آيا امريكا حامي طالبان بود؟ چرا و چگونه؟

19:08 - 1394/02/05
چکیده: احمد رشيد ـ تحليل گر پاكستاني ـ در مقاله ي تحقيقي تحت نام «پاكستان و طالبان» علاوه بر نقش ISI در رابطه با هماهنگ سازي طالبان با امريكا از نقش شخصيت هاي سياسي ـ مذهبي پاكستان از جمله مولانا فضل الرحمن ـ رهبر حزب جماعت اسلامي ـ نيز پرده برداشته است. او نوشته است: «مولانا فضل الرحمن به رياست...

ريچارد ميكنزي كه يكي از تهيه كنندگان و تحليل گران CNN است، در اين رابطه چنين اظهار نظر كرده است: «در افغانستان همه فهميده اند كه ايالات متحده ي امريكا از طالبان پشتيباني و حمايت كرده و حتّي كمك هاي مالي به آن ها رسانيده است».(1) احمد رشيد ـ تحليل گر پاكستاني ـ در مقاله ي تحقيقي تحت نام «پاكستان و طالبان» علاوه بر نقش ISI در رابطه با هماهنگ سازي طالبان با امريكا از نقش شخصيت هاي سياسي ـ مذهبي پاكستان از جمله مولانا فضل الرحمن ـ رهبر حزب جماعت اسلامي ـ نيز پرده برداشته است. او نوشته است: «مولانا فضل الرحمن به رياست كميته ي دائمي مجلس پاكستان براي امور خارجه منصوب شد، موقعيتي كه وي را قادر مي ساخت سياست خارجي پاكستان را تحت نفوذ قرار دهد، او پس از 1994 از واشنگتن و پايتخت هاي اروپايي ديدن كرد تا براي طالبان جذب حمايت نمايد».(2) بر مبناي همين پيوندها و حمايت ها بوده است كه امريكا ظاهراً نقض حقوق بشر و رفتار بي رحمانه ي طالبان نسبت به زنان را هم چون پديده هاي عادي ديگر مورد انتقاد قرار مي دهد امّا سياست هاي رسمي آن كشور در جهت كمك به طالبان به كار گرفته مي شود.(3) ميكنزي نيز در رابطه با نيات واقعي وزارت خارجه ي امريكا در قبال طالبان با صراحت نوشته است: «رابين رافايل (معاون وزير امور خارجه ي امريكا در امور آسيا) و دو نفر از همكارانش به خوبي نشان دادند كه لااقل گاهي براي طالبان هورا مي كشند» او نوشته است كه «برخي مقامات وزارت خارجه ي امريكا علي رغم ديدگاه هاي تحقيرآميز طالبان نسبت به حقوق زنان از مبارزه ي جنبش آنان (طالبان) براي نظم و قانون تمجيد كرده اند».(4) با توجه به ديد مثبت مقامات امريكايي نسبت به طالبان مي شود به عمق قضيه متوجه و حمايت هاي ماهرانه و برنامه ريزي شده را از وراي فعل و انفعالات سياسي ـ نظامي پي برد. امريكا از طريق ارتش پاكستان كمك هاي زيادي به جنبش طالبان نموده است كه نمونه هايي از آن ها را مي توان از قرار ذيل برشمرد. 1ـ حدود يك سال قبل از به وجود آمدن طالبان، 60 كماندوي امريكايي وارد منطقه اي كوهستاني سوبه(صوبه) سرحد (در نزديكي مرز افغانستان و پاكستان) شدند. در آن زمان هيچ منبع موّثقي اطلاع نداشت كه آن ها به چه منظور وارد اين منطقه شده اند. بعد از ظهور طالبان مشخص شد كه آنان براي آموزش جنگ هاي شهري و فرماندهي جنگ در شرايط افغانستان و آموزش افسران پاكستاني وارد اين منطقه شده بودند.(5) 2ـ روزنامه ي اسپانيايي «الپائيس» گزارش داده بود كه امريكا طي چندين سال اخير بيش از سه ميليارد دلار در اختيار طالبان گذاشته است.(6) 3ـ شركت امريكايي T.S.E قراردادي 250 ميليون دلاري براي توسعه ي شبكه ي سيستم تلفن همراه طالبان منعقد كرد كه بزرگ ترين رقم سرمايه گذاري پس از دو دهه در افغانستان به شمار مي آيد. شركت مزبور 80 درصد و طالبان 20 درصد آن را تأمين مي كردند.(7) 4ـ امريكا براي توجيه حمايت خويش از طالبان و گمراه كردن افكار عمومي مردم امريكا، به ايجاد يك «دفتر سياسي» براي طالبان و نيز يك «لابي» از افغان هاي ساكن امريكا تحت عنوان «شوراي همياري براي همكاري ملي افغان ها» (C.C.A.N.C) مبادرت ورزيده بود. «لابي» مزبور كه حدود 15 هزار عضو داشت با حمايت پنهان امريكا به صورت يكي از گروه هاي فشار در آن سرزمين در آمد. واشنگتن برنامه هاي خود را در مورد طالبان و آينده ي افغانستان ابتدا از زبان اين گروه در رسانه هاي جمعي منعكس مي كرد تا به تدريج زمينه ي لازم را براي خود در افغانستان آماده كرده باشد.(8) 5ـ رابين رافايل از معاونين وزارت خارجه ي امريكا, سناتور براون، رئيس كميته ي فرعي سنا در مسايل جنوب آسيا, ايندرفورت، معاون ديگري از وزارت خارجه ي امريكا، بيل ريچاردسون، نماينده ي امريكا در سازمان ملل مخصوصاً پس از سلطه ي طالبان بر كابل مكرراً با اين گروه در تماس مستقيم بوده و خط مشي آن ها را تعيين كرده بودند(9) و حتي به گزارش شبكه ي تلويزيوني استار (Star) از قول يك نماينده ي كنگره ي امريكا، آن كشور با ارسال كمك هاي غذايي به بخش هاي تحت كنترل طالبان از آن ها حمايت كرده است.(10) بر اساس همين روابط سخن گوي وزارت خارجه ي امريكا «گلين ديويس» در سال 1997 اظهار نظر نموده بود كه: ايالات متحده در رابطه با قوانين اسلامي اي كه طالبان بر مناطق تحت كنترل خود تحميل مي كنند، هيچ چيز قابل ملاحظه ي براي مخالفت نمي بيند»(11) و دو ماه بعد «رافايل» مطرح كرد كه: «طالبان بايد به عنوان يك جنبش بومي اي كه قدرت پايداري را به نمايش گذاشته اند به رسميت شناخته شوند»، كه به قول ريچارد مكنزي، بيش تر از پيش «اين باور فزاينده را در افغانستان و خارج از آن ها تقويت كرد كه ايالات متحده ـ به ويژه سازمان سيا (CIA) ضمن تباني با سازمان اطلاعات ارتش پاكستان (ISI) باني پيدايش و رشد طالبان بوده است».(12) واقعيت ارائه شده نشان مي دهد كه امريكا به دلايل هدف هاي مهم اقتصادي، سياسي و استراتژيك خويش در منطقه، دست به ساخت و پرداخت گروه طالبان زده است كه در هماهنگي با متحدين منطقه ي اش مخصوصاً تحت اداره ي سازمان اطلاعات ارتش پاكستان (ISI) به وظايف داده شده عمل نمايد.

پاورقی:

1. ويليام ميلي، افغانستان، طالبان و سياست هاي جهاني، ترجمه عبدالغفار محقق، انتشارات ترانه، 1377، ص 147.
2. همان، ص 114.
3. همان، ص 176.
4. همان، ص 148.
5. حسام الدين امامي، افغانستان و ظهور طالبان، تهران، انتشارات شاب، 1378، ص 170.
6. همان، ص 170.
7. همان، ص 170.
8. همان، ص 171.
9. همان، ص 139.
10. همان، ص 139.
11. مجله ي امين، شماره ي 7، مهر 1377.
12. همان، ص 170.
 

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

کلمات کلیدی: 

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.