد کنید؛ چون جایگزینی آسان‌تر از حذف یک عادت بد است.[1]

پی‌نوشت:
اقتباسی از کتاب روانشناسی روابط انسانی، رابرت بولتون، فصل دوم، چاپ دهم، انتشارات رشد، 1397.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 5 =
*****