پیامبری برای همه مردم دنیا

10:41 - 1394/08/05

چکیده: در این نوشتار نگاهی می‌اندازیم به یکی از دلایل چرایی ظهور پیامبر اسلام(صلي‌الله‌عليه‌وآله) در جزیره‌العرب، سپس گریزی می‌زنیم بر گرایش‌های آنتی‌عربی این روزها.

محمد رسول الله

خداوند در سوره احزاب آیه 40، پیامبر اسلام را به عنوان آخرین پیامبر و فرستاده خود معرفی می‌کند و در آیات دیگر، دین اسلام را دینی برای همه جهانیان می‌شمارد و می‌فرماید: «هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهُْدَى‏ وَ دِينِ الحَْقّ‏ِ لِيُظْهِرَهُ عَلىَ الدِّينِ كلُِّه: او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين‏‌ها غالب گرداند [توبه/33؛ فتح/28؛ صف/9].
پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) پیامبر همه انسان‌هاست و به قوم و قبیله خاصی تعلق ندارد، زیرا قرآن کریم می‌فرماید: «وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاس[سبا/28] و ما تو را جز براى همه مردم نفرستاديم». هم‌چنین می‌فرماید: «قُلْ يَأَيُّهَا النَّاسُ إِنىّ‏ِ رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا[اعراف/158] بگو: اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم». یا این‌که می‌فرماید: «وَ مَا أَرْسَلْنَكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِين[انبیاء/107] ما تو را نفرستادیم مگر برای این‌که رحمتی است برای همه جهانیان باشی».
اما پرسش این‌جاست که چرا پیامبر اسلام(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در جزیرۀ العرب و در میان قبایل عرب زبان که به دور از تمدن و دانش بودند، ظهور کرد؟ آیا نمی‌شد که در جایی دیگر ظهور کند؛ در میان مردمی که بهره‌ای از دانش و تمدن داشتند؟ چرا چنین پیامبری باید در میان چنان مردمی ظهور کند؟

قرآن کریم در پاسخ به این چرایی می‌گوید: «وَ لَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلىَ‏ بَعْضِ الْأَعْجَمِين فَقَرَأَهُ عَلَيْهِم مَّا كَانُواْ بِهِ مُؤْمِنِين[شعرا/198] اگر آن را (قرآن) بر عجم‌ها (غیر عرب) نازل می‌کردیم و او (پیامبر) آن را برایشان(عرب‌ها) می‌خواند، هرگز به آن ایمان نمی‌آوردند». در جایی دیگر می‌فرماید: «وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْءَانًا أَعجَْمِيًّا لَّقَالُواْ لَوْ لَا فُصِّلَتْ ءَايَاتُهُ ءَاعجَْمِىٌّ وَ عَرَبىِ‏[فصلت/44] اگر آن را قرآنی عجمی قرار می‏‌داديم حتماً می‏‌گفتند: چرا آياتش روشن نيست؟! قرآن عجمی از پيغمبری عربی؟».
بدون شک یکی از حکمت‌هایی که باعث شد خداوند متعال، آخرین فرستاده و آخرین دینش را در میان چنان مردمی بفرستد، داشتن روحیه متعصبانه آنان نسبت به خود بود. آنان چنان گرفتار تعصب و نژادپرستی بودند که اگر آخرین دین خداوند بر مردمی غیر عرب فرستاده می‌شد، عرب‌ها هیچ‌گاه به آن ایمان نمی‌آورد. لذا لطف خداوند چنین اقتضا می‌کرد که هدایتش گسترده و همگانی باشد و  از طرف دیگر بهانه را از دست انسان‌ها بگیرد تا کسی حجتی و دلیلی در برابر خداوند متعال نداشته باشد.
امام صادق(علیه‌السلام) در این باره می‌فرماید: «اگر قرآن بر عجم فرستاده می‌شد، عرب هیچ‌گاه ایمان نمی‌آورد، ولی بر عرب فرستاده شد و عجم به آن ایمان آورد؛ پس این (نشان دهنده) فضیلت و برتری عجم است».[1] البته دلایل دیگری برای این کار خداوند متعال وجود دارد، ولی در این نوشتار به آن‌ها پرداخته نمی‌شود.

این روزها شاهد اوج‌گیری گرایش‌های ضد عربی در کشور عزیزمان هستیم. گاهی این گرایش‌ها و احساسات، چنان دامنه‌دار و گسترده می‌شود که دین اسلام و پیامبر اسلام(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) را نیز هدف قرار می‌دهند و به دلیل عرب‌زبان بودن آنان، از پذیرش این دین خودداری و نسبت به آن موضع می‌گیرند و حتی سلمان فارسی را خائن به ایران و ایرانی می‌دانند.
به راستی تفاوت این افراد با عر‌ب‌های جاهل و متعصب دوران پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) چیست؟ هر دو، سر و ته یک کرباسند؛  همان‌طور که نژادپرستی و تعصب کورکورانه و جاهلانه آنان باعث می‌شد که به دینی غیر عربی ایمان نیاورند، اینان نیز گرفتار همان بیماری‌اند. قرآن کریم در رابطه با این افراد می‌فرماید: «قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ هُدًى وَ شِفَاءٌ وَ الَّذِينَ لَايُؤْمِنُونَ فىِ ءَاذَانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمىً أُوْلَئكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكاَنِ بَعِيد[فصلت/44] بگو: اين (كتاب) برای كسانی كه ايمان آورده‏‌اند هدايت و درمان است ولی كسانی كه ايمان نمی‏‌آورند، در گوش‌هايشان سنگينی است و گويی نابينا هستند و آن را نمی‏‌بينند، آن‌ها (هم‌چون كسانی هستند كه گويی) از راه دور صدا زده می‏‌شوند!».

در این‌جا دو نکته را از قرآن باید یادآور شد. نخست این که از نگاه قرآن، انسان‌ها هیچ‌گونه تفاوت و برتری نژادی و قبیله‌ای ندارند؛ نه عرب و نه فارس و نه هیچ قوم و نژادی. همه انسان‌ها از یک نفس آفریده شده‌اند و هیچ‌کس بر دیگری برتری ذاتی ندارد؛ قرآن می‌فرماید: «هُوَ الَّذِى أَنشَأَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَة[انعام/98] او كسی است كه شما را از يك نفس آفريد». برتری انسان‌ها نزد خداوند، تنها در سایه پرورش نفس و پرهیزکاری و درست‌کاری است. قرآن به زیبایی این مسأله را بازگو می‌کند و می‌فرماید: «يَأَيهَُّا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكمُ مِّن ذَكَرٍ وَ أُنثىَ‏ وَ جَعَلْنَاكمُ‏ْ شُعُوبًا وَ قَبَائلَ لِتَعَارَفُواْ إِنَّ أَكْرَمَكمُ‏ْ عِندَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِير[حجرات/13] ای مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره‏‌ها و قبيله‏‌ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد(اين‌ها ملاك امتياز نيست) گرامی‏‌ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست خداوند دانا و آگاه است».

نکته دوم این که آن‌چه برای انسان باید برجسته و ارزش‌مند باشد، رسیدن به حق و حقیقت است. اگر انسان به دنبال حق و حقیقت است، چه فرقی دارد که آن را چه کسی و با چه زبانی گفته است و این‌که آن را پیامبر اسلام گفته باشد یا کوروش؟ قرآن در این رابطه نیز می‌فرماید: «وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ ءَامِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ نُؤْمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَ يَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَ هُوَ الْحَق[بقره/91] و هنگامی كه به آن‌ها گفته شود: به آن‌چه خداوند نازل فرموده، ايمان بياوريد. می‏‌گويند: ما به چيزی ايمان می‏‌آوريم كه بر خود ما نازل شده باشد. و به غير آن، كافر می‏‌شوند در حالی كه حق است.

 

---------------------------------------------------
پی‌نوشت
[1]. تفسير القمي، ج‏2، ص124.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
18 + 2 =
*****