ایمان و کفر، وسیله صعود و نزول

09:55 - 1402/03/22

انسان‌ها با توجه به اعتقادات خود، به کافر و مسلمان تقسیم می‌شوند و کفر انسان باعث می‌شود به درجات پایین‌تر نزول نماید.

خداوند متعال در آیات قرآن کریم انسان‌ها را به کافر و مسلمان تقسیم‌بندی کرده و برخی از انسان‌های ناسپاس را به حیوانات تشبیه کرده است؛ به همین خاطر این سؤال به ذهن خطور می‌کند که چرا خداوندی که دارای صفات کمالی هست، این‌گونه با مخلوقات خود صحبت می‌کند؟!

برای برطرف کردن این سؤال نکاتی را بیان می‌کنیم. آن چیزی که خداوند به بندگان خود عطا کرده، کرامت نفس است و می‌فرماید: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلاً»؛[1] «ما فرزندان آدم را گرامى ‌داشتيم و آن‌ها را در صحرا و دريا، [بر مركب‌هاى راهور] سوار کردیم و از نعمت‌هاى پاكيزه به آنان روزى ‌داديم و آن‌ها را بر بسيارى از موجوداتى كه خلق‌ كرده‌ايم، برترى بخشيديم». به عبارتی خداوند همه انسان‌ها را گرامی می‌دارد و به آن‌ها ارزش و جایگاه می‌دهد. این خود انسان‌ها هستند که مسیری غیر از مسیر بندگی خدا را انتخاب می‌کنند و نسبت به نشانه‌های الهی کافر می‌شوند و این تقسیم‌بندی به‌نوعی خبر از انتخاب انسان‌ها و چند دسته شدن خود آن‌ها است.

قرآن کریم؛ کتاب هدایت است و این تقسیم‌بندی‌ها برای انسان جنبه تربیتی دارد. خداوند می‌خواهد بنده گناه‌کار به سویش برگردد، بااینکه بنده‌اش نسبت به او کافر شده، اجازه کشتن بی‌دلیل او را به دیگران نمی‌دهد. خداوند قتل به‌ناحق بنده‌اش را با کشتن همه انسان‌ها برابر می‌داند، بااینکه او یک نفر است: «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعا»؛[2] «هر کس یک انسان را بکشد بدون این‌که او کسى را کشته باشد و یا فسادى در زمین کرده باشد مثل این است که همه مردم را کشته است».

البته خداوند، مسلمان و کافر را در یک رتبه قرار نمی‌دهد: «قُلْ لا یَسْتَوِی الْخَبیثُ وَ الطَّیِّبُ وَ لَوْ أَعْجالْخَبیثِ فَاَبَکَ کَثْرَةُ تَّقُوا اللَّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛[3] «بگو: ناپاک و پاک مساوى نیستند هرچند فزونى ناپاک‌ها، تو را به شگفتى اندازد! از (مخالفت) خدا بپرهیزید اى صاحبان خرد، شاید رستگار شوید».
بی‌شک، ناپاک معرفی کردن کافران و تشبیه آنان به حیوانات، یک روش تربیتی است که خداوند به انسان هشدار داده و به این سمت هدایت می‌کند که‌ ای انسان من تو را کرامت دادم و به‌ ناحق کشته شدن تو را به‌مانند قتل همه انسان‌ها گرفتم، تو دارای خلقت خاص هستی و من تو را احسن المخلوقین قرار دادم، بنابراین ارزش خود را پایین نیاور و خودت را در رتبه حیوانات قرار نده، چراکه ارزش تو بالاتر است.

مبغوض بودن شرک و کفر از نظر خداوند متعال به خاطر مفاسد و ضررهایی است که مانع از کمال انسان هستند. در مقابل شرک، ایمان به خداوند و یگانگی او بزرگ‌ترین هدف انسان هست: «اَلْإِيمَانُ أَعْلَى غَايَةٍ»؛[4] «ایمان، بالاترین هدف است» و بهترین و نجات‌بخش‌ترین وسیله برای تعالی و سعادت اوست: «لاَ وَسِيلَةَ أَنْجَحُ مِنَ اَلْإِيمانِ»؛[5] «هیچ‌چیزی مانند ایمان نجات‌بخش نیست» و هدف و غایت دین الهی به‌عنوان برنامه سعادت، تحقق ایمان است: «غايَةُ الدِّينِ الإيمانُ»؛[6] «هدف از دین، ایمان است». ازنظر اسلام سعادت ابدی و کمال نهایی که حیات جاودانی نفس است در سایه توحید محقق می‌گردد: «التَّوحيدُ حَياةُ النَّفسِ»؛[7] «توحيد، زندگی‌بخش جان است» که ایمان، زمینه‌ساز و شرط لازم آن است.

پس ایمان و توحید، محبوب‌ترین و بهترین چیزها نزد خداوند است که مصلحت و فایده بسیار زیادی برای انسان و درجهت تحقق هدف خلقت دارند و هر چیزی که به این دو لطمه وارد کند، نزد خداوند مبغوض خواهد بود. در اسلام، شرک به‌عنوان آفت ایمان«آفةُ الإيمانِ الشِّركُ»؛[8] «آفت ایمان، شرک است» و ضرر رساننده‌ترین چیزها است: «أَضَرُّ شَيْءٍ اَلشِّرْكُ»؛[9] «مضرترین چیز شرک است» که سبب هلاکت می‌گردد: «سَبَبُ الهَلاكِ الشِّركُ»؛[10] «علت هلاکت، شرک است» و نقطه مقابل توحید و در جهت گمراه کردن انسان از راه درست و سعادت است: «مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً»؛[11] «و هر که به خدا شرک آرد به گمراهی سخت و دور (از سعادت) درافتاده است» معرفی شده است.

درنتیجه انسان‌ها باتوجه به اعمالشان به کافر و مسلمان تقسیم می‌شوند و با کفر، خود را به درجات پایین‌تر می‌رسانند؛ ازاین‌رو علت این‌که دسته‌ای از انسان‌ها به حیوانات تشبیه شده‌اند و در مرتبه‌ای پست‌تر از حیوانات قرارگرفته‌اند، مشخص می‌گردد.

پی‌نوشت:  
[1]. اسراء: 70.
[2]. مائده: 32.
[3].همان: 100.
[4]. التميمی الآمدی، غررالحکم، دار الكتاب الإسلامی، ص49.
[5]. همان، نشر انصاریان، ج1، ص123.
[6]. همان، ج2، ص503.
[7]. همان، ج1، ص23.
[8]. همان، ص 304.
[9]. همان، ص176.
[10]. همان، ص29.
[11]. نساء: 116.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 2 =
*****