افكار نهضت حروفيه در اشعار عماد الدين نسيمي در جنبه عرفان تا چه اندازه با عقايد شيعه منطبق است؟

09:39 - 1393/07/12
چکیده: هيچ كدام از اينها نه با آيات قرآن مطابقت دارد و نه با عقل سليم انسان. خداوند سوره‌اي به نام توحيد نازل نموده و مسلمانان هر روز در نماز با خواندن آن اعتراف مي كنند كه خدايي جز او نيست و او بي نياز و بي مانند است. به علاوه آيات فراواني در مورد توحيد خدا وجود دارد كه پندارهاي حروفيه را باطل مي كند.

عماد الدين نسيمي با توجه به وصيت فضل الله نعيمي در زندان قلعه الينجاي شيروان باكو، جانشين و مرشد آينده حروفيان شد و بر اثر انديشه هاي غير اسلامي و به انحراف كشاندن عده اي از افرادي كه شناخت كافي از اسلام نداشتند، با واكنش علماي اسلام مواجه شد و در شهر حلب در سال 820 هـ ق به قتل رسيد.(1) هر چند عده اي مي گويند او بر اثر مخالفت با بي عدالتي هاي حكومت و تحريك مردم براي مقابله با آن كشته شد ولي به نظر مي رسد اين تبليغ براي سرپوش گذاشتن به كج روي هاي حروفيه و به خصوص عماد الدين نسيمي باشد. وي براي ترويج انديشه ها و عقايد حروفيه از اشعار فارسي و تركي استفاده مي كرد هر چند برخي گفته اند ديوان عربي نيز داشته اما امروزه فقط ديوان تركي و فارسي او موجود است.

انديشه هاي حروفيه در آثار عماد الدين نسيمي تفكر انسان محوري در فرهنگ بشري ريشه اي ژرف داشته و در اين گرايش، انسان محور حقايق و ارزش هاست و وجود خداوند واجب الوجود انكار مي شود. و همه فعاليت هاي علمي و عملي انسان بر محور خود آدمي است. صاحبان اين انديشه گويند: انسان امتياز ها و استعداد هاي فراواني دارد بنا بر اين انسان برترين و كاملترين موجود هستي است.
اين انديشه پايه و اساس حروفيه را تشكيل مي دهد و فضل الله نعيمي رهبر و مؤسس حروفيه با تأثر از افكار منصور حلاج مبني بر انسان خدائي و نيز فلسفه هاي مادي ادعا مي كرد كه اسرار كائنات فقط از طريق درك انسان ميسر است، يعني اگر انسان خود را بشناسد مي فهمد كه خدايي نيست جز خودش:
اگر مردان راهت را حجاب از پيش بر خيزد هزار انّي انا الله گو، ز هر سو بيش برخيزد(2)
اشعار عماد الدين نيز بر پايه همين انسان محوري است كه مي رساند اگر قرار باشد خدايي را قبول كنيم آن خدا خود انسان است يعني اداره كننده امور جامعه بدست خود انسان است و هر چه را كه او صلاح بداند همان خواهد شد كه به چند نمونه اشاره مي كنيم:
خدايي فضل الله نعيمي: عماد الدين از مؤسس حروفيه به عنوان خداوند يگانه نام برده و مي گويد:
گشت ثابت بر همه زين اوست خالق ما همه مخلوق او
فضل الله ست وحده لا شريك غير او جويي اگر، باشي ركيك(3)
2. ادعاي الوهيت عماد الدين: عماد الدين در اشعار تركي پا را فراتر نهاده خود را خالق و ابدي و در جاي ديگر سلطان لا مكان، بهشت، رضوان و باقي مي پندارد، اما در ابيات ديگر قدري ملايم تر مخالف اين ادعا را آورده و تنها شناخت خدا و صفاتش را در وجود خود مي داند يعني اگر كسي او را شناخت، خدا را شناخته است. و مي گويد چون من حق را يافته ام پس بر حقم و غير من همه منحرف از معنويت هستند و قابل ذكر اينكه او همه را خدا مي دانست و حتي بد گوئي از كفار را نيز جايز نمي دانست.(4)
از اين اشعار مي فهميم كه او اصل وجود خدا را انكار مي كند و منظور از ملازمه بين شناخت او و شناخت خداوند اين است كه وقتي انسان ها مرا بشناسند خواهند فهميد كه محور عالم بر پايه من است و خدائي وجود ندارد و اينكه خود را بر حق دانسته و ديگران را منحرف يعني اگر كسي بگويد اين انديشه درست نيست منحرف است چرا اصل انسان است و بس.
3. جسم بودن خدا: در اشعار عماد الدين از خداوند به عنوان موجودي داراي جسم خارجي ياد مي شود و اين تفكر در انديشه فضل الله و ديگر رهبران حروفيه نيز وجود دارد.(5)
البته چون در انديشه هاي حروفيه خدائي وجود ندارد، منظور از داراي جسم بودن خدا اين است كه اگر قرار بر وجود خدا بود همين انسان هاي داراي جسم خدا مي باشند و نمي توان چيزي را كه جسم ندارد قبول كرد.
4. حلول: يكي ديگر از باورهاي مخالف قرآن و روايات اسلامي، حلول خداوند در جسم انسان هاست كه در اشعار عماد الدين اين تفكر به چشم مي خورد كه خداوند در حضرت آدم ظاهر شد و او خداي يگانه و خالق هستي گرديد و لذا همه اولاد حضرت آدم با هر گرايشي كه داشته باشند خدا هستند و امروزه ميلياردها خدا كه هر كدام خالق، ازلي و ابدي هستند در روي زمين زندگي مي كنند(6)
در انديشه انسان محوري، تمامي انسانها از ازل بودند و تا ابد نيز خواهند بود يعني چنين نيست كه خدائي جدا از انسان ها باشد و او انسان ها را بيافريند و اگر خالقي هست خود انسان است، و در افكار عماد الدين هر جا نامي از خدا، خالق يگانه و ... آمده مراد آن خدا، خالق و ... نيست كه در تفكر اسلامي وجود دارد بلكه مي گويند همه چيز در عالم هستي خود انسان مي باشد و نه غير ...
5. خدا بودن حضرت علي ـ عليه السلام ـ : هر چند در افكار عماد الدين همه انسان ها خدا هستند ولي شايد به خاطر جو حاكم بر جامعه و علاقه مردم به امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ بود كه در مورد آن حضرت زياده روي كرده و گفته او مظهر ذات پروردگار، و در نهايت آن حضرت را خدائي كه آفرينش جامعه بدست اوست و جز او معبودي نيست، دانسته است.(7)
در حالي كه امير المؤمنين فقط بنده خدا و جانشين پيامبر خداست و تا آخر عمر خدا را عبادت كرده و از غلو بيزار بود در خطبه ها و سخنراني هاي متعددي مردم را دعوت به توحيد كرده و در ركاب پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در راه خدا جهاد نمود. و نيز در زمان خلافت خودش شخصاً از براي خدا و دين اسلام با دشمنان خدا جنگيد و بالاخره در محراب عبادت به شهادت رسيد.
6. دعوت به تقليد از پيران طريقت: در نگاه عماد الدين، تقليد كردن در مسائل ديني مانع رشد معنوي و وسعت تفكر انساني مي شود و اينكه بگوئيم بعد از ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ بايد از عالمان دين پيروي كنيم لازمه آن محدوديت شخصيت انسان و نگاه داشتن آن در تحقير و اسارت است. و آنها كه از علما تقليد مي كنند در واقع از توحيد و حق دور هستند و اگر مي خواهند خدا را اطاعت كنند بايد دست از تقليد از مراجع ديني بردارند و دامن پيران طريقت را چنگ بزنند:
تقليد روان از ره توحيد بعيدند زآن است كه هرگز به حقيقت نرسيدند
ره در حرم كعبه مقصود نبردند هر چند در اين باديه هر سوي دويدند
پيري طلبي راه بريدي سپر اول پيران جهان جمله در اين راه مريدند(8)
عماد الدين از يك طرف تقليد از فقها را در امور دين علت محدوديت شخصيت انسان مي پندارد و از طرف ديگر مردم را دعوت به تقليد از پيران طريقت و ترويج پير و مريدي مي كند. در تقليد حروفيه حتي در امور عقلي هم بايد از مرشد تقليد نمود.
بنا بر اين عماد الدين در انكار تقليد مي خواهد مردم از علما دست بردارند تا نهضت حروفيه مورد اعتراض كسي قرار نگيرد و انحراف آن براي مردم آشكار نگردد و از جهل مردم در گسترش اهداف خود استفاده سوء نمايند.
با توجه به افكار و انديشه هاي عماد الدين نسيمي درباره خدا بودن فضل الله، نسيمي، حضرت آدم، امير المؤمنين و همه مردم و ... بايد بگوئيم كه هيچ كدام از اينها نه با آيات قرآن مطابقت دارد و نه با عقل سليم انسان. خداوند سوره‌اي به نام توحيد نازل نموده و مسلمانان هر روز در نماز با خواندن آن اعتراف مي كنند كه خدايي جز او نيست و او بي نياز و بي مانند است. به علاوه آيات فراواني در مورد توحيد خدا وجود دارد كه پندارهاي حروفيه را باطل مي كند. اشعار به اصطلاح عرفاني نه با مباني عقلي سازگار است و نه با مباني قرآن و عقايد شيعه.

پاورقی:

1. خمارلو، تقي. عماد الدين نسيمي و نهضت حروفيه، ص 5، تبريز، نشر تلاش، اول 2537 شاهنشاهي. مير فطروس، علي. جنبش حروفيه و نهضت پسيخانيان، ص 46، تهران، بامداد، 1356 هـ ش.
2. علي اف، رستم. ديوان فارسي فضل الله نعيمي و عماد الدين نسيمي، ص 13 و 36، تهران، انتشارات دنيا، 1350 هـ ش.
3. جلالي پندري، يد الله. زندگي و اشعار عماد الدين نسيمي، ص 101 و 78، تهران، نشر ني، اول، 1372 هـ ش. و نسيمي، عماد الدين. ديوان فارسي، ص 299، آذربايجان، نشر دولتي، بي تا.
4. نسيمي، عماد الدين. رباعيلر، ص 76، باكو، علملر آكادمسي، 1973 م.
5. جلالي پندري، يد الله. زندگي و اشعار عماد الدين نسيمي، ص 187، تهران، نشر ني، اول، 1372 هـ ش.
6. نسيمي، عماد الدين. رباعيلر، ص 150، باكو، علملر آكادمسي، 1973 م. و همان، ص 370، ديوان فارسي، ص 9 و 232، آذربايجان، نشر دولتي، بي تا.
7. همان، و خياوي، روشن. حروفيه تحقيق در تاريخ، آراء و عقايد، ص 243، تهران، آتيه، اول، 1379 هـ ش.
8. عباسي داكاني، پرويز. ديوان سيد عماد الدين نسيمي، ص 75، تهران، نشر بزرگ، 1369 هـ ش.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.