خدایا نمی شد کمرش گود نباشد؟

18:27 - 1395/02/03

سلام. من 23 سالمه و 4 ساله که با یه آقایی به قصد ازدواج در ارتباطم.و همیشه هم هم سعی کردیم حدود رابطه قبل ازدواج رو حفظ کنیم.علت طولانی شدن رابطه ما اول دانشجو بودن ایشون بعد از اون هم کار مناسب هست که الان یکساله دارن تلاش میکنن تا بهش برسن.و انصافا هم تمام تلاشش رو داره انجام میده و من هم تا امروز با کمال میل پشتیبان و منتظرش بودم.اما مشکلی که دارم کاهی اوقات واقعا باعث افسردگیم میشه.نامزد من گودی کمر نسبتا شدیدی داره و این روی نحوه ایستادنشون و استایلشون تاثیر میذاره.اون اوایل که با هم آشنا شدیم من متوجه شدم اما چون ایشون لاغر بودن و اصلا شکم نداشتن زیاد به چشم نمیومد اما بعد از دوسال که به هم وابسته شدیم ایشون کمی که چاق شدن خیلی رو اندامشون تاثیر گذاشت.البته من بهشون گفتم که با چاقیشون مشکل دارم و ایشون هم تلاش کردن تا لاغر بشن و لاغر هم شدن.اما مشکل اینجاست که بخاطر گودی کمر اگه کمی فقط کمی شکم داشته باشن اندامشون به هم میریزه کاملا.البته الان نسبتا خوبن چون لاغر کردن.اما من خیلی نگران بعد ازدواج یا سنین یکم بالاتر هستم که مردا معمولا شکم در میارن.به خصوص ایشون که استعداد چاقی دارن.نمیدونم این مشکل رو چجوری حل کنم و چجوری با این وسواس مقابله کنم.من واقعا ایشون رو دوست دارم و از نظر اخلاقی و فرهنگی و خانواده و شخصیت واقعا عالی هستن و فوق العاده مهربون.اما دست خودم نیست اگه روزی که هم رو میبینیم یکم بد بد واستن و اندامشون به چشمم بیاد تا اخر اون روز غمگینم.البته اکثر روزها کنارشون شادم اما روزای اینجوری هم میش میاد.واقعا نمیدونم چجوری این فکرا رو بذارم کنار جون احساس میکنم دارم با این فکرا به عشقم خیانت میکنم.از طرفی دلم تمیخواد دو فردا دیگه تو فامیل کسی بخواد رو شوهرم عیب بذاره احساس میکنم اون موقع واقعا دلم خواهد شکست.این فکر باعث شده خیلی ایشون رو با شوهر دوستای دیگم مقایسه کنم که چرا اونا یهواستیل معمولی دارن اما....:(ایشون از هر لحاظ دیگه ای عالی ان.مخصوصا مهربونی و صبور بودن و شخصیت خوب

http://btid.org/node/90382

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 10 =
*****
تصویر وحدت درگاهی

خانم ساناز . من فکر میکنم شما کمی به خودتون توجه داشته باشید . نه اون . بدین معنی که بعلت غرور و یا توقع بالا ایرادات خودت را از یاد بردید . اگه ملاک بر قیاس باشه پس خودت را هم با دوستات باید قیاس کنی . !!!!!!از اون گذشته بهتر است مراقب وسوسه های شیطان باشید . خیلی برام پیش اومده که بهترین موقعیتها را با بی ارزشترین بهانه ها از دست دادم . و پیشنهاد برادرانه میکنم که ناشکر نباشید . و من از این حرفهای تو واقعا ترسیدم . که مبادا متوجه وسوسه های شیطان نباشی و به خاطر احساسات وسوسه ای شیطان بهترینهایت را از دست بدی . آره خواهرم مواظب شیطان باش که گاهی چیزهای بی اهمیت و بی ارزش را چنان در نظر مان زیبا و مهم جلوه میدهد که گوئی هدف فقط اونه . حال آنکه هدف تو از ازدواج اینه که سکینه اون باشی (همانطور که به گفته خودت هستی ) و هدف اون پشتوانه و تکیه گاه تو باشد ( همانطور که گفتی برای رسیدن به آن داره تمام تلاشش را انجام میده ) ظاهر چه این باشه چه دیگری همواره تغییر میکنه . اصلا از کجا میدانی که اگه کسی صد در صد بهتر از این هم باشه بعد ازدواج حتما سالم و یا خوش تیپ و خوش استیل خواهد ماند . من با توصیفی که کردید من هم پسندیدم مبارکه انشاءالله به پای هم پیر شید . ( بقول ترکا . اوغوللو قیزدی اولاسیز . انشاء الله.) به دلت بد راه مده خواهرم . و نا شکر مباش . مبارکه 

تصویر Sanaz232
نویسنده Sanaz232 در

ممنون.منم دارم در این موردا روی خودم کار میکنم و از خدا میخوام که این فکر های وسواسی و نادرست رو از ذهنم پاک کنه.چون به قول شما مطمئنم چیزی جز وسوسه های شیطان نیست.امیدوارم بتونم به اون دیدگاه درست و باور واقعی برسم.برام دعا کنید

تصویر Sanaz232
نویسنده Sanaz232 در

دلیل اینکه اینجا پیام گذاشتم هم دقیقا همین بود که میخوام طرز فکرم رو عوض کنم.من این حسی که گاهی اوقات اذیتم میکنه رو قبول ندارم.یا بهتره بگم بهش عذاب وجدان دارم .خودم همیشه میگم رو ظاهر کسی نباید عیب گذاشت.اما نمیدونم این چه حسی هستش که گاهی میاد سراغم و انقدر میتونه اذیتم کنه.من واقعا دلم نمیخواد انقد بد باشم و انقدر کوچیک فکر کنم.و با این طرز فکر کوچیک ایشون و خوبیاشونو از دست بدم.اما نمیدونم چطور میشه.گاهی فکر میکنم ذات همه ی انسان ها همینه و اونایی که میگن ظاهر مهم نیست دارن شعار میدن و حس درونیشون عین منه.یا اگه غیر اینه و هستن کسایی که واقعا ظاهر به چشمشون نمیاد سوالم اینا واقعا چیکار میکنن...چه طور به این طرز فکر رسیدن.من بین دو راهی که بهم پیشنهاد میدین دنبال راه اول هستم یعنی عوض کردن طرز فکرم.و تو این مسیر هم هست که کمک میخوام...:((میخوام که حرف مردم واسم مهم نباشه میخوام بتونم تو دنیای خودم و با عقاید خودم زندگی کنم اما چطور میتونم این کارو کنم.اصلا شدنی هست؟:(

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

بله همونطور که شما می گید خیلی از افراد هستند که ظاهر براشون مهمه و این به خودی خود بد نیست. هر کسی باید با فردی ازدواج کنه که به دلش نشسته باشه. اما اون چیزی که در کلام شما دیده میشه حساسیت بیش از حده؛ یعنی ظاهرا اینطور نیست که ظاهر ایشون مشکلی داشته باشه؛ بلکه این حساسیت شماست که به خاطر حرف یک نفر برانگیخته شده و حالا نمی تونین اون رو فراموش کنین.

راه اینکه چطور میشه این حس رو دور کرد رو قبلا خدمتتون عرض کردیم. راه ریشه ای اون تقویت ایمانه و راه ظاهری اون نظر سنجی از اطرافیان و اطمینان کردن به حرف اونها.

اما اگه با هیچ کدوم از اینها نظر شما تغییر نکرد، نظر ما اینه که ریسک نکنین و به فکر ازدواج با کسی باشین که از هر لحاظ به دلتون نشسته باشه.

تصویر mmm
نویسنده mmm در

من خودم تو ی رابطه عشقی قرار دارم
بخدا اینا مشکل نیست ،بخدا اصلا اینا تو  زندگی معنی نداره
اینا به کنار درمورد اینکه ایشون خواستگاری  نمیان هم بگم تا اگر میبینید تلاش میکنه برا کار گرفتن صبر کنید ،هر چند وقت هم شد صبر کنید هیچ عیبی نداره ولی نگذارید که فرد حس کنه شمارو با خیال راحت داره و حالا حالاها شمارو نگه  داره
با تعاریفی ک شما کردید پسر خوبی ب نظر میاد و هیچوقت اذیتش نکنین و این مشکل گودی کمر رو ب روش نیارید
باز هم میگم این مشکلی نیس
ی مورد دیگه هم بگم ،شما گفتید عشقم،ولی عاشق نیستید ،ک اگر بودید به این چیزی ک گفتید حتی فکر هم نمیکردید
انشالا موفق و خوشبخت باشید
مهم اینه ک شما باهم خوشبخت بااشید نه حرف مردم
مردم  و همون دوستای شما هزاران مشکل دارن که شما بی اطلاعید ولی شما ب اونا فکر میکنید و حسرت میخورید ک جز اذیت کردن خودتون هیچ سودی نداره
به چیزای مسخره فکر نکن دختر

تصویر منصور
نویسنده منصور در

سلام
کاری به بقیه جنبه های مطلبتون ندارم. فقط می پردازم به بحث " گودی کمر ".

حل این مساله بسیار ساده است:

اگر قوس ستون فقرات ، کمتر یا بیشتر از حالت معمولی باشد ، ایشان می توانند با مراجعه به یک فیزیوتراپیست ، ورزشهایی را یاد بگیرند که با انجام آن ورزشها ، قوس هر یک از نواحی ستون فقزاتشان اصلاح شود.

به عبارت دیگر ، یک فیزیوتراپیست می تواند اشکالاتی را که در پوسچر ( همان استیل ) ایشون هست تشخیص داده و برنامه ورزشی مناسب برای رفع آنها را به ایشان آموزش دهد.

تصویر Sanaz232
نویسنده Sanaz232 در

ممنون از راهنماییتون

تصویر الهه نازززز

پستهای دیگه رو بخون که عقد کردن اما هیچ حسی به همسرشون ندارن.
این رابطه رو تموم کن.

تصویر zm@45
نویسنده zm@45 در

سلام عزیزم
4 سال دوستی و رابطه به قصد ازدواج!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! این خیلی اشتباهه. دانشجو بودنو اینا درست اما تا یه حدی نه 4 سال. به عوقبش فکر کردین اگه به هردلیلی این رابطه بهم بخوره؟
زودتر وارد رابطه رسمی بشین. به ایشون بگین بیان خواستگاری. کار ایشونم درست میشه تا اون زمان
این مشکلم که گفتی بعد ازدواج میتونن برن فیزیوتراپی و حل بشه. مشکلی نیست که

تصویر Sanaz232
نویسنده Sanaz232 در

با نظر شما موافقم.و با اینکه هر دوی ما همیشه سعی میکنیم حدود رابطه خودمون رو نگه داریم ولی با این حال من اون بار گناه رو حس میکنم.اما واقعا و واقعا و واقعا اگه امروز ایشون بتونن کار مناسب پیدا کنن مطمئنا تا هفته دیگه واسه خاستگاری اقدام میکنن.در مورد اطلاع خانواده ها هم باید بگم خانواده ایشون کاملا در جریان هستن که خانواده خودم هم همینطور.اما خانواده گفتن درصورتی رضایت میدن که شغل مناسب داشته باشن.بخاطر همینه که ما تو این مرحله متوقف شدیم .الان تنها مشکل ما همین کار ایشون هست و همون افکار وسواسی من که میدونم مشکل از خودمه.و واقعا شرمنده میشم وقتی ایشون کوچکترین مشکلی از من نمیگیرن اما من تو خیالم به این ها فکر میکنم.یه وقتایی مثل حالا کاملا حال و افکار خوبی دارم و متوجه ام که ایشون خیلی بهتر از اونی هستن که بخوام به ظاهرشون اونقدر حساس بشم.اما امان از لحظه هایی که اون افکار بد دوباره میاد تو ذهنم.همش فکر میکنم چرا بین این همه دوستام همگی شوهراشون هم خوش اخلاقن هم خوش استایل اما من باید همش با این حس بجنگم و یه روز خوب باشم و یه روز بد.در حالی که نمیتونم از ایشون بگذرم و مطمئنم یه تار موی ایشون رو با کس دیگه عوض نمیکنم اما...من حتی لحظه هایی که حس خوبی دارم هم با نگرانی میگذرونم که نکنه فردا دوباره حس بدی بیاد سراغم.نکنه بعد ازدواج چاق بشه و بد بشه...نمیدونم چطور بگم اما ایشون واقعا خوب ان از نظر اخلاقی و سالم بودن.نه رو حساب احساسات خودم بلکه رو حساب تعریف هایی که از بقیه در مورد ایشون میشنوم این رو میگم.
یعنی به نظر شما واقعا مشکلی نیست و چیزی نیست که بد به چشم بیاد ؟؟یعنی همه این فکرا بخاطر حساسیت من ایجاد شده؟خیلی دوست دارم واقعا و در حقیقت اینطور باشه.تو این مدت خیلی ها گفتن به هم میاین اما این وسط بین همه ی این خیلی ها من فقط حرف اون دوستی یادم مونده که نمیدونم به شوخی یا جدی بهم گفت نامزدت چرا اونجوری وایمیسته.:((((هر وقت حرفش یادم میاد حس میکنم حرفای بقیه که گفتن به هم میاین دروغ بوده یا دلداری بوده.و اون دوستم مسخرمون کرده

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

متاسفانه ما نمی تونیم بگیم که آیا در اینده این حس بد از شما جدا میشه یا نه؛ چون کاملا با افکار و عقاید شما وابسته است. اگه با همین افکار پیش برین این حس احتمالا می مونه و اگه بتونین افکارتون رو تغییر بدین و همین الان این حس از شما دور بشه، احتمال اینکه بعدا به سراغ شما بیاد خیلی کم میشه. لذا اون چیزی که ما می تونیم به شما بگیم همونی بود که قبلا عرض کردم؛ یعنی یا باید بتونید افکارتون رو اصلاح کنین و بعد با ایشون ازدواج کنین و یا اینکه همین الان ریسک نکنین و قید این ازدواج رو بزنین.

به نظر می رسه با چنین روحیه ای اگه نخواین به اصلاح خودتون اقدام کنین در همه مسائل دچار مشکل می شین؛ چون شدیدا تحت تاثیر حرف دیگران هستین. شما باید به جایی برسین که با عقل و منطق و دل خودتون کاری رو انجام بدین؛ نه با حرف و حدیث دیگران. حرف و حدیث دیگران همیشه مختله؛ یعنی هم خوب داره و هم بد و فرقی هم نمی کنه که کار شما چی باشه. علتش هم اینه که سلیقه ها و افکار افراد با هم فرق می کنه. مثلا ممکنه یکی عاشق شغل آزاد باشه و اگر همسر شما شغلش آزاد باشه حسابی تعریف کنه؛ در حالی که یکی دیگه چون از شغل آزاد بدش میاد از این مسئله بد بگه. اگه شما متاثر از دیگران باشی، خیلی سریع در چنین مواقعی با مشکل مواجه خواهی شد؛ اما اگه خوب یا بد بودن یک کار یا یک انتخاب یا هر چیزی در نظر شما پشتوانه عقلی و منطقی داشته باشه، اون موقع دیگه هیچ چیزی نمی تونه نظر شما رو عوض کنه.

مثلا اگه شما به این نتیجه برسین که گودی کمر همسرتون ملاک برتری یا پایین تری همسرتون نیست و اون چیزی که انسان ها رو به عالی و غیر عالی تقسیم می کنه، دین و ایمان و اخلاق اونهاست، در این صورت این میشه یک تفکر منطقی و هیچ وقت با هیچ حرفی تغییر نمی کنه؛ حتی اگه کسی بگه این چه شوهر کج و کله ایه که شما داری!! البته این فقط فرضه؛ وگرنه از ظاهر گفته های شما اینطور برداشت میشه که طرف مقابل مشکل خاصی نداره و شما صرفا به خاطر حرف یک نفر اینقدر حساس شدین

تصویر الهه نازززز

بعضی وقتها آدم باید ببینه دلش چی میگه، نه این که به تعریف های دیگران دل خوش بکنه.

تصویر امیر عباس

سلام
اینارو آماده کن
یه تخته صاف و یه چکش سنگین و یه چنتا بی هوشی
بزن کمرشو صاف کن دیگه واسادی چراcheeky
بابا بیخیال حساس نشو
دخترای امروزی آرزوشونه یه همچین مردی گیرشون بیاد با چنگال های قدرتمند ازش مراقبت میکنن که طوفان های بیرون خسارتی نزنه
اکثر مردان گودی کمر دارن حالا چه زیاد چه کم بنظرم بره یه چند تا وسیله بدنسازی بخره مثلا حرکت فیله کمر انجام بده یه چند حرکت دیگه هم هست
عضلات دور کمرش رو تقویت کنه حله
 مقایسه اشتباههههههههههههههههههههههههههههه ظاهر دیگروونو با زندگی پر از ضعف خودتون مقایسه نکنید.
یا علی

تصویر امیر عباس

قد شما بد نیست
ولی خب اینکه گفتین تقریبا هم قد خودم باشه جای  تفکر زیادی داره
یعنی شما مردی که 160باشه قدش برای ازدواج مشکلی ندارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کوتاه نیست بنظرتون؟البته نمیدونم شاید سنتون بالا باشه
شما الان نباید زیر 170رو اصن بهش فکر کنین بنظرم.
من دخترایی رو دیدم گفتن که هم قد خودم باشه اما آخه قد اونا بالای 175بوده که اون میتونه طبیعی باشه.
به هر حال جالب موفق باشید
 

تصویر امیر عباس

قدتون چنده؟ البته ببخشید.
هیکل معمولی یعنی چی؟
 

تصویر الهه نازززز

تقریبا هم قد خودم باشه.
یه هیکل معمولی داشته باشه.
اصلا نباید کچل باشه.
تیپ جلف رو پسرها خوب می دونن. موهای سیخ و لباسهای تنگ و کوتاه و تاتو و چیزهای دیگه.

تصویر امیر عباس

مثلا قدش بین چند تا چند باشه؟
در چه حد لاغر یا چاق نباشه؟
تا چه حد کچل نباشه؟بعضی ها هستن این ور اون ور سرسشون ریخته
تیپ جلف رو میشه بگی منظورت چیه؟

تصویر الهه نازززز

قدش خیلی بلند نباشه که ضرب المثل فیل و فنجون تداعی بشه.
لاغر نباشه. چاق هم نباشه.
کچل نشه.
تیپ جلف نداشته باشه.

تصویر امیر عباس

مثلا میشه از ظاهر مردی که مورد پسند شما باشه بگید لطفا cheekyاینکه چطوری باشه ؟؟
گودی کمر یه چیز عادیه هست با انجام برخی حرکات کاملا نرمال میشه به احتمال زیاد.

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

کم شدن این حساسیت و از بین رفتن ان در گرو تغییر افکار و عقاید شماست. شما زمانی می توانید با این حساسیت مقابله کنید که نگاهتان به زندگی تغییر کند. در حال حاضر حرف و حدیث و قضاوت دیگران در مورد همسر آینده تان برای شما خیلی مهم است و همین باعث مقایسه ایشان با دیگران می شود؛ تا حدی که فکر می کنید اگر در آینده کسی از ایشان ایراد بگیرد شما شدیدا تحت تاثیر قرار می گیرد؛ در حالی که این تفکر درست نیست. آنچه دیگران می بینند فقط ظاهر و صورت فرد است و هیچ کس از باطن افراد خبر ندارد. برای همین قضاوت های آنان نیز همیشه بر ظواهر استوار است و هیچ پشتوانه ای ندارد؛ در حالی که آنچه ضامن خوشبختی است، سیرت و باطن خوب است؛ نه ظاهر. اگر می خواهید این حرف را بهتر درک کنید می توانید به سراغ افرادی بروید که سالها همسر فردی بوده اند که ظاهر خود را به خاطر جنگ از دست داده اند. آنها عاشقانه با هم زندگی می کنند بدون اینکه حرف و حدیث دیگران نقشی در زندگی آنها داشته باشد.

بعلاوه اینکه شما هیچ وقت از گزند حرف دیگران در امان نیستید و به هر حال کسی پیدا می شود که بخواهد از شما یا همسرتان یا هر چیز دیگر ایراد بگیرد. این شمایید که نباید اجازه دهید قضاوت نادرست آنها روی افکار و اخلاق و رفتارتان تاثیر منفی بگذارد. شما تحت هیچ شرایطی نباید خوبی ها را نادیده بگیرید و به ذهنتان اجازه دهید نقائص غیر واقعی را بزرگ جلوه دهد. هم نشینی با دوستان خوب و معتقد در این مسئله خیلی کارساز است. تازه تمام این ها بر فرض این است که نقص ایشان خیلی چشم گیر باشد؛ به طوری که هر کس او را ببیند توجهش به او جلب شود که ظاهرا اینطور نیست. لذا یکی از راه های دیگر که می تواند حساسیت شما را کم کند نظر سنجی از اطرافیان و نزدیکان است. اگر نظر آنها این بود که اصلا به چشم نمی آید یا به قدری نیست که مشکل ساز باشد، شما هم باید حرف آنها را بپذیرید.

در کنار همه اینها این نکته را هم باید خدمت شما متذکر شوم که شیوه ای که شما برای ازدواج پیش گرفته اید از اساس نادرست است. دوستی طولانی مدت قبل از ازدواج، جدای از اینکه کوله بار گناه شما را سنگین می کند و جایگاه اجتماعی شما را پایین می آورد، مشکلات روحی روانی زیادی هم برای شما ایجاد خواهد کرد. حتی در صورتی که این ازدواج سر بگیرد هم باز از عواقب آن در آمان نخواهید بود. لذا در این باره بیشتر فکر کنید و نگذارید زندگی شما در معرض خطر و آسیب جدی قرار گیرد. حتی در این شرایط ریسک انتخاب شما خیلی بالاست. علاقه شدید شما مانع از دیدن برخی واقعیت ها و چشم پوشی از آنها می شود که نقش تعیین کننده ای در زندگی آینده شما خواهند داشت. این علاقه ای که الان بین شما هست بعد از ازدواج تا حدودی فروکش می کند و تازه آن موقع چشم شما به روی واقعیات بیشتر باز خواهد شد. اگر آن موقع تازه متوجه شوید که طرف مقابل از لحاظ عقلی مورد مناسبی برای شما نبوده برایتان خیلی گران تمام می شود. 

بنابراین پیشنهاد من به شما این است که اگر بنای ازدواج با ایشان را دارید حداقل کمی از مسیر اشتباهی را که تا الان طی کرده اید را جبران کنید. هر چه زودتر تکلیف این رابطه را مشخص کنید و نگذارید بیش از این کش پیدا کند. از طرفی قضیه ازدواج را از طریق خانواده ها رسمی کنید. اجازه دهید آنها در این مسئله ورود کنند و از نگاه خودشان شما را ارزیابی و بعد نتیجه گیری کنند. اگر نظر آنها نسبت به این ازدواج مساعد نبود، قید این ازدواج را بزنید؛ چون تصمیم آنها در فضایی انجام می گیرد که عاری از عشق و علاقه است و می تواند قابل اعتماد باشد.

پیروز و سربلند