شجاعت وصفناشدنی امیرالمؤمنین (ع) چنان بود که از کثرت جمعیت منحرفان و مخالفان هیچ واهمهای نداشتند؛ اما ترس ایشان از هجوم مردم برای بیعت با ابوبکر به دلیل آن بود که آن حضرت به عنوان جانشین بلافصل پیامبر معظم اسلام، همانند پدری دلسوز و مهربان از عاقبت بخیری فرزندان خویش نگران بودند.
مسئله خلافت و جانشینی خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله نقطه آغاز اختلاف میان شیعه و اهلتسنن است. شیعیان با توجه به استدلالهای روشن عقلی و نقلی، امیرالمؤمنین علیهالسلام را جانشین بلافصل پیامبر معظم اسلام صلیاللهعلیهوآله میدانند. در مقابل، مهمترین دلیل اهلتسنن برای اثبات خلافت ابوبکر، اجماع است و هیچگاه در این زمینه به احادیث استناد نمیکنند؛ زیرا بر این باورند که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله هیچ جانشینی برای خویش معرفی نکردند.[1]
شیعیان با توجه به گزارشهای تاریخی متعدد بر این باور هستند که بیعت با خلیفه خودخوانده با زور شمشیر و اعمال خشونت بوده[2] و شاخصترین جنایت غاصبان خلافت هتک حرمت منزل حضرت زهرا علیهاالسلام و جسارت به بانوی دو عالم میباشد.[3]
با این حال، اهلتسنن با استناد به یکی از سخنان امیرالمؤمنین علیهالسلام هدف دیگری را دنبال میکنند؛ بر اساس این گزارش امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «فَمَا رَاعَنِي إِلَّا انْثِيَالُ النَّاسِ عَلَى أَبِي بَكْرٍ».[4] ترجمه و برداشت اهلتسنن از این فرمایش آن است که امیرالمؤمنین علیهالسلام پس از شهادت پیامبر معظم اسلام صلیاللهعلیهوآله با جمعیت فراوانی روبرو شدند که مشتاقانه برای بیعت با ابوبکر از یکدیگر پیشی میگرفتند و این وضعیت باعث ترس و وحشت امیرالمؤمنین علیهالسلام شد.
در این فرمایش امیرالمؤمنین علیهالسلام، دو نکته باید مورد بررسی قرار گیرد؛ مفهوم واژه «راعِنی» و علت ترس امیرالمؤمنین علیهالسلام.
همانگونه که لغتشناسان عرب بیان کردند، واژه «راعِنی» به دو معنا به کار میرود؛ گاه به معنای ترس و وحشت از یک چیز و گاه به معنای تعجب و شگفتی از یک رویداد.[5] در این صورت نمیتوان به صورت یقینی، ترس و وحشت از بیعت مردم با ابوبکر را به امیرالمؤمنین علیهالسلام نسبت داد.
حتی اگر «راعنی» به معنای ترس و وحشت باشد، نمیتواند ویژگی منفی برای امیرالمؤمنین علیهالسلام بهشمار آید؛ زیرا ایشان به عنوان نماینده معصوم خدا در میان مردم، به دلیل انحراف اکثریت مسلمانان از مسیر حق و بیعت آنان با فردی نالایق همچون ابوبکر، ناراحت شده و از عاقبت شوم و جهنمی شدن عده زیادی از امت مسلمان، ترسیدند. این ترس و نگرانی امیرالمؤمنین علیهالسلام که همانند پدر برای مسلمانان میباشند، کاملا طبیعی و بهجا بود.
جالب آن که اگر بپذیریم امیرالمؤمنین علیهالسلام از بیعت مردم با ابوبکر ترسیدهاند و مانند یک فرد بازنده، چارهای جز قبول رأی اکثریت را نداشتند، این پرسش رخ مینماید که چگونه طرفداران سقیفه از یک سو شجاعت بینظیر امیرالمؤمنین علیهالسلام را بهانه کرده و آن را دلیل بر واقعی نبودن شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام قلمداد میکنند، اما از سوی دیگر با طرح چنین جملاتی از امیرالمؤمنین علیهالسلام میخواهند نشان دهند که ایشان از بیعت گسترده مسلمانان با خلیفه خودخوانده اظهار وحشت و ترس کردهاند. چگونه میتوان این معیارهای دوگانه را پذیرفت؟ به نظر میرسد اشکالات اهلتسنن نه تنها پایه و اساسی ندارد؛ بلکه هر دو ادعای آنها را زیر سوال برده و بیاعتبار میکند.
پینوشت:
[1]. بلاذری، احمد، أنساب الأشراف، ج10، ص420، دار الفکر.
[2]. مفید، محمد، الجمل، ص119، كنگره شيخ مفيد ؛ طبری، محمد، تاريخ الطبري، ج3، ص222، دار التراث.
[3]. دینوری، ابن قتیبة، الإمامة و السياسة، ج1، ص30، دارالأضواء ؛ اندلسی، ابن عبد ربه، العقد الفريد، ج5، ص13، دار الكتب العلمية.
[4]. ثقفی، ابراهیم، الغارات، ج1، ص202، دار الکتاب الاسلامی ؛ نهجالبلاغة، نامه 62.
[5]. صاحب،اسماعیل، المحيط في اللغة، ج2، ص148، عالم الکتب.