رهروان ولایت ـ یکی از مهمترین مسائل در مورد روابط با والدین که بیشتر شکل اخلاقی دارد، مسأله لزوم احترام نسبت به والدین است. این مسأله که در عناوین مختلفی همچون احترام و خضوع در برابر والدین، حرمت اذیت والدین، لزوم اطاعت از آنها و عاق والدین و... مطرح میشود، ابعاد پیچیده و دقیقی دارد که بیدقتی و سهل انگاری در آن عواقب خطرناک دنیوی و اخروی را به همراه خواهد داشت.
اگر از منظر فقهی به این مسأله نگاه کنیم، ریشه همه این بحثها به یک گناه و حرام بر میگردد و آن عقوق والدین است. عقوق والدین عبارت است از: «به خشم آوردن و آزردن و شکستن خاطر پدر و مادر و البته که آزردن یکى از آنها نیز موجب عاق شدن میشود»[1] همچنین عاق والدین به کسی اطلاق میشود که در حریم حرمت و شأن و مقام والدین خود به واسطه نافرمانی و بیاحترامی، شکاف و رخنه ایجاد کرده باشد که این عمل از بزرگترین گناهان شمرده شده و معمولا در روایات نام این گناه در زمره چند گناهی آمده که مرتکب آنها هیچ گاه بخشیده نخواهد شد.
ولی در جواب به این پرسش که عاق والدین در چه صورت و نحوی رخ خواهد داد؟ باید گفت در این باره اختلافاتی بین فقها وجود دارد؛ امّا آنچه مسلم است، هر امری که موجبات هتک حرمت و اذیت و آزردگی آنها را فراهم کند، گناه و حرمت دارد و مصداق عاق والدین است.
پاسخ به یک سوال
آیا اگر کسى به خاطر خدا به والدینش نیکى کند، در این دنیا پاداش خواهد دید یا اینکه امکان دارد زندگى بدى داشته باشد؟ آیا اگر کسى مورد عاق و نفرین والدین قرار بگیرد امکان دارد در این دنیا از کسى که به والدینش نیکى کرده زندگى بهتر و آبرومندترى داشته باشد؟
پاسخ به این پرسش با توجّه به دو نکته روشن مىگردد؛
1. احترام به والدین زمینه ساز و مقتضى زندگى خوب و سعادتمندانه است، نه علت تام و کامل؛ یعنى باید عوامل و شرایط دیگر براى داشتن زندگى خوب و سالم موجود باشد و موانع موجود برسر راه تحقق آن بر طرف گردد تا این خواست محقق گردد. در نتیجه ممکن است انسان با وجود نیکى به والدین و احترام به آنها، بر اثر مهیا نبودن و فقدان سایر شرایط لازم و یا بر طرف نشدن موانع موجود بر سر راه دستیابى به چنین زندگى، این مهم حاصل نگردد و انسان زندگى خوب و ایده آلى نداشته باشد؛ مثلا ممکن است فردى که نسبت به والدینش رفتار خوبى دارد و احترام آنها را رعایت مىکند، امّا به خاطر انجام برخى گناهان و تاثیر این گناهان در زندگى او، زندگى او همراه با مشکلات و نابسامانى باشد.
از طرف دیگر عاق والدین بودن و بد رفتارى و مخالفت با آنها نیز زمینه ساز و مقتضى زندگى سخت و دشوار و ناسالم است، نه علت تامه؛ یعنى باید سایر شرایط و عوامل چنین زندگى موجود گردد و موانع تحقق آن بر طرف گردد تا چنین نتیجهاى حاصل گردد. بنا بر این ممکن است فردى که رفتار خوبى با والدینش ندارد و یا آنها را اذیت و ناراحت مىکند، ولی به خاطر انجام برخى کارهاى خوب و اعمال خیر، زندگى به ظاهر خوب و مناسبى داشته باشد که البته اگر این اذیت و آزار او نسبت به والدینش نبود، زندگى او بسیار بهتر و زیباتر بود.
2. ممکن است آثار اذیت به والدین و عدم رعایت تکریم و احترام آنها در دنیا ظاهر نگردد؛ بلکه این آثار و تبعات پس از مردن و در عالم آخرت ظهور یابد و چنین فردى در دنیا به ظاهر زندگى خوبى داشته باشد، ولى پس از مردن معذب و گرفتار باشد و برعکس پاداش فرزندى که حرمت والدینش را نگه مىدارد و آنها را تکریم مىکند، به عالم آخرت و پس از مردن محول گردد و در دنیا در ظاهر زندگى خوب و دلخواهى نداشته باشد.
منبع:
[1]. نزهة النواظر فی ترجمة معدن الجواهر، ص128