تماشای «آغوش باز» برای مخاطبی که سالها به فیلمهای تلخ عادت کرده، قطعاً یک اتفاق خوب است. فیلم شعیبی را میشود با خیال راحت در کنار خانواده دید و خوب فکر کرد و به حال خوب رسید.
فیلم «بهروز شعیبی» یا «مهرداد کوروشنیا»(نویسنده) با اینکه -به جز برج آزادی- تقریباً هیچ نماد مشخص ایرانی ندارد، ولی ضد فرهنگ وارداتی است؛ ضد زندگی مادی و صنعتی، ضد خودخواهی، ضد دروغ سودجویانه، ضد خوی اشرافیگری و ضد مهاجرتهای خیالبافانه؛ و همه اینها را به گونهای بیان میکند که همهفهم است و میتواند مخاطب جهانی را هم به خودش جلب کند.
آخرین فیلم «بهروز شعیبی» قطعاً بهترین اثر او نیست، ولی با همه آنچه که میشود در نقدش گفت، یک فیلم خوب و قابل تحسین است؛ از این جهت که حس و حال خوب به مخاطبش هدیه میدهد؛ نه با ابتذال، که با یک داستان سر و شکل دار. «آغوش باز» مانند «دهلیز» و «بدون قرار قبلی» خانواده و دوست داشتن را به تصویر میکشد. نه اینکه استفاده از عبارات عاشقانه نشانه ابتذال باشد، ولی اینکه در سرتاسر فیلم، کسی قربان صدقه کسی نمیرود، نشانه عمیق بودن این عاشقانه است.
«آغوش باز» را با خیال راحت و در کنار خانواده، ترجیحاً در سینما ببینید!