خودارضایی در مجموعه روایات و آموزههای دین، از گناهان بزرگ بوده و آسیبهای فراوانی به انسان وارد میکند.
![آتش خودارضایی، گناهی بزرگ](https://btid.org/sites/default/files/media/image/2_639.jpg)
روایات اهلبیت علیهمالسلام، گنجینهای برای هدایت انسان به سوی ابدیت و رستگاری است و هرگز مطلبی بر خلاف سعادت بشر در آنها وجود ندارد؛ بنابراین اگر روایتی بر خلاف هدایت، مطلبی بیان کرد، بعد از اعتبارسنجی سند، باید با توجه به سایر روایات آن را معنا کرد.
با توجه به روایات بسیار زیاد در حرمت خودارضایی، این گناه کبیره مانعی برای سعادت بشر میباشد. در این میان، برخی از کوردلان برای جواز خودارضایی به روایتی که زراره نقل میکند، تمسک کردهاند: «سَأَلْتُهُ عَنِ الدَّلْكِ قَالَ نَاكِحُ نَفْسِهِ لَا شَيْءَ عَلَيْهِ»؛[1] «از امام صادق علیهالسلام در مورد «دلک؛ مالش و ماساژ» (بازی با خود، بدون انزال) سؤال کردم، حضرت فرمود: چیزی[حدی] بر او نیست، ازدواج با خویش است».
برای توضیح باید به چند نکته دقت داشت:
اول اینکه این روایت از نظر سندی ضعیف است؛ زیرا در سند این روایت شخصی به نام «اسماعیل بصری» وجود دارد که مجهول است.[2]
دوم اینکه بر فرض صحت سند، باز به چند دلیل، دلالت بر جواز خودارضایی نمیکند:
یک. صراحت انبوه روایات در حرمت و معصیت بودن خودارضایی، دلالت بر عدم توجه به ظاهر این روایت میکند؛ زیرا همواره روایات منصوص و صریح، بر روایات ظاهر، مقدم است.
دو. این روایت تنها در مقام بیان صرف ماساژ و مالش است (نوعی بازی کردن)؛ یعنی به قصد انزال منی نبوده است؛[3] زیرا در متن روایت هم چیزی که دلالت بر انزال داشته باشد، وجود ندارد.
سه. امام صادق علیهالسلام در این روایت فرمود که چیزی بر او نیست؛ یعنی حد و تعزیری ندارد، نه اینکه گناه و معصیت نیست، تا دلالت بر جواز کند؛[4] زیرا معصیت بودن آن در اسلام، مسلّم است و در صورت خروج منی از گناهان کبیره به حساب میآید.[5]
بنابراین خودارضایی در اسلام، حرام و از گناهان کبیره است؛ علاوه بر اینکه آسیبهای جسمی، روحی و روانی فراوانی به انسان وارد میکند.
پینوشت:
[1]. کلینی، محمدبن یعقوب، الاسلامیه، ج5، ص540.
[2]. مجلسی، محمدباقر، دارالکتب الاسلامیه، مرآةالعقول، ج2، ص385.
[3]. مجلسی، محمدتقی، روضةالمتقين، مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانبور، ج10، ص99.
[4]. فیض کاشانی، محمدمحسن، الوافی، کتابخانه امیرالمؤمنین، ج15، ص352.
[5]. نجفی، محمدحسن، حواهرالکلام، داراحیاءالتراث العربی، ج41، ص647.