طبق مبانی و باورهای اهل تسنن، اعتراض حضرت زهرا (علیها السلام) در مقابل خلافت ابوبکر به حق و صحیح بوده است.
اشاره
اهمیت ایام فاطمیه نه فقط برای شیعیان، بلکه برای دیگران نیز محرز و روشن است؛ زیرا از یک سو، شیعیان با بزرگداشت چنین روزهایی، یاد و خاطره نخستین حامی و فدایی ولایت امیرالمومنین علی (علیه السلام) را زنده نگاه داشته و بدین وسیله خود را به خداوند نزدیک میسازند؛ اما از دیگر سو، کسانی که ادعای محبت اهل بیت (علیهم السلام) را شعار خود قرار دادهاند، تلاش میکنند به خیال خود، میان اهل بیت و دشمن ایشان سازش ایجاد کنند و یکی از مهمترین روشهای آنان، ایجاد شبهات پوچ و واهی است.
اشکال
اهل تسنن بر این باورند که امیرالمومنین علی (علیه السلام) پس از عثمان امام المسلمین شد و هیچ کسی حق نداشت مقابل ایشان قیام کند، در غیر این صورت امام (علیه السلام) حق برخورد شدید با مخالفانش را دارد و این هیچ منافاتی با حفظ احترام و جایگاه افراد معترض به حکومت ندارد.
اهل تسنن دقیقا همین نکته را پیرامون خلافت ابوبکر بیان میدارند؛ ابوبکر پس از خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) به خلافت رسید و امام المسلمین شد، از این رو کسی حق اعتراض به او را نداشت.
اگر شیعیان بر اساس منابع اهل تسنن بر این باورند که حضرت زهرا (علیها السلام) به خلافت ابوبکر معترض بوده و ابوبکر نیز به واسطه عمر بن خطاب با دختر پیامبر برخورد کرده، در واقع امام المسلمین مورد اعتراض واقع شده و رهبر جامعه مسلمین حق برخورد شدید با مخالفان و معترضین را داشته که البته این هیچ منافاتی با جایگاه رفیع دختر پیامبر و حفظ احترام به ایشان ندارد.
پس شیعیان هیچ راهی برای الزام اهل تسنن به پذیرش حقانیت اعتراض حضرت زهرا (علیها السلام) ندارند.
پاسخ
این شبهه از چند جهت سست و واهی است:
عصمت حضرت زهرا نزد اهل تسنن
بر اساس منابع حدیثی اهل تسنن و گفتار عالمان آن، حضرت زهرا (علیها السلام) از هر گونه خطا و اشتباه به دور بوده و دارای عصمت میباشند.
فخر رازی از عالمان متعصب اهل تسنن در ذیل آیه «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا؛[1] خداوند فقط میخواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملًا شما را پاك سازد.» گفته مراد از این آیه، دوری از باورهای باطل و رفتارهای ناپسند است[2] و حضرت زهرا (علیها السلام) از اهل بیت میباشد.[3]
همچنین روایات متعددی در منابع حدیثی اهل تسنن به صراحت بر عصمت حضرت زهرا (علیها السلام) اشاره کردهاند؛ برای نمونه، احمد بن موسى بن مردويه اصفهانى محدث، مفسر و مورخ قرن 5 هجری اهل سنت نقل میکند: «أن النبيّ صلّى اللّه عليه و آله قال: خمسةٌ منّا معصومون: أنا، و عليّ، و فاطمة، و الحسن، و الحسين؛[4] خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) فرمودند: پنج نفر از ما معصوم هستیم؛ من و علی و فاطمه و حسن و حسین.»
معصوم نبودن ابوبکر
اهل تسنن بر این باورند که به طور کلی، شرط بودن عدالت و عصمت در امام المسلمین لزومی ندارد[5] و چه بسا یک انسان فاجر و جنایتکار بر امت اسلامی حکومت کند که در این صورت اطاعت او بر همگان لازم است.[6]
بر همین اساس هیچیک از عالمان اهل تسنن ابوبکر را دارای ویژگی عصمت ندانستند و این به معنای احتمال وجود خطا و اشتباه در رفتارش میباشد.
همچنین در منابع اهل تسنن سخن مشهوری از ابوبکر نقل شده که گفت:«انّ لي شيطانا يَعتريني؛[7] به راستی که شیطانی همراه و مصاحب من میباشد.» مفهوم این سخن، لغزشها و خطاهایی است که ابوبکر در زندگی خود به ویژه در دوران خلافت داشته است.
ناکامی ابوبکر از جلب رضایت حضرت زهرا (علیها السلام)
خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) بارها مسلمانان را از اقدام برای آزار و اذیت امیرالمومنین علی (علیه السلام) و حضرت زهرا (علیها السلام) منع کرده و نسبت به آن هشدار دادند،[8] و به صراحت، رضایت خدا را در رضایت حضرت زهرا (علیها السلام) منحصر کردند؛[9] اما دختر پیامبر در روزهای پایانی زندگی به دلیل آزارهایی که ابوبکر داده بود از او غضبناک شدند و خطاب به او فرمودند: «وَ اللَّه لَأَدْعُوَنَّ اللَّهَ عَلَيْكَ فِي كُلِّ صَلَاةٍ أُصَلِّيهَا؛[10] به خدا قسم که در هر نماز تو را نفرین میکنم.»
همین نکته سبب شد که حضرت زهرا (علیها السلام) تا هنگام شهادت، با ابوبکر سخن نگفتند و به دلیل ناراحتی از او، وصیت کردند که شبانه دفن شده تا غاصبان خلافت بر ایشان نماز نگزارند.[11]
اهل تسنن میان دو راهی
با توجه به مطالب بیان شده، اهل تسنن و کسانی که به میراث برجای مانده به نام «اهل سنت و جماعت» باور دارند و خود را تافته جدا بافته از جمعیت بیشمار اهل تسنن نمیدانند، در مقابل انتخاب یکی از دو مسیر پیش رو قرار گرفتهاند؛ یا باید عصمت و بیخطا بودن رفتار و کردار حضرت زهرا (علیها السلام) را بپذیرند و اعتراف کنند که انتخاب ابوبکر برای خلافت یک اشتباه تاریخی بوده و یا آن که با پذیرش انتخاب ابوبکر برای خلافت که یک فرد دارای احتمال خطا است، نص صریح قرآن و روایات متعدد بر عصمت و بیگناهی حضرت زهرا (علیها السلام) را انکار کنند.
نتیجهگیری
ادله و شواهد برای معصوم بودن حضرت زهرا (علیها السلام) در منابع معتبر اهل تسنن به وفور یافت میشود و اعتراض دختر پیامبر به خلافت ابوبکر نه تنها جنبه جزایی داشته و نشان از خطاکار بودن اهل سقیفه در بهرهگیری از روش انتخابی بودن خلیفه میدهد، بلکه گناهکار بودن آنان را نیز گواه میدهد.
پی نوشت
[1]. احزاب/33.
[2]. رازی، مفاتيح الغيب، ج14، ص: 303.
[3]. همان، ج25، ص: 168.
[4]. ابن حمدویه، مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام و ما نزل من القرآن فی علی، ص: 213.
[5]. ابن ابی شیبة، المصنف، ج4، ص: 319 ؛ ابن ادریس البهوتی، کشف القناع، ج6، ص: 159 ؛ الموسوعة الفقهیة الکویتیة، ج6، ص: ۲۲۴-225.
[6]. احمد بن حنبل، اصول السنة، ص: 42 ؛ ابن المبرد، إيضاح طرق الإستقامة في بيان أحكام الولاية و الإمامة، ص: 79.
[7]. طبری، تاريخ الطبري، ج3، ص: 224.
[8]. حسکانی، شواهد التنزیل، ج2، ص: 461 ؛ فیروزآبادی، فضائل الخمسة من صحاح الستة، ج2، ص: 106.
[9]. بخاری، صحیح بخاری، ج6، ص: 121، باب مناقب قرابة رسول الله صلى الله عليه و آله، و منقبة فاطمة عليها السلام ؛ حموی، فرائد السمطین، ج2، ص: 46.
[10]. ابن قتیبة، الإمامة و السياسة، ج1، ص: 31.
[11]. صحيح البخاري، ج6، ص: 396-395، باب غزوة خیبر.
برخی با پذیرش رهبری برای ابوبکر، برخورد تند و شدید او و دوستانش را در مواجهه با اعتراض حضرت زهرا (علیها السلام) یک رفتار به حق و صحیح می دانند زیرا کسی نباید مقابل امام المسلمین اعتراض کند. اما این باور با ادله فراوانی که اهل تسنن از قرآن و روایات پیرامون معصوم بودن حضرت زهرا (علیها السلام) بیان کردند، منافات دارد. اهل تسنن با چالشی مهم مواجه شدند چراکه فرد غیر معصومی را به عنوان خلیفه پذیرفتند که نتوانست در مدت خلافتش، رضایت دختر پیامبر که رضایت خدا در رضایت اوست فراهم نماید.