معصومان علیهمالسلام در زمینههای اخلاقی مانند مواسات و همیاری هم نوعان و هم کیشان توصیههای مهمی را بیان فرمودند که با تشکیل حکومت اسلامی به شیوه بهتری اجرایی و عملیاتی میشوند و چنین ویژگی را به ندرت میتوان در حکومتهای غیر اسلامی مشاهده کرد.

ظهور اسلام نویدبخش یک دنیای عاری از هر گونه ظلم و ستم بود. قوانین و معارف اسلامی چنان تاثیرگذار بودند که عرب جاهلی را به یک امت یکپارچه و نوعدوست تبدیل کرد. اما این کافی نبود و به فرمان خداوند باید حکومتی اسلامی تاسیس میشد تا بتواند ضمانتی مناسب برای اجرای تمام قوانین در سطح جامعه باشد.
قوانین و دستورهای اسلام فقط ناظر به مباحث باید و نبایدهای فقهی نمیشود؛ بلکه معصومان علیهمالسلام در زمینههای اخلاقی نیز توصیههای مهمی را بیان فرمودند که با تشکیل حکومت اسلامی به شیوه بهتری اجرایی و عملیاتی میشوند. چنین ویژگی را به ندرت میتوان در حکومتهای غیر اسلامی مشاهده کرد.
اهمیت به دیگران
اسلام عزیز نه فقط جنبههای فردی انسان را مورد اصلاح و تربیت قرار داده بلکه میتوان ادعا کرد که جنبههای اجتماعی و توجه به دیگر افراد جامعه را نیز در فهرست مسئولیتهای هر انسانی گنجانده است. جامعه مد نظر اسلام، از افراد خانواده آغاز میشود و سپس به اعضای جامعه گسترش پیدا میکند.
دقت ژرف در نگاههای اجتماعی اسلام نشان از این دارد که اهمیت این دین الهی به مسائل اجتماعی ریشه در اصول مهمی مانند برادری، مهربانی و شفقت دارد که تبلور آن را میتوان بیشتر در کمکهای مادی و مالی به دیگران مشاهده نمود.[1]
چینش افکار
همواره چنین بوده که یک تشکیلات بزرگ برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده خویش، باید در قدم نخست، اعضای خویش را با این اهداف آشنا سازد. هدف نهایی دین اسلام، سیطره کامل قانون الهی بر تمام جهانیان است. البته اسلام هیچگاه به فکر خشونت و جنگطلبی نبوده و نیست و بیشک این تسلط باید به شکلی عاطفی صورت پذیرد.
از این رو، اسلام برای جلب محبت و نظر دیگران به خویش، به مسلمانان فرمان میدهد که همواره به فکر اعضای جامعه بوده و برای برآورده ساختن نیازها و پاسخ به مشکلات آنها کوشش و جدیت به خرج دهند. خاتم الانبیا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:«هر كس براى برآورده شدن حاجت برادر دينى خود تلاش كند گويا نه هزار سال خدا را عبادت كرده در حالی كه روزها را روزه گرفته و شبها را به نماز ايستاده باشد.»[2]
تشویقها و هشدارها
در زمینه رعایت حال افراد جامعه و فوایدی که بر آن مترتب میشود، احادیث بسیاری وجود دارد تا مسلمانان بدین وسیله تشویق شده و به این سمت و سوی سوق داده شوند. اما اسلام عزیز با اینکه در بسیاری از امور مستحب و نیکو صرفا انجام آنها را توصیه کرده، پیرامون بیمبالاتی و فرار از مسئولیت سرکشی به احوال و وضعیت نابسامان مسلمانان و اعضای جامعه، هشدارهای متعددی را بیان میکند.
امام کاظم علیهالسلام فرمودند:«كسى كه در یاری دادن به بردار مسلمانش بخل بورزد و از اقدام در انجام حاجتش دريغ كند، گرفتار یاری به کسی خواهد شد که در آن کار، معصیت خدا میکند و مزد و پاداشی هم نصیبش نمیشود.»[3]
امام صادق علیهالسلام فرمودند:«هر كه برای برطرف ساختن نیاز نزد برادر مؤمنش برود ولی او بیاعتنایی کند، پيوسته مورد لعن و نفرین خداوند خواهد بود تا آنکه مرگش فرا رسد.»[4]
شاخص ایمان کامل
مقوله یاری همنوعان و همکیشان برای امامان معصوم علیهمالسلام چندان با اهمیت بود که نه تنها خودشان به این توصیه مهم عمل میکردند و تلاش ایشان در راستای برداشتن بار و مشکلات از دوش مردم بود، بلکه شاگردان و یاران خویش را با این میزان و شاخص سنجش میکردند.
در تاریخ گزارش شده که یکی از کارگزاران بنیامیه در مدینه به نام هشام بن اسماعيل عزل شد و حاکم جدید دستور داد تا هر یک از اهالی مدینه که از او شکایتی دارد، اعلام کند. با وجود آنکه هشام رفتارهای ناپسندی با امام سجاد علیهالسلام و شیعیان داشت و آنها را آزار داده بود، اما امام زینالعابدین علیهالسلام به دوستان خود فرمودند که از او شکایتی نکنند. این رفتار نوعدوستانه امام علیهالسلام سبب شد تا آسیب چندانی به هشام نرسد و او متوجه مسیر صحیح هدایت و رستگاری شد.[5]
همچنین، اهل بیت علیهمالسلام این ویژگی را تا روز قیامت برای شناخت یاران حقیقی از اغیار قرار دادند. امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند:«شیعه مرا با دو ویژگی امتحان کنید؛ برپایی نماز در اول وقت آن، و همیاری و کمکرسانی مالی به برادران و همکیشان. اگر کسی این دو ویژگی را نداشت، بیگمان از او دوری جویید.»[6]
پی نوشت
[1]. ذهبیات، عباس، التکافل الاجتماعی فی مدرسة اهل البیت علیهمالسلام، ص: 7-8. دار الرسالة.
[2]. صدوق، محمد، من لا يحضره الفقيه، ج2، ص: 190. جامعه مدرسین.
[3]. کلینی، محمد، الكافي، ج2، ص: 365. اسلامیه.
[4]. مفید، محمد، الإختصاص، ص: 31. کنگره شیخ مفید.
[5]. ابن کثیر، البداية و النهاية، ج9، ص: 71. دار الفكر.
[6]. شعیری، محمد، جامع الاخبار، ص: 35. مطبعة حيدرية.