برای فهم اینکه صداقت در رسانههای ضدانقلاب کمترین اهمیت را داراست، لازم نیست چند دهه از سوابق دروغپراکنی آنان مورد واکاوی قرار گیرد؛ بلکه کافی است با نگاهی گذرا به چند روز از فعالیتهای اخیر آنان بدانیم که تلاش برای حقیقت نشاندادن یک دروغ، مهمترین هدف رسانهای آنها است.
برای پیبردن به وظیفه معکوس و مأموریت وارونه برخی رسانهها در برابر مردم ایران، پروندههای قطور و افشا شدهای از همکاری آنها با عناصر ضد انقلاب و کشورهای معاند وجود دارد؛ از تأمین مالی با دلارهای آمریکایی و سعودی تا تغذیه اطلاعاتی به دست برخی سرویسهای جاسوسی و همچنین هماهنگی سازمانیافته در پرداختن به موضوعات خاص و سفارشی.
اما در کنار انبوه مستندات و شواهد غیرقابلانکار از سرمایهگذاری ویژه غرب بر راهاندازی کارزار رسانهای علیه انقلاب اسلامی، تنها مرور رفتار و سبک خبری این رسانهنماها در هفته قبل، شکی باقی نمیگذارد که امروز تنها راه باقیمانده برای دشمنان لجوج ایران اسلامی، بهرهبردن از رسانه و آرایش رسانهای بر تغییر واقعیتهای کشور است.
در ابتدای هفته گذشته نخستین اقدام هماهنگ رسانههای ضد انقلاب مخابره وخامت حال رهبری معظم انقلاب و القای شرایط غیرقابلپیشبینی برای سلامتی ایشان بود. این رسانهها مدعی شده بودند حضرت آیتالله خامنهای تحت عمل جراحی قرار گرفته و در بستر بیماری است.
این خط خبری ابتدا از نیویورکتایمز آغاز گردید. این پایگاه خبری آمریکایی جمعه ۲۵ شهریور اعلام کرد چهار منبع مطلع این روزنامه که از حال و وضعیت رهبر انقلاب آگاهاند، این موضوع را عنوان کردهاند. همین خبر فوری و قطعی که ادعا میشد از «چهار» منبع نزدیک به بیت رهبری! گرفته شده است بلافاصله در بیبیسی، ایندیپندنت، اینترنشنال، العربیه و ... بازتاب یافت؛ اما در کمتر از یک روز و با حضور رهبر معظم انقلاب در میان جمع دانشجویان، رسوایی خبری بزرگی برای نیویورکتایمز به بار آورد تا جایی که این روزنامه مطرح آمریکایی ترجیح داد بدون هیچ توضیحی از کنار آن بگذرد.
همین شبکههای خبری ضد انقلاب که دروغ آنها با سرعت و در کمتر از یک روز آشکار گردیده بود، بدون نگرانی از کاسته شدن اعتبار خبری به سراغ سوژه دیگری رفته و با پیدا شدن زمینه رپرتاژ خبری، دوباره اقدام به موجسازی رسانهای نمودند. مرگ خانم مهسا امینی که متغیرهای پیرامونی آن از جمله روی دادن اتفاقی سکته قلبی ایشان در یکی از مقرهای پلیس امنیت اخلاقی، باعث امیدواری ضدانقلاب به امکان طراحی یک پروژه اغتشاش و التهاب در فضای آرام کشور شد، چیزی که درست در هنگام دست برتر ایران در مذاکرات برجامی و منطقهای موردنیاز طرفهای مذاکرهکننده بود.
در پایان باید دانست همانگونه که مشاهده رهبری معظم انقلاب در قاب تلویزیون، دروغ این رسانهنماها را آشکار ساخته و اجازه نداد وضعیت امیدوارکننده مذاکرات به نفع آمریکا تغییر پیدا کند، اکنون این نخبگان اجتماعی کشور و مردم هستند که باید با هوشمندی اجازه ندهند منافع کشور بار دیگر قربانی اهداف پیدا و پنهان ضدانقلاب شود، عناصری که در اندک مدتزمان باقیمانده از وقت اضافه خود تلاش دارند پیش از به نتیجه رسیدن مذاکرات، آمریکا را از تندادن به پذیرش شروط ایران رهایی بخشند.