رهروان ولایت ـ بدزبانی، به عنوان فعلی از حیث اخلاق، بد، آزار دهنده است؛ اما بایستی در نظر داشت که این فعل حتما از راه یادگیری و رویارویی با واژگان نامناسب محقق میشود. حال که دانستیم بد زبانی، محصول آموزش و محیط فراگیری –اعم از خانه، رسانه و جامعه- است پس بایستی عوامل این آسیب را کنترل و پالایش نمود. بایستی همچنان که به درستی مراقب خوراکیهای جسمی کودکمان هستیم تا جسمش آلوده و بیمار نگردد به خوراکیهای روحیاش نیز توجه کافی را داشته باشیم. از حرفهایی که در محیط خانه بین ما پدر، مادرها رد و بدل میگردد تا برنامههای تلویزیونی یا ماهوارهای كه كودکمان میبیند و دوستانی كه با آنها رفت و آمد دارد.
چند سفارش که در امر تربیت –لازم به ذکر است که در کار تربیت بایستی روشمند و با تکیه بر اصول مسلم نَقلی و عقلی عمل کرد- و اصلاح کودک بد زبان به کار میآید؛
یادمان باشد که:
1- اصل تغافل
گاه بایستی بدزبانی كودک را نادیده بگیریم. این شیوه برخاسته از اصل تربیتی «تغافل» است؛ البته از این روش همه جا و برای همه کس نمیتوان بهره برد. اگر کودکی به صورت اتفاقی، از واژهی ناشایستی استفاده کرد، در گام نخست تلاش کنید تا بد زبانیاش را ندیده انگاشته و بیتوجه باشید. به گونهای رفتار کنید که انگار اصلا سخنش را نشنیده اید. به قول قدیمیترها «رسید به دستش ندهید»! اصولا کودک در بازیهایش به همبازی نیاز دارد؛ اما در این نوع بازی بگذارید تنها بازی کند تا لذتی نبرد!
2- بَدی -نه بد- را با خوبی اصلاح کنیم.
قرآن کریم که کتاب هدایت و اخلاق است راه و روشی بس اساسی را در کار تربیت و اصلاح فرارویمان مینهد. «وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَکَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ[فصلت، 34]؛ و هرگز نیکی و بدی در جهان یکسان نیست، همیشه بدی ( خلق ) را به بهترین شیوه ( که خیر و نیکی است پاداش ده و ) دور کن تا همان کس که گویی با تو بر سر دشمنی است دوست و خویش تو گردد». اگر کودکمان رفتار بدی و از آن جمله بد زبانی را بروز داد ما در مقابل با ادب و مهربانی، با صبر و منطق، با گذشت و عفو و در آخر در یک دوستی عمیق و دقیق در نقطهی مقابل رفتارش رفتاری را پیشه سازیم که آنقدر زیبا و سبز باشد که خزانی بر فعل بد گردد.
3- خوبیها را «خوبِ خوب» ببینیم و نشان دهیم که دیدیم.
ما، ناخوشامدهایمان را زود بروز میدهیم و سریع ظاهر میکنیم. از هر چه نپسندیم زود انتقاد میکنیم و در برابرش موضع میگیریم. خوب نشان میدهیم که «خوب» دیدهایم؛ اما آیا آنچه را میپسندیم هم به خوبی و قوت آنچه نمیپسندیم بروز میدهیم. اگر کودکمان بدزبانی کند ناراحت میشویم، اخم و تخم میکنیم و گاه حتی به اشتباه تنبیهاش میکنیم ولی وقتی خوب و زیبا سخن میگوید هر چند خوشآیندمان باشد بروز و ظهور نمیدهیم. تشویق نمیکنیم و در یک کلام نشان نمیدهیم –دست کم- «خوب» نشان نمیدهیم که کار خوبش را «خوب» دیدهایم.
4. کودکانمان آیینهی رفتارهایمان
چهارمین و آخرین سفارش آنکه فرزندان ما آنی نمیشوند که ما «میخواهیم»؛ بلکه آنی میشوند که ما «میباشیم». اگر ما خودمان بدزبانی میکنیم –البته ببخشید؛ اما- مقداری زیادهخواهی است که انتظار داشته باشیم تا کودکمان خوش زبان باشد؛ بله ما در گیر و دار زندگی، در خانه و جامعه با همهی استرسها، بداخلاقیها، قانون گریزیها و خودخواهیها، آسیب و نابهنجاریهایش خسته و گاه عصبی میشویم و توان کنترلمان به درستی یا غلط از دستمان خارج میشود، خودمان هم اعتراف میکنیم که آنگونهای که هستیم –دست کم گاهی- نبایستی باشیم، در نتیجه دوست داریم تا کودکمان آنگونه که میخواهیم باشد نه آنگونهای که هستیم؛ این خواستن بد هم نیست؛ اما تحققش گاه با مشکل مواجه میشود. شاید یک دلیل آنکه قرآن کریم هم چنین با توبیخ میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ، كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ[صف، 2-3]؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد چرا چيزى مىگوييد كه انجام نمىدهيد؟ نزد خدا سخت ناپسند است كه چيزى را بگوييد و انجام ندهيد» از یک بعد ناظر به این اصل تربیتی و روانشناختی باشد که تاثیر «دو صد گفته (خواسته) چو نیم کردار (بودن) نیست!
موفق و در پناه خدای تربیت و صداقت باشید.