سلام.
مشکل من اینه که از نظر ظاهری خیلی سخت پسری به دلم میشینه. دختر25 ساله هستم با شغل و درامد مناسب و فوق لیسانس و با ظاهر متوسط یا خوب. اما بدلیل تحصیلات و شغلم کمتر خواستگاری رو داشتم که در سطح خودم باشه و به همین دلیل همون اول ندیده خیلی هارو رد کردم. از ظاهر پسری که از نظر کار و تحصیلات هم سطحم بود خوشم اومده بود اما اون پسر هیچ توجهی نداشت تا اینکه دیگه ندیدمش.
الان نزدیک به 2ساله که از اخرین بار که دیدمش میگذره اما فکرش هنوز تو ذهنمه و نمیذاره به کس دیگه ای فکر کنم. یقین دارم که دیگه نمیتونم ببینمش چون هیچ نشانه ای ازش ندارم البته از نظر اخلاقی هیچ شناختی نداشتم و باهاش تاحالا حرف نزدم اما ازظاهر رفتار هاش مشخص بود که ادم نماز خونی هست.حالا همه زندگیم شده حسرت. یک خواستگار دیگه دارم که مال یک جای خیلی کوچیکه با فرهنگ روستا و خیلی پسر زرنگ و باشعوریه. ازنظر تحصیلات و کار درحد هم هستیم. ازنظر شغلی و درامد میشه بهش امیدوار بود و هرجا میره بخاطر اخلاق خوب و زرنگ بودنش زود پیشرفت میکنه. 3سال ازم بزرگتره. اما من دختری هستم که تو یک شهر بزرگ زندگی کردم. میگه حاضره همین الان که عقد نکردیم کل داراییشو بنامم بزنه. پسر مذهبی و خوش اخلاقیه. الان3ساله که صبرکرده تا نظرم عوض بشه اما من بخاطر ظاهرش که به دلم نمیشینه و همش با ظاهر پسری که میخواستمش و الان دیگه حتی نمیبینمش قیاس میکنم و میگم بدلم نمیشینه. بعلاوه اینکه من تو یک شهر بزرگ زندگی کردم اما اون....مدتهاست که سراین قضیه اعصابم بهم ریخته. ازطرفی مطمئنم که تااخر عمر اون پسری که میخواستمش رو نمیتونم ببینمش و تصمیم گرفتم که دیگه ازدواج نکنم. ازدوستان میخوام با راهنماییهاشون ذهن اشفته ی منو اروم کنن
سلام
خانم حسرت ما این پست رو براتون برج یازده گذاشتیم و دوستان راهنمایی های خوبی به شما کردن ظاهرا هنوز قانع نشدید و همچنان اون آقا منتظر شماست به این نکته توجه داشته باش که فرصت ها همیشه نیست و ایشونم یه مدت دیگه ببینه شما جواب قطعی بهش نمیدی خسته میشه و میره و پشت سرش نگاه نمی کنه اونوقت حسرت این یکی هم مثل یکی قبلی به دلتون میمونه.
این خواستگارم میگه خسته شدم ازبس که هرروز نظرت عوض میشه و میگی نمیخوامت.منم بهش گفتم برو دنبال زندگی خودت.اما اون حرف خودشو میزنه و میگه من چندسال الکی برای تو صبر نکردم که همینجوری بذارم برم.راستش ازبس تو جامعه دخترها و پسرهایی دیدم که با هزارنفر دوست بودن که دیگه نمیتونم به کسی اعتماد کنم.بمن میگه تو خیلی بدبین شدی.اما واقعیت جامعه بنظر من خیلی بدتر از اون چیزیه که دارم میبینم.بمن میگه تو سرت تا الان پی کارهای خودت بوده و تازه ازوقتی که وارد کار شدی این ادمهارو دیدی و نمیتونی تو ذهنت کنار بیای.راستش من اصلا نمیفهمم که چرا انقدر جوونا و حتی زن و مردهای متاهل بی قید وبند و بی مسئولیت شدن.بعضی وقتا میگم تو این جامعه ادم ازدواج نکنه خیلی بهتره.تو محل کارم چون میدونن مجردم اکثر مردها به بهانه های مختلف فقط میخوان بیان با ادم حرف بزنن و منم محلشون نمیذارم و همه میگن تو چقدر مغروری.اخه یکی اگر نخواد با همچین مردهای مریض و فاسدی حرف بزنه مغرور میشه؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام خواهر خوبم حسرت خانم
متاسفانه به رغم تلاشهای ما اسم شما از حسرت به نام دیگری تغییر نیافت و شما همچنان حسرت هستید.![wink wink](http://www.jonbeshnet.ir/sites/all/libraries/ckeditor/plugins/smiley/images/wink_smile.png)
در رابطه با انتظار شما از این پسر و کلا انتظاراتی که دختران قبل از هرگونه نامزدی و یا تعهد از پسر دارند من یه کامنت در معیارهای ازدواج نوشتم حتما اونو بخونید .
من واقعا متعجبم از اینکه میبینم چرا دختران انتظار غیرت و ... از پسری که هنوز حتی به خواستگاری شما نیومده و یا نامزد نشدین دارین؟؟؟؟؟؟
من خودم دقیقا در چنین شرایطی که میفرمائید بودم ولی آیا این درسته که پسر رو بخواین اینجوری بسنجین؟؟پسری که هنوز معلوم نیست از طرف شما پذیرفته شده یا نه بخواهد واکنشی نشون بده؟؟؟؟؟؟؟
من خودم وقتی در چنین شرایطی بودم خودم رو به شدت کنترل میکردم که نخوام غیرتمو نشون بدم چون هنوز اتفاقی نیوفتاده و به قول معروف نه به داره و نه به باره حالا ما بیایم غیرتمونو نشون بدیم و کاری انجام بدیم که پشیمونی به بار بیاره؟؟؟؟
باور کنید اون پسر غیرت داره و خودشو کنترل میکنه .شما هم بجای سنجیدن این مسائل قبل از نامزدی به شناخت مسائل اخلاقی و اعتقادی ایشون قبل از نامزدی بپردازید که پیشنیاز و مهم هستند نه مسائلی که به بعد از خواستگاری و جواب مثبته فکر کردن.
فکرمیکنم این خواستگارم تا جایی حاضره برام مایه بذاره که احساس کنه ممکنه ازدستم بده اما درغیر اون حالت هیچ عکس العملی من از این اقا نمیبینم
سلام.چندوقت نبودم چه پیامهایی بعضیا گذاشتن.اخه من کی گفتم لباسام مارک داره؟
من به اون پسر اجازه دادم بیاد جلو و بیشتر باهم ازدواج بشیم اما همچنان هیچ علاقه ای بهش ندارم.تصمیم گرفتم فقط براسا منطق انتخاب کنم و احساسا رو بذارم کنار.اما نمیدونم میتونم تا اخرش به این روش ادامه بدم یاکه پشیمون میشم.
بااون پسر بیشتر صحبت کردم.یک مسئله ای که ذهنمو درگیر کرده اینه که وقتی مثلا بهش میگم که فلان مرد بهم اینجور تیکه انداخت یا فلان همکارم خیلی چشم چرانی میکنه اصلا هیچ عکس العملی نداره،فقط جایی عکس العمل نشون میده که احساس کنه که من از یک مردی یکم خوشم بیاد وگرنه هزاری هم تو خیابون بهم تیکه بندازن و من براش تعریف کنم هیچ حرفی نمیزنه و فقط گوش میده.این اخلاقش کلافه ام کرده
انگار خیلی دوست داری وقتی پسری تو خیابون بهت متلک می گه اون اقا یک کشیده بخوابونه تو گوشش تا یک دعوای درست و حسابی ببینی
من که نگفتم دعوا راه بندازه.مثلا میگم چرا وقتی بهش میگم فلان مرد یا فلان همکار به هر بهانه ای میخواد بیاد باهام حرف بزنه اصلا عکس العملی نداره و فقط جایی عکس العمل نشون میده که احساس کنه که اون اقایون بیشتر ملاکهای مورد علاقه من رو داشته باشن وگرنه که اصلا هیچی نمیگه
سلام
من و خیلی افراد وضعیت مشابه تو رو تجربه کردیم.
خود من میگم خیلیاش به خاطر اشتباهات خودمون تو رفتار با دیگران بوده
راهش اینه، خودت رو از بالا ببینی، اون وقت هست که می بینی که اولا این مشکل فقط برای تو نبوده، دوما خیلیا مشکلات بزرگتری دارن، سوما فرصتای زیادی روبروت هست که باید بلند بشی و ازشون استفاده کنی
کسی اون مرد مطلوبت رو سر راهت قرار داد که خالق او بود. پس میتونه بهتر از اونو برات بسازه هرچند که ظاهرشون با هم فرق کنه، پس از سازنده ی این عشقای دلنشین بخواه که یه بار دیگه بهت لطفش رو سرازیر کنه
این حرفا شعار نبود، اگه فکر کنی می بینی که حساب دودوتا چارتاست.
سلام
منم مشکل تورو دارم...هرکسی بدلم نمیشینه....خیلی سخت پسندم....اما تلاشتو بکن که بعدا حسرتشو نخوری ....توکلت بخدا باشه..انشاالله یه دری بروت باز بشه اگرم نشد...بدون حکمتی داشته ...
آقا قبول..
شما با کلاسی،همش لباس های مارکدار میپوشی...
اما اینو بدون گاوم پوستش چرم خالصه...
ذات آدم مهمه...
آقا قبول..
شما با کلاسی،همش لباس های مارکدار میپوشی...
اما اینو بدون گاوم پوستش چرم خالصه...
ذات آدم مهمه...
به نام خدا
سلام
از خیلی از اشخاصی که ازدواج کردند اگه راجع به ظاهر شخص ازشون بپرسی همه میگن معمولی هست حتی کسی که ظاهر جذابی هم داشته باشه،دوست گرامی به نظرم هدف ازدواج باید خیلی واضح تر و مشخص تر از قیافه و مال و امکانات باشه ،اینها هم در جای خودش باید باشه اما اولویت باهاشون نیست ...
امیدوارم که سنجیده فکر کنید و عاقلانه تصمیم بگیرید.
موفق باشید
خداکنه همه پسرا مثل هم نباشن ....
من خیلی دوست دارم بچه ها بیان در قسمت زنان زیبا نظر بذارن.موضوع خیلی جالبیه
سلام عزیزم به نظرمن اصلا به این حرف پسرا که میگن هرچی دارمو بنامت میکنم توجه نکن. اینا فقط حرفه. نامزد منم قبل خواستگاری گفت بعد عقد ماشینشو بنامم میکنه اما بعد عقد بروی خودش نیاورد که همچین حرفی زده بوده.
دختر عزیز همه پسرا که مثل هم نیستن ...چمع نبندید...
من خودم هر چی قبل از ازدواج بگم عمل میکنم .....
اصلا برای اینکه بهش ثابت کنم ...قبل از ازدواج همه چیزم رو به نامش میکنم ......![laugh laugh](http://www.jonbeshnet.ir/sites/all/libraries/ckeditor/plugins/smiley/images/teeth_smile.png)
البته هیچی ندارم که بخوام به نامش کنم ...ولی اگه چیزی داشتم حتما این کار رو میکنم![smiley smiley](http://www.jonbeshnet.ir/sites/all/libraries/ckeditor/plugins/smiley/images/regular_smile.png)
سوال کننده عزیز بیان نظر پایانی خودشون رو بگن ....لطفا
خیلی جالب بود.منم فکرمیکنم خیلی نمیشه رو این حرف مردا حساب بازکرد که مثلا میان برای اثبات محبتشون ادعا میکنن همه چیزمو بنامت میزنم.(چون به احتمال زیاد اکثرشون در اون مرحله چیزی ندارن)اما یک مسئله پیش اومده بود که نیاز به پول زیاد(چند میلیون)پول داشت.این اقا بدون گرفتن هیچ تضمینی بمحض اینکه فهمیدن به این پول نیاز دارم، این پولو بحسابم ریختن.البته منم چند وقت بعد پسش دادم.ولی این حرفتو خیلی قبول دارم
خوب دیگه بالاخره ادم با ادم فرق داره ....
من خودم رو میگم هر چی داشته باشم در زندگی مشترک به نام همسرم میکنم ...
ولی متاسفانه اکثر پسرا در زمینه انتخاب همسر خیلی رو مسائل مالی همسرشون حساب میکنن(علی رغم همه ادعاهاشون)
همه نه .......
شماره تلفنشو داری؟؟؟
نه ندارم.اخه فکرمیکنم اگه بخوام برم جلو یکم خودمو زیر سوال بردم ضمن اینکه بفرضم اگر نظرش مثبت بود اما من بعدش دیدم بعضی اخلاقاش ایراد داره چی؟؟اونوقت خودمو سنگ روی یخ کردم.چون واقعا ملاکهام برام مهمه
من حس میکنم تو میدونی کجاس.. فقط بهانه نداری بری اونجا.. اینم کاری نداره که برو اونجا .. جوری که ببیندت .. یه بهانه یا کاری هم داشته باش .. یه سوال .. که به اونجا و یا کارش مربوط باشه ... اصلا نیازی به تابلو بازی نیست. اگه دیدت صبر کن بیبن چی میکنه یا میاد جلو یا نمیاد ...(بلالاخره همکار بودین میشناستدت.)....خلاصه اگه قسمت باشه درست میشه اگر هم نباشه خودت میفهمی...
جالب میشه
نظر خوبیه. منم موافقم
موافقم فکر خوبیه
اولین نظری که براشون نوشتم همین بود.ایمیل یا شماره تلفن به بهونه کاری
بفرض اگه بعدش دیدم بدردم نمیخوره چی؟خب اون اقا هم گیج نیستش که ،خیلی چیزهارو میفهمه.اقایون جواب سلامشون رو ندادی ،میرن برای خودشون میبرن و میدوزن، حالا برم یک شهر دیگه(که چند کیلومتر فاصله داره،بگم چی؟) فکرنمیکنید هرکسی باشه شک میکنه؟
خب شک کنه
شما که بهش چیزی نگفتی. اگرم فکری کنه و بعدش اتفاقی نیوفته به این نتیجه میرسه که سوء تفاهم بوده و اون داشته اشتباه میکرده.
اگه رفت بین همکارام شایعه درست کرد چی؟
اونطوری که خودشو ضایع کرده. چون از طرف شما قرار نیست درخواستی صورت بگیره. اگرم همکاراتون حرفی زدن تکذیب میکنید دیگه.
مثلا منکه تاحالا پامو ازتهران تنهایی بیرون نذاشتم چه جوری پاشم برم یک شهر دیگه چندین کیلومتر دورتر تو یک شهرستان دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب با یه نفر برو .. مگه چقدر دوره؟؟؟ الان که زمونه عوض شده دخترا تک وتنها زیاد این ور واون ور میرن ..ما خودمون میخوایم بریم مشهد که اون ور ایرانه خانم ها با هم میریم.... مرد با هامون میاد...
نه بابا شماره تلفنی ،ایمیلی چیزی ازش گیر بیار و بهش یه مسئله کاری رو عنوان کن
ولی از من میشنوی بدون اون پسر بهتون علاقه ای نداشته وگرنه عنوان میکرد ولی بخاطر اینکه دیگه خیالتون راحت بشه این کارو بکنین
ولی نمیخواد برین تا شهرشون
ایمل و تلفن که اصلا ندارم.گفتم شاید روش نشده یا فکرمیکرده که قبول نمیکنم.چون خواستگارمم بهم گفت که یعضیا واقعا روشون نمیشد بیان جلو(نه فقط برای منا بلکه برای همکارهامم همینطور)
از دوستاش که میگی همکارشونی و باهاشون تو یه اتاق بودی که میتونی شماره تلفن یا ایملشو بگیری.
نگو نمیشه که باور نمیکنم
خداییش سر کار که نیستیم؟
چه سرکاری.مسئله اینه که رابطمون تو محیط کار فقط در حد سلام و خداحافظیه
خوب حالا میتونی بهشون بگی کار مهمی با ایشون داری لطفا ایمیل یا شمارشونو بهتون بدن
بعد به بهونه کاری بهشون زنگ یا ایمیل بده
آخه از بس میبینم شما رو حرفهای خودتون پافشاری میکنید و حرف هیچ کسو قبول ندارین میگم شاید سر کاری باشه
خوب حالا میتونی بهشون بگی کار مهمی با ایشون داری لطفا ایمیل یا شمارشونو بهتون بدن
بعد به بهونه کاری بهشون زنگ یا ایمیل بده
آخه از بس میبینم شما رو حرفهای خودتون پافشاری میکنید و حرف هیچ کسو قبول ندارین میگم شاید سر کاری باشه
یعنی مرد باهامون نمیاد.. من و مامانم وخالم وخواهرم...
من که سرکار میرم10 دقیقه دیر برسم خونه خانوادم کلی نگران میشن حالا چه جوری برم یک استان دیگه؟
منم دیگه اصرار ندارم... هر جور که شرایطشو داری انجام بده .. نداری هم که هیچی ...تو درد سر نمیاندازمت اما اگه واقعا دوستی رفیتی اونجا داری یا کسی هست که همراهت بیاد بد نیست تجربش کنی... موفق باشی شب خوش
میدونی من نظرم بهت چیه .. برو و برای همیشه به این عشق نا تمام پایان بده...!!!
برو پیداش کن از هر کس یکه ممکنه اطلاعاتی ازش داشته باشه...
... مطمئنم این بهترین کاره
یا پیداش میکنی و نظرشو میفهمی
یا مطمئن میشی که دیگه دستت بهش نمیرسه....
اینو جدی گفتم .. از همین فردا شروع کن...
اگر بطریقی میدونستم که نظزش درموردم منفیه ، فکرمیکنم خیلی راحت تر فراموشش میکردم.انگار تو عالم برزخ گیرکردم
مسئله اینه که من اون زمانی که حداقل یکروز درمیان میدیدمش غرورم اجازه نمیداد که بخوام باهاش سربحثو بازکنم.حالا که رفته شهری دیگه که اصلا نمیتونم اینکارو بکنم.بخودم میگم کاش حداقل یکی میومد یک مورد بدی از اون اقا برام تعریف میکرد که دیگه از ذهنم خارج بشه
خوب هر چیزی هزینه ای داره... فکرنکن من با این چیزی که میگی بیگانم ..درکت میکنم... ولی قبول کن که اون ادم رفته ...
وقبول کن که توی اون مدت بهت علاقه مند نشده ...
حالا تنها یه راه برات میمونه که به یه بهانه ای یا ایه واسطه ای خودتو به یادش بیاری.. تا دربارت فکر کنه..
دوستان
دووووووسسستتتتااااااااااانننننننن !!!!!
انقدر به این قضیه ی تهران و شهرستان دامن نزنید توروخدااااااااا
بابا این حرفا چیه آخه؟؟!!!!!!
سلام
اگه درست متوجه شده باشم شما یه پسری را دیدی نمیدونی کی بوده و نمیدونی که اصلا اون شما را به حساب میاورده یا نه (ببخشید) و شما از روی ظاهرش حدث زدید که اهل نمازه .. یه کم دیگه خیالبافی رو ادامه بدین احتمالا اون پسر نایب امام زمان بوده این رو شاید شما از چشماش فهمیده باشید .... وبعد ... و بعد..... شما دختر ها خیلی موجودات عجیب و احساساتی هستید ..
خواهر بزرگوارم شهری که من توی اون زندگی میکنم 150 هزار جمعیت داره من 6 سال توی تهران زندگی کردم که 2 سالش را کارمند یک بیمارستان بودم از اونجایی که به جامعه شناسی خیلی علاقه دارم همیشه رفتار همکاران را زیر نظر داشتم و مقایسه میکردم . جالب بود کارمندای شهرستانی در برخورد با مردم در وجدان کاری در رعایت حد و حدود سرامد بچه های تهران بودند و خیلی راحت بگم که فرهنگ شهرستانی های بیمارستان خیلی بالاتر بود هیچ وقت ندیدم همین بچه روستایی ها بخاطر خود خواهی و تنبلی جان مریضی را به خطر بندازند اما بقیه خیلی دیدم و متانت و عفت کلامی که همین بچه دهاتیا داشتن بقیه نداشتند.. واقعا نیازه اساتید جامعه شناسی بشینند و بررسی کنند که این خود برتر بینی بچه های شهرهای بزرگ از کجا منشا میگیرد. در ضمن اونقدر ارتباطات پیشرفت کرده که تفاوت فرهنگ خیلی خیلی کمرنگ شده .
از اینکه خیلی رک و بی رودر بایستی نوشتم بخشید. موفق باشید.
سلام.اون اقایی که گفتم ازشون خوشم اومده بود همکارم بودن و نه یک رهگذر خیابون و خیلی از مسائل من جمله نمازخون بودنشون رو بعینه سرکار دیده بودم.یا مثلا حتی با دوست نزدیکشون برای یک مدت توی یک اتاق کارمیکردم و مثلا متانت رو در نحوه برخورد دوستانشون هم میشد دید(باتوجه به اینکه میگن ادمهارو از دوستاشون بشناسید).اما درخصوص مسائل جزئی تر اخلاقی ،خودمم همون اول که گفتم شناخت بیشتری نداشتم و هنوزم میگم اگر اون ادم میومد خواستگاری و میدیدم یکی از ملاکهامو نداره ،حتی یک ثانیه هم در رد کردنشون تردید نمیکردم.مشکل سر اینه که من تو اون مدت چیز بدی ازشون ندیدم.اخیرا از طریق همکارم شنیدم که میگفت شنیده که اون اقا هنوز ازدواج نکرده.اما یک سوالی برای خودم پیش اومد که یک ادم برای چی باید با وجود شغل خوب و تحصیلات ، تا این سن (32سالگی)ازدواج نکنه؟واقعا برام سواله که چرا بعضیا باوجود فراهم بودن شرایط تا 30 سالگی همچنان مجرد هستن(باتوجه به اینکه در ازدواج قطعا دست اقایون بدلیل داشتن حق انتخاب بازتره)؟
از این عجیب تر (پسرای مجرد سن بالا)اینه که دختری به فهمیدگی شما چرا نمیخواین بعضی چیزها رو که همه تایید میکنن نمیخواین قبول کنین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حرفتون جالب بود.مثلا چه چیزهایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
صفحهها