بحث هرمنوتيك و پلوراليسم با هم چه فرقي دارند؟

12:36 - 1394/02/11

چکیده: پلوراليسم معرفتي شكلي از نسبيت‌ گرايي معرفت شناختي است و مي‌ توان هرمنوتيكي كه مبتني بر مفسر محوري مي‌ باشد را نمونه‌ايي از اين نسبيت‌ گرايي دانست. اما اگر مراد از پلوراليسم، پلوراليسم ديني باشد، در مقام فهم دين و قرائت‌ هاي مختلف از دين با هرمنوتيك تفاوت پيدا مي‌كند، زيرا پلوراليسم ديني ناظر به كثرت اديان است ولي قرائت‌ هاي مختلف از دين به كثرت برداشت‌ ها از دين واحد نظر دارد...

بحث هرمنوتيك و پلوراليسم، در مقام فهم دين و قرائت‌ هاي مختلف از دين با هم چه فرقي دارند؟

پاسخ:

هرمنوتيك در ابتدا بدنبال يافتن روشي براي حصول فهم صحيح از متون ديني و كتاب مقدس بوده و سپس تفسير مطلق متون را دنبال نموده و پس از آن قاعده‌ سازي و روش شناختي شناختِ قاعده‌مند فهم متون را پي‌ گيري نموده و سپس هرمنوتيك فلسفي تأسيس گرديد و بدون توجه به صحت و سقم فهم، ماهيت و شرايط معلولِ فهم را بررسي مي‌كند.(1) در زمينة تفسير و قرائت متون سه نگرش هرمنوتيك وجود دارد: مؤلف محوري، مفسر محوري و متن محوري مي‌ باشد. الف) مؤلف محوري: كه تمام تلاش خود را براي كشف مراد و خواسته مؤلف و سازنده متن به كار مي برد.(2) ب) متن محوري: تنها راه رسيدن به پيام متن را از طريق نشانه‌ ها و ساختار و شالوده متن مي‌ داند(3) و مولف را مانند يكي از خوانندگان متن قلمداد مي كند. ج) مفسر محوري كه مؤلف را مرده مي‌ پندارد و تفسير را بازي معنايي و فهم را تركيب افق معنايي متن با افق معنايي مفسر تلقّي مي‌ كند. بدين ترتيب شخص مفسر درصدد كشف مراد مؤلف و صاحب اثر نيست و آن را در فرآيند فهم دخالت نمي‌دهد و بر تأثير خواسته‌ ها، انتظارات و پيش دانسته‌ هاي مفسر بر فهم تأكيد مي‌ ورزند. اصولاً قوام فهم را به ركن افق معنايي مفسر مي‌ دانند، بنابراين هر تفسيري، تفسير به رأي است و اصولاً تفسيري بدون دخالت رأي وجود ندارد، بر اين اساس، مفسر محور در فرآيند تفسير محصور به حصار ضوابط و روش‌ هاي خاص تفسير نيست و امكان تنوع قرائت را تا بي‌ نهايت مفروض مي‌دارد ولي مؤلف محور به ضوابط تفسير معتقد است. براي قرائت‌ ها نيز محدوديّت قائل است.(4) امّا اين‌كه هرمنوتيك در مقام فهم دين و قرائت‌هاي مختلف از دين چه فرقي با پلوراليسم دارد، در اينجا بايد مراد از پلوراليسم روشن شود، زيرا اگر مراد پلوراليسم معرفتي باشد در اين صورت هيچ تفاوتي با يكديگر ندارند زيرا بنابر پلوراليسم معرفتي انسان‌ هاي متفاوت به شيوه‌ هاي نسبتاً متفاوتي در شكل‌گيري و بازنگري در اعتقادات به استدلال مي‌پردازند و هيچ نظام منحصر به فردي از فرآيندهاي معرفتي كه مردم بايد استفاده كنند وجود ندارد. زيرا همة نظام‌ هاي مختلف معرفتي به يك اندازه معتبرند و مفاهيمي نظير موجه بودن و عقلانيت را كه براي ارزيابي و سنجش بكار مي‌ بريم به نحو چشم گيري در فرهنگ هاي گوناگون، متفاوت است. بنابراين پلوراليسم معرفتي شكلي از نسبيت‌ گرايي معرفت شناختي است و مي‌ توان هرمنوتيكي كه مبتني بر مفسر محوري مي‌ باشد را نمونه‌ايي از اين نسبيت‌ گرايي دانست.(5) اما اگر مراد از پلوراليسم، پلوراليسم ديني باشد، در مقام فهم دين و قرائت‌ هاي مختلف از دين با هرمنوتيك تفاوت پيدا مي‌ كند، زيرا پلوراليسم ديني ناظر به كثرت اديان است ولي قرائت‌ هاي مختلف از دين به كثرت برداشت‌ ها از دين واحد نظر دارد.(6)

پاورقی:

1. خسروپناه، عبدالحسين، كلام جديد، قم، مركز مطالعات و پژوهش‌هاي فرهنگي حوزة علميه، ص103.
2. واعظي، احمد، هرمنوتيك ديني، قبسات، ش17، ص25.
3. همان، ص151.
4. همان، ص152.
5. محمدرضايي، محمد، نگاهي به پلوراليسم معرفتي، قبسات ش18، ص5ـ4.
6. كلام جديد، همان، ص149.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

کلمات کلیدی: 

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.