پاسخ به شبهه رقص توسط معصوم علیه‌السلام در منابع اهل‌تسنن

09:34 - 1402/08/22

حدیث رقص امیرالمؤمنین علیه‌السلام و سکوت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نسبت به آن، که در منابع حدیثی اهل‌تسنن آمده، افزون بر آنکه با اشکال ضعف در سند روبه‌رو است، با استدلال عقلی پیرامون لزوم عصمت نمایندگان خدا روی زمین سازگاری ندارد.

شرط ورود به مباحث اعتقادی دانستن یک نکته مهم و اساسی است؛ همانگونه که در قرآن کریم برخی آیات، محکم هستند و برخی دیگر متشابه، در احادیث مربوط به معصومان علیهم‌السلام نیز همین تقسیم‌بندی رعایت می‌شود. بی‌تردید سال‌ها از صدور احادیث و گزارش‌های تاریخی گذشته و ممکن است هر کسی با توجه به درک و فهمش، برداشت خاصی از واژگان عربی در کتب تاریخی و روایی انجام دهد، از این‌رو لازم است تا میزان و معیار ثابتی برای تشخیص فهم صحیح از نادرست تعیین گردد.

بر اساس تعالیم مکتب شیعه، میزان ثابت و غیر قابل تغییر در مباحث اعتقادی عقل است. عقل اثبات می‌کند که خداوند و نمایندگان او یعنی پیامبران و امامان علیهم‌السلام، خطاناپذیر و معصوم هستند. پس هر کاری کردند و هر دستوری که دادند، صحیح بوده و هدایت را به‌دنبال خواهد داشت. در این میان اگر یک گزارش تاریخی و یا یک حدیث از رفتار یا گفتار خدا و معصومان علیهم‌السلام گزارش شد که با خطاناپذیر بودن آنان، سازگار نبود، به دستور عقل باید به دنبال چاره‌جویی نسبت به آن گزارش بود و یا آنکه آن گزارش را نادیده انگاشت و هیچ‌گاه نباید طبق آن در جایگاه معصوم تردید کرد.

در منابع حدیثی اهل‌تسنن چنین گزارش شده که امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: «أَتَيْتُ النَّبِيَّ صَلَّی‌اللَّهُ‌عَلَيْهِ‌وَآله‌ أَنَا وَ جَعْفَرٌ، وَزَيْدٌ، قَالَ‌: فَقَالَ لِزَيْدٍ: أَنْتَ مَوْلَايَ، فَحَجَلَ‌، قَالَ‌: وَ قَالَ لِجَعْفَرٍ: أَنْتَ أَشْبَهْتَ خَلْقِي وَ خُلُقِي، قَالَ‌: فَحَجَلَ وَرَاءَ زَيدٍ، قَالَ‌: وَ قَالَ لِي: أَنْتَ مِنِّي، وَ أَنَا مِنْكَ‌، قَالَ‌: فَحَجَلْتُ وَرَاءَ جَعْفَرٍ»؛[1] «من و برادرم جعفر و زید بن ثابت به محضر خاتم الانبیاء صلی‌الله‌علیه‌وآله مشرف شدیم. ایشان به زید فرمودند: تو دوستدار من هستی، پس زید به رقص درآمد. به جعفر فرمودند: تو در شکل ظاهری و اخلاق به من شبیه هستی، پس جعفر به رقص در آمد، و سپس به من فرمودند:‌ تو از من هستی و من از تو هستم، پس من به رقص آمدم».

برداشت عالمان اهل‌تسنن از این حدیث، جایز بودن رقص است؛ زیرا سه نفر در برابر دیدگان پیامبر معظم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله این حرکت را انجام دادند، اما ایشان از آن نهی نفرمود و سکوت ایشان نشان از بی‌عیب بودن این عمل است.[2]

این حدیث با دو اشکال مهم روبه‌رو است:

الف- همانطور که برخی عالمان حدیث‌شناس اهل‌تسنن اشاره کردند، این حدیث از نظر سند قابل اعتماد نیست؛ زیرا شخص مجهولی به نام «هانئ بن هانئ» در سلسله سند این روایت قرار دارد و باعث ضعف سند می‌شود.[3]

ب- تصویری که از شخصیت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در این حدیث و مشابه آن در منابع حدیثی اهل‌تسنن به مخاطب ارائه می‌شود، حتی ویژگی‌های یک عالم اسلام‌شناس را ندارد، چه رسد به اینکه او نماینده‌ای از جانب خداوند باشد که بر او وحی‌ می‌شود. این حدیث نمونه‌ای از ده‌ها حدیث در منابع حدیثی اهل‌تسنن است که صفات ناپسندی مانند فراموش کردن قرآن، ورود به مسجد با حالت جنابت و دوستدار موسیقی و رقص را به پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نسبت می‌دهند.[4]

اینجاست که جایگاه عقل به‌عنوان شاخص و میزان برای فهم حدیث صحیح از ناصحیح روشن و آشکار می‌شود و مکتب شیعه با این معیار و میزان الهی نه فقط احادیث اهل‌تسنن، بلکه روایات موجود در منابع حدیثی شیعه را نیز بررسی و صحت‌سنجی می‌کند.

پی‌نوشت:
[1]. مسند احمد بن حنبل، ج2، ص213، مؤسسة الرسالة.
[2]. بیهقی، احمد، السنن الکبری، ج10، ص382، دار الکتب العملیة.
[3]. عسقلانی، ابن‌حجر، تهذیب التهذیب، ج11، ص23. دار صادر؛ مسند احمد بن حنبل، ج2، ص213، مؤسسة الرسالة. پاورقی.
[4]. عسکری، سیدمرتضی، نقش ائمه در احياى دين، ج‏1، ص220. انتشارات منیر.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 5 =
*****