من منتظرم، پس واقعیات بزرگ را می‌بینم

18:41 - 1395/02/20

چکیده: برای اینکه بتوانیم در زمره‌ی سربازان حضرت بوده و مقدمات ظهور را ایجاد کنیم از این نگاهی که بخواهد واقعیات اصلی را تبدیل به فرع کرده و اسباب را جای عامل اصلی آن جای دهد پرهیز کرده و در همه‌ی امور به واقعیات اصلی پیوند و ارتباط داشته باشیم.

من منتظرم

از جمله امیال و آرزوهای شیعیان پیرو امیرالمومنین (علیه السلام) این است که در زمان ظهور امام زمان (عج الله فرجه) جزو سربازان آنحضرت و در رکاب آنحضرت باشند تا با جان و دل خود را فدای امام زمان خود کنند.
در حالیکه اردوگاه امام زمان هر سربازی را برای خود جذب نمی‌کند و سربازان پادگان امام زمان برای خود باید شرایطی را مهیا کنند تا بتوانند در این سربازخانه جای داشته و جانفشانی کنند.
از جمله ویژگی‌های یاران امام مهدی (عج الله فرجه) در عصر غیبت خودسازی و مراقبت و مواظبت بر رفتار خود است. چون بر اساس روایاتی که از معصومین (علیهم السلام) به ما رسیده است، سختی این دوران را اینگونه تصویر نموده‌اند:
امام صادق (علیه السلام) در اشاره به سختي دينداري و حفظ ايمان در زمان غيبت امام زمان (علیه السلام)مي فرمايند: «صاحب الامر (علیه السلام) دوران غيبتي در پيش دارند که در آن حفظ دين کردن همانند شاخه پرخار درخت «قتاد» را با دست تراشيدن است... چه کسي مي تواند چنين کاري را با دست خود انجام دهد. بنابراين بندگان خدا بايد در دوران غيبت حجت الهي تقوا را پيشه خود سازند و دين خدا را رها نسازند». [1]
شاید بتوان یکی از عواملی که باعث افول و سستی در دینداری مردم در زمان غیبت اشاره کرد، عدم «واقع بینی» صحیح و درست در مسائل است.
آغاز یک انحراف و بدبختی برای یک ملت این است که وعده‌های الهی را واقعی نبیند. «وَ إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُورا [احزاب/12] و (نیز) به خاطر آورید زمانی را که منافقان و بیماردلان می‌گفتند: «خدا و پیامبرش جز وعده های دروغین به ما نداده اند!».
آغاز بدبختی یک انسان این است که واقع‌بین شود اما فقط واقعیت‌های سطحی را ببیند.
فقط واقعیت‌های منفی را ببیند.
فقط واقعیت های کوچک را ببیند.
ولی واقعیت‌های بسیار بزرگتر و بسیار اثرگذارتر را نبیند!
پس می‌توان گفت: آغاز انحراف یک انسان این هست که واقع‌بین شود، ولی خدا را از واقعیاتش حذف کند، و به عنوان یک واقعیت نبیند. این مرحله است که قدم به قدم در حال تخریب و رخنه‌ی وسوسه های شیطانی در نوع نگاه و تفکر انسان می‌شود، درحالی که خدا خودش یک واقعیت است. لشکر خدا و وعده‌های الهی هم واقعی است.
وقتی نگاهمان در زندگی به مادیات و اسباب و وسایل منهای توکل به خدا و مسبب الاسباب بودن او است یعنی واقعیات درجه اول زندگی، جای خود را به واقیات درجه چندم داده و بر همین اساس لذتها و میل‌ها و افق نگاهها تغییر کرده و شیعیانی که باید خود ایجاد کننده تعجیل در ظهور حضرت باشند نگاهی که به حضرت دارند از درجه اول افول کرده و سست می‌شود و جای آن را واقعیات سطحی می‌گیرند.
لذا در جریان ملاقات «علی‌ بن ‌مهزیار اهوازی» با امام زمان، وقتی بعد از 20 سفر به حضور حضرت شرفیاب می‌شود.
حضرت به علی بن مهزیار می‌فرماید: «من شبانه روز، منتظر و چشم به راه تو بودم، چرا اینقدر دیر به نزد ما آمدی؟»
علی بن مهزیار تعجب کرد و عرضه داشت: «آقاجان کسی مرا راهنمایی نکرد، تا به محضر شما بیایم».
حضرت فرمودند: «نه! دلیلش این نیست. بلکه آنچه ملاقات ما را با شما به تاخیر انداخته این است که:
1ـ به ثروت اندوزی و زیاد کردن اموال خود پرداختید.
2ـ بر مومنان ضعیف، زورگویی کردید.
3ـ قطع رحم با خویشاوندان». [2]
امام در این اشاره خود تغییر رویکرد واقع بینی را در حال گوشزد کردن می‌باشند. که واقعیات در زندگی روزمره‌ی ما نباید تغییر کرده و شبهات و نگاه‌های مرموزانه‌ی دشمنان که ترس از تفکر انتظار داشته و سعی در شبهه افکنی و تزلزل در این نگاه دارند نباید موجب تغییر رویکردهای زندگی ما بالاخص در واقعیات زندگی ما شود و با القای تفکر لیبرالی و نگاه انسان محور تمام امیال و آرزوهای ما را در تامین زندگی دنیوی کرده و از آرزوها و مقدمه چینی برای ظهور حضرت ما را باز بدارند، لذا برای اینکه بتوانیم در زمره‌ی سربازان حضرت بوده و مقدمات ظهور را ایجاد کنیم از این نگاهی که بخواهد واقعیات اصلی را تبدیل به فرع کرده و اسباب را جای عامل اصلی آن جای دهد، پرهیز کرده و در همه‌ی امور به واقعیات اصلی پیوند و ارتباط داشته باشیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[1]. «كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جُلُوساً فَقَالَ لَنَا إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ فِيهَا بِدِينِهِ كَالْخَارِطِ لِلْقَتَادِ ثُمَّ قَالَ هَكَذَا بِيَدِهِ‏ فَأَيُّكُمْ يُمْسِكُ شَوْكَ الْقَتَادِ بِيَدِهِ ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِيّاً ثُمَّ قَالَ إِنَ‏ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً فَلْيَتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ وَ لْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ»، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص 335، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[2]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دوانى، على، مهدى موعود ( ترجمه بحار الأنوار)، 1جلد، ص733، اسلاميه،  تهران، چاپ: بيست و هشتم، 1378 ش.

نظرات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 1 =
*****