تناسبی نداریم اما از آهش می ترسم

00:53 - 1391/11/07
بسیار به من علاقه داره و میدونم که تا به حال با هیچ دختری ارتباط نداشته و اهل این ارتباط‌ ها نیست. من می‌ترسم که اگر با ایشون ازدواج نکنم یا مستقیما جواب منفی بهش بدهم،آهش دامن من رو بگیره...
آه عاشق

من دختری 21 ساله هستم که مدت 4 ماه است که با پسری آشنا شده‌ام که از خودم 1. 5 کوچکتر است. ارتباط ما یک ارتباط عاشقانه در حد بیرون رفتن و گردش‌های خارج از منزل بود و هر دو علاقه مند و عاشق بودیم. بعد از حدود دو ماه،ایشان یک بار به منزل ما اومد ولی رابطه خاصی در خونه نداشتیم ولی بعد اون روز دیگه علاقه من کمرنگ شد و میشه گفت که از او بدم میاد.

بعد از اون تصمیم گرفتم که رابطه رو ادامه ندم و به همین دلیل خانواده‌ام رو در جریان قرار دادم. خانواده من رو محدود کردند. گوشی‌ام رو گرفتند و اجازه تلفن زدن هم نداشتم/ندارم و خیلی به ندرت از منزل خارج میشم. در تمام این مدت (حدود 2 ماه) این پسر تقریبا هر روز در حوالی منزل ما یا منزل مادربزرگم (که نزدیک منزل خودشون هست) پرسه میزنه و میخواد با من حرف بزنه و تقاضای ادامه ارتباط رو داره.

با این که الان هوا بسیار سرد شده و برف و بارون میباره،اون همچنان میاد و چند ساعت در این هوای سرد به امید دیدن من می‌ایسته و این رو اقدامی برای اثبات عشقش و ثابت قدم بودنش میدونه. دو بار هم تصادفا باهاش روبرو شدم و این حرف‌ها رو همون زمان بهم گفت. ضمنا از من خواهش کرد که بعد از ماه صفر،مادرش برای خواستگاری اقدام کنه و خواست که من هم رضایتم رو به خانواده بگم تا اجازه بدهند ما ازدواج کنیم.

حس می‌کنم که او نمیتونه تکیه گاه مناسبی برای من باشه. و همچنین حس می‌کنم که از نظر خانوادگی با هم تناسب نداریم و میترسم که این‌ها در زندگی مشکل ساز باشه. از طرفی،بسیار به من علاقه داره و میدونم که تا به حال با هیچ دختری ارتباط نداشته و اهل این ارتباط‌ ها نیست. من می‌ترسم که اگر با ایشون ازدواج نکنم یا مستقیما جواب منفی بهش بدهم،آهش دامن من رو بگیره و در زندگی آینده‌ام هیچ وقت موفق نباشم. لطفا من رو راهنمایی کنید که باید چه کار کنم. ممنون

***جواب:

سلام

دغدغه شما به جا است اگر ایشون با شما تناسب نداشته باشه یا بخاطر کم سن بودن از نظر عقلی بچه باشه و نتونید به عنوان همسر بهش تکیه کنید ممکنه زندگی شما بعدا به مشکل بخوره اما به نظر من حل مساله به شکل کنونی درست نیست بلکه بهترین راه اینه که بهش بگید به خواستگاری شما بیاد پس اگر نتونست خانواده‌اش رو راضی کنه که تمومه اما اگر راضیشون کرد و اومد، در جلسه خواستگاری وقتی با مخالفت خانواده شما روبرو بشه ممکنه حرفای اونا درش اثر کنه یا اینکه وقتی ببینه عملا نمی‌تونه به شما برسه ممکنه خودش عقب نشینی کنه و بره دنبال کارش

البته اگر در بررسیها با مشورت خانواده به نتیجه رسیدید که مناسب هم هستید می‌تونید بهش بله بگید

حسن دیگه‌ای که این کار داره اینه که اگه ردش کنید دغدغه نخواهید داشت که نکنه یه مورد خوب رو رد کرده باشید یا اینکه آهش شما رو بگیره

اگر این کار رو نخواستید بکنید بازم این طور ادامه ندید بلکه به همراه پدر یا مادر برید اب پاکی رو روی دستش بریزید و بهش بگید که اونو نمی‌خواید تا نا امید بشه و بره البته در این صورت هم نگران نباشید که اهش شما رو بگیره چون شما ظلمی در حقش نکردید که به خاطرش مجازات بشید علاوه بر اینکه اگر قرار باشه هرکس خواستگارش رو رد کرد اهش اونو بگیره باید اونا که خواستگارها رو رد می‌کنند همه شون دچار بلا بشن که این طور نیست

البته همون طور که عرض کردم اگر بدون بررسی ردش کنید ضررش ممکنه این باشه که یه مورد خوب رو از دست بدید

موفق باشید

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****