مقوله تکفرزندی و تن ندادن به چندفرزندی میتواند آسیبهای روانی و خطرناکی به والدین و فرزند وارد کند؛ آسیبهای خطرناکی همچون پرتوقعی، کمصبری، زودرنجی برای فرزند و نرسیدن به آرزوها و نتایج مورد انتظار برای والدین.
برخی از والدین، بنا بر یک فرهنگ غلط، تنها به داشتن یک فرزند رضایت میدهند و بیشتر از آن را نمیپسندند. این در حالی است که تکفرزندی و رضایت به داشتن یک فرزند، هم برای فرزند و هم برای والدین، آسیبهای مشخصی دارد که مورد توجه روانشناسان و صاحبنظران علوم اجتماعی قرار گرفته است.
در این نوشتار کوتاه به صورت اجمالی، برخی از آسیبهای روانشناختی تکفرزندی را مورد توجه قرار خواهیم داد.
آسیبهای روانشناختی تکفرزندی
به طور طبیعی، خانوادههایی که تکفرزند هستند، تمام توجه و امکاناتشان را در خدمت تنها فرزند خود قرار میدهند. این مسئله میتواند زمینهساز بروز مشکلات روانی در کودک شود؛ برای مثال آلفرد آدلر، از روانشناسان بنام اتریشی، بر این باور است که هیچ کودکی در محیط خارج خانواده، از حمایت همهجانبه اطرافیان برخوردار نیست. بنابراین کودکانی که در خانواده تکفرزندی رشد کردهاند، چون مورد حمایت و پشتیبانی همهجانبه اطرافیان بودهاند، وقتی با پاسخ منفی این نیاز روانی در محیط خارج خانواده مواجه میشوند، احساس ناامیدی میکنند.[1]
برخی از محققان معتقدند کودکان تکفرزند، به دلیل توجه زیاد والدین و همچنین مسئله تنهاییهای اجباری که در محیط خانواده با آن مواجه هستند، مستعد زودرنجی، کمصبری و پرتوقعی میشوند. توجه بیش از حد والدین به چنین فرزندانی، از آنها انسانهایی رفاهطلب، خودپسند و کمصبر میسازد. این کودکان بیشتر در معرض خطر مسئولیتگریزی هستند و بیشتر به دیگران وابسته میشوند. چه بسیار نوجوانانی که به خاطر خلأ عاطفی نداشتن خواهر و برادر، به سایر همسالان و همنوعان در فضای مجازی و حقیقی پناهنده میشوند.
وقتی همه امکانات و ظرفیتهای مادی و معنوی خانواده در خدمت یک فرزند قرار میگیرد، طبیعتاً انتظارات والدین نیز از چنین فرزندی بیشتر میشود. همین امر میتواند زمینهساز تشدید اختلال اضطراب و استرس در کودک شدود و آسیبهایی را برای او به دنبال داشته باشد. به اذعان محققان، فرزندسالاری نیز میتواند از دیگر آسیبهای تکفرزندی به شمار آید.[2]
والدین تکفرزند نیز از لحاظ عاطفی در معرض خطرهای شدید قرار دارند؛ چراکه تنها سرمایه زندگی آنها یک فرزند است. چه بسیار والدینی که همه سرمایه مادی و معنوی زندگی خود را به پای یک فرزند ریختهاند و در مقابل، آن فرزند آنچنانکه مورد انتظار والدین بوده، به نتیجه اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی نرسیده و همین امر موجب افسردگی والدین شده است؛ یا والدینی که به خاطر یک حادثه غیر مترقبه، تنها فرزند خود را از دست میدهند، از لحاظ روحی و روانی، شوک غیر قابل جبرانی را تجربه خواهند کرد که شاید با هیچ نسخهای التیام نیابد.
پینوشت:
[1]. دوان پی. شولتز و سیدنی الن شولتز. نظریههای شخصیت، ترجمه یحیی سیدمحمدی، ص148 و 149.
[2]. کریم دژبرار، آسیبهای تکفرزندی از دیدگاه اسلام و علوم اجتماعی، ص22.