از آنجا که پیامبر صلیاللهعلیهوآله معصوم بودند و هر عملی که از ایشان صادر میشود، دارای حکمت است، سکوتهای ایشان نیز حکمتهایی داشت و امام حسن مجتبی علیهالسلام برخی از آن حکمتها را بیان کردند.
سکوت، یکی از هزاران صفاتی بود که پیامبر صلیاللهعلیهوآله داشتند. سکوت پیامبر که همراه با شنیدن سخنان دیگران بود، آنقدر ادامه داشت و زیبا بود که برخی او را خوشباور نامیده بودند: «يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُم»؛[1] «میگویند: او آدم ساده و خوشباوری است! بگو: خوشباور بودن او به نفع شماست».
آری! این سکوت نیز حکمتهایی دارد که امام حسن مجتبی علیهالسلام از آن پرده برداشته است.
حکمت سکوت پیامبر(ص)
راوی میگوید که از امام حسن مجتبی علیهالسلام در مورد سکوت پیامبر صلیاللهعلیهوآله پرسیدم، حضرت در جواب فرمود: «كَانَ سُكُوتُهُ عَلَى أَرْبَعٍ: الْحِلْمِ وَ الْحَذَرِ وَ التَّقْدِيرِ وَ التَّفَكُّرِ»؛[2] «سکوت حضرت چهار حالت داشت: حلم و بردباری، حذر و احتياط، سنجش و اندازهگيرى و تفكّر». سپس حضرت به تفصیل این چهار مورد پرداخت که در اینجا به ترجمه آزاد آن بسنده میشود:
یک. حلم و بردباری
حلم و بردباری حضرت در عین شکیبایی و صبر، به گونهای بود که هرگز چیزی او را عصبانی نمیکرد و هرگز آرامشش را از دست نمیداد.
دو. حذر و احتیاط
پیامبر صلیاللهعلیهوآله در چهار مورد با دقت و احتیاط رفتار میکرد:
أ. انجام دادن كارهاى نيک، برای اینکه ديگران به آن حضرت تأسّى كرده و وی را الگوی خود قرار دهند؛
ب. ترک کردن كارهاى قبيح، برای اینکه ديگران نيز کارهای زشت را ترک كنند؛
ج. كوشش و دقّت نظر در اصلاح امّت خويش؛
د. اقدام به كارى كه براى همگان، داراى خير و برکت دنيا و آخرت بود.
سه. سنجش و اندازهگیری
تقدیر و اندازهگیری حضرت در دو مورد خلاصه میشد:
أ. نگاه ایشان به عموم مردم یکسان بود؛
ب. برای شنیدن سخنان عموم مردم نیز، تساوی را رعایت میکرد و بین آنها فرق نمیگذاشت.
چهار. تفکر و اندیشه
تفکر و اندیشه حضرت در دو امر بود:
أ. اندیشه در امور باقی و ماندگار که بهطور معمول، شامل امور آخرتی است که هر انسانی به آن نیازمند است؛
ب. تفکر در امور فانی و زودگذر که هر انسانی آنها را به زودی از دست خواهد داد.
بنابراین حضرت در حال سکوت، به یکی از این موارد چهارگانه مشغول بود و این امور باید الگویی برای رهروان ایشان باشد.
پینوشت:
[1]. توبه: 61.
[2]. صدوق، محمدبن علی، عیون اخبارالرضا علیهالسلام، جهان، ج1، ص319.