سلام . متن زیاد گذاشتم سوال هم زیاد پرسیدم . الان یه سوال دارم که خیلی تو ذهنمه . من یه خانم 28 ساله شدم ... جدی ، بی اعتنا به پسرا ، نسبتا سرد با
این عیبام در عوض قیافه و هیکلم خوبه مهربون و آروم هستم ... تا حالا جز این که حس کنم توسط چند تا پسر تحت نظر گرفته شدم چیزی به عنوان نشانه توجه وعلاقه از دیگران چیزی ندیم ... خیلی ها منو میشناسن تو محیط کاریم حتی می دونن مجردم ولی نزدیکم نمیشم ... یادمه یه مورد بود خیلی بهم نگاه میکرد یه بار گفتم بذار من نزدیک بشم دو کلمه حرف بزنم ونتیجه این شد که همون یه نگاهم تبدیل به فراموشی مطلق شد از طرفش....
الان کاملا برام محرزه هیچ کسی بهم علاقه نداره . این اصلا به کنار بد تر این که خانم ها هم به عنوان یه دختر و گزینه برای پسراشون بهم توجه ندارم .. شاید به خاطر اخلاقمه ....چون من کلا خیلی مبادی آداب هستم با خانم های سن بالا هم نمی تونم صمیمی بشم .... که البته این رو عیب نمیدونم و از این بابم میدونم شانسی ندارم چون سلیقه خانم های امروزی بیشتر سمت دخترای شیطون و شاد هست که من واجدش نیستم ...!
من یه دختر ساکت ،آروم و مهربون و کمی اهل کلاس گذاشتنم .....!! ونمی تونم این ها رو پنهان کنم و دلیلی هم برای تغییر خودم نمیبینم !!!! این جرایانات زندگیم نشون میده من سلیقه پسرای امروز و خانوده هاشون نیستم ...... و مشکل اینجاس دقیقا ...!!!
خوب . مگه من چه ایرادی دارم که تا حالا هیچ کسی به عنوان گزینه ازدواج بهم فکر نکرده و نمیکنه...؟؟؟ کجا مثل خودم رو پیدا کنم .... وقتی نیست ؟؟ و تکلیف من چیه واقعا ....
مورد داشتیم خیلی نگاهم می کرد اما ...
23:09 - 1394/08/24
انجمنها:
http://btid.org/node/79661
با تشکر از دوستانی که در این مطلب شرکت نمودند. جمعبندی بحث ارائه میگردد.
پرسشگر محترم، اوصافی را در مورد خود بیان فرمودند، که عرض شد برخی از آن اوصاف پسندیده نمیباشند و میبایست برای رسیدن به یک زندگی بهتر، آن اوصاف را برطرف نمایند هرچند ممکن است این کار سخت هم باشد. البته برخی از اوصافی هم که ایشان برای خودشان نام بردند صفات بدی نبودند مثل صفت «بی اعتنا بودن به پسرها» که عرض شد اگر این صفت به صورت سنجیدهای صورت گیرد، نه تنها بد نیست بلکه بسیار هم لازم میباشد و خودش میتواند عاملی برای جذب محسوب گردد!
همچنین به عنوان راهکار خدمت ایشان عرض شد، علاوه بر سعی در کنار گذاشتن برخی از اوصافی که نام بردند، خودشان را در مجالس مختلف به خانمهای سن بالا بصورت معقولی نزدیک نمایند و خود را در معرض دیده شدن قرار دهند که این مطلب هم بیتأثیر نخواهد بود.
با آرزوی خوشبختی برای ایشان و همه شما کاربران محترم.
باز خوبه تحت نظر قرار گرفتی زود فهمیدی که قصد ازدواج ندارن بعضی ها هستن سه سال دختره رو تحت نظر میگیرن لا به لای حرفهاشون یه اشاره ای هم به اینده میکنن و بعد یهو میبینی یارو زن داشته با سه تا بچه.
ما که نفهمیدیم مردم دنبال دختر شر و شیطونن یا سنگین و رنگین کافیه تو یه جای عمومی یه ذره بلند بخندی یا صحبت کنی چنان بعضی ها از خانم های مسن ادم رو چپ چپ نگاه میکنن که بیا و ببین.
سعی کن برای پیدا کردن کیس خودت باشی نه اینکه میری مهمونی یا جایی بگی اینجا باید سنگین باشم و نکنه بگن دختره جلفه ادم باید بسته به جایی که هست یا شیطنت کنه یا اروم باشه مثلا من همیشه سر کلاس های درس ادم اروم و جدی و مودبم ولی خارج از کلاس و تو مهمونی یه ادم فوق العاده شر و شیطون هستم جوری که خانوادم میگن تو عزاداری نمیخواد بیای چون خودم میتونم خندم رو کنترل کنم ولی ممکنه کاری کنم که صاحب عزا از خنده منفجر بشه.
پس به نظرم پیچ خنده و جدی بودن ادم دست خود ادمه باید ببینی الان تو جوی که هستی چطوری هست ساکت بودن میطلبه یا صحبت کردن یا مسخره بازی.
وقتی تو انقدر جملات منفی در مورد خودت به کار میبری که من سلیقه پسرای امروز نیستم یا تا حالا هیچ کس به عنوان گزینه ازدواج بهم فکر نکرده با خانم های مسن نمیتونم صمیمی بشم و اهل کلاس گذاشتن و ... هستم چه توقعی داری مهمترین ویژگی یه خانوم اعتماد به نفسش هست که همش در مورد خودش مثبت بگه و خوش صحبت باشه وبتونه تو یه جمع مجلس رو گرم کنه و در مورد مسائل روز اجتماع و کار صحبت کنه.
وقتی میگی اهل کلاس گذاشتنم همکارهات فکر میکنن الان اگه من برم جلو این دختره انقدر توقعاتش بالاست که حتما سنگ روی یخم میکنه.
خواهشا اونایی که درکی از این موضوع ندارند نظرهای حق به جانب ندهند. خود من توی خونه خواهرم چهل و سه سالشه زیلا و همه جور هنر رو بلده اما توی ازدواج شانس نداشت. خواستگاراشم یکی از یکی بدتر.
خواهرم نمازش ترک نشده اصلا اهل دوست پسر نبود و نمیدونم چرا اینطور شد.
تنهایی برای دختر سخته . دختری که مرسومه انتخابش کنن. باید بنشینه انتظار شوهر بکشه. از بچگی ازدواج رو برامون هدف و آرزو می کنن ولی همه اونایی که ازدواج کرده اند می دونند چقدر دردسر داره و مثل هر چیز دیگه از دور حبابه اما سرابه.
حالا خدا را شکر من که تهران زندگی می کنم و اینجا دخترا بالای 35 سال ازدواج می کنند خدا به داد شهرهای کوچک و روستاها برسه با اون طرز فکرهای بسته و فرهنگ پایین شون و متلک و نیشهاشون
ما بدنیا اومدیم تا استعدادهامون را شکوفا کنیم و پیشرفت.پس با این فکرهای غیرمفید دارید استعدادهاتون را سرکوب و وقت را تلف میکنید.بخدا بکسی بابت ازدواج مدال ندادن.با این افکار عمر گرانمایه را هدر نده.جوانی را خراب نکن.بعد که پیرشدی میفهمی چه چیزی را از دست دادی.میفهمی جوانی خودش یکدنیا نعمت بوده.
پیشرفت در همه زمینه ها نه تک بعدی
سلام بله متاسفانه ما چیزی جز کودکیمون نیستیم. یک سری اتفاقات تو کودکی هست که یه سری برچسب هایی به ادم میزنه که گاهی خیلی گرون تموم میشه. اتفاق هایی که ادم هیچ نقشی توش نداشته مثلا برخورد با تحقیر پدر و مادر میتونه ادم رو سست رای و بی اعتماد بنفس کنه یا همین موضوع خشک برخورد کردن شما و... . من خودمم یه جورایی خشکم و حاضر هم نیستم خودمو عوض کنم چون شخصیتم اینجوری بار اومده بیشتر دوس دارم شنونده باشم تا متکلم. یا اینکه تو این دوسال اخیر از ازدواج زده شدم -اگه نگم بی خیال شدم تمایلم خیلی کم شده- دلیلشم فرسایشی شدن فرایند ازدواج بود و البته دلیل خیلی مهم دیگشم به خاطر فعالیت هایی که داشتم بیشتر شخصیت خانومهای (دور و برم ) رو شناختم. قطعا شخصیت خانومام خوب و بدش رو داره ولی دخترهای دور و برم یکباره ذهنیتمو نسبت به ازدواج بهم ریختن. مثلا اینکه دیدم خودش کاراش رو نمیکنه ولی با چرب زبونی و سو استفاده کردن از پسرا همه کاراش رو جلو میبره. از اونجایی که ساکتم و حرفی نمیزنم این چیزا خیلی به چشمم میاد چون دقیق میشم تو روابط. طرف یه سری کلمات بکار میبره که کاملا معلومه محض چاپلوسیه و هیچ صداقتی نداره .تازه الان میفهمم این اساتیدی که تو کلاس برخورد تبعیض گونه دارن چجوریه . من خودم میدونم نسبت به دخترا بیشتر سخت میگیرم چون این چیزها رو دیدم. فک نکنم دختری ازم پاسی بگیره.
در مورد ازدواجتون هم بگم که من خودمم دوس ندارم شخصیت طرف خشک باشه شاید زیادی خشک هستید که پسری جلو نمیاد البته نمیگم با هر پسری گرم بگیرید که فک نمیکنم همچین شخصیتی واسه یه پسر جذابیت داشته باشه. سعی کنید بیشتر در مورد مسایل غیر مربوط حرف بزنید به نحوی که افکارتون رو به طرف مقابل نشون بده. افرادی که خشک هستن معمولا با یکی صمیمی بشن ولش نمیکنن ولی معمولا کسی تمایل نداره سمتشون بیاد چون چیزی ازشون نمیدونه فک میکنن چه شخصیتت پیچیده و مرموزی داره در حالیکه طرف اصلا اینجوری نیست. به نظرم بهترین کار اینه که افکارتون رو بریزید بیرون و تو دلتون نذارید سر هر چیزی که بحث میشه افکارتون رو بگین و از اینکه افکارتون با بقیه فرق داره ترسی نداشته باشین اتفاقا طبق تحقیقات میدانی خودم کسایی که متفاوت فکر میکنن جذابیت بیشتری دارن . مثلا اگر در مورد ازدواج بحث میشه تو جمع های دخترونه و پسروونه بگید از چه تیپ پسری خوشتون میاد و... . یه چیز دیگم که به نظرم خیلی میتونه کمک کنه یکی که روحیاتش بیشتر با شما همخونی داره باهاش صمیمی بشید خیلی میتونه کمکتون کنه تا از این حالت یکنواختی در بیاین و بیشتر دیده بشین. این رو واسه این گفتم که به مرور شخصیتتون عوض بشه و از حالت انزوا در بیاین
سلام برشما.مشکل شما اینه ک بنظرتون کامل هستید از حیث اخلاقی..
این بده...
ادم ها تا زمانی ک زندن باید صفات خوب در خودشون ایجاد کنن..
هیچ مردی دلش نمیخاد با یک دختر سرد و بی اعتنا هم کلام بشه..جدای از مردها کلا انسانها جذب افراد خوش اخلاق میشن..من نمیگم ک خط قرمز ها رو رد کنید.تعادل رو رعایت کنید نه خیلی خشک نه خیلی صمیمی!!!!
افتادن از روی بوم مهمه ولی اینکه شما به کدوم سمت بوم می افتید مهمتره...بسمت تعادل خیلی بهتره..
اینک کجا مثه خودتون پیدا کنید ک اشتباه کلا جملش..چون ذاتا انسانها به دنبال نداشته هاشون هستند پس یکی از ملزومات درست در روابط تفاوت درسلیقه ونگرش هست واگر هردونفر مثه هم باشن مسلما مشکل پیش میاد..نگران نباشید هرانسانی در امر ازدواج قسمتی داره که سر وقتش بهش داده میشه..
موفق باشید و خوش اخلاق تر(((:
یازهرا
دوستان گرامی باید توجه داشته باشند صفت « بیاعتنا به پسرها » که در سوال ذکر شده بود یک صفت کلّی میباشد و اتفاقا این خصوصیت، اگر به اندازه طبیعی از یک دختر جوان صورت بگیرد، بسیار پسندیده است! و از همین رو بود که بنده در جوابیه ارسالی، اصلا این صفت را به عنوان صفات ناپسند ذکر نکردم.
چنانکه در روایات هم سفارش شده، دخترها برای دوری از بازیچه شدن، باید در مقابل نامحرمان با تکبر و بیاعتنا به آنها باشند!
امیرالمومنین (ع) می فرماید: خِیارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ فَإِذَا کانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَکنْ مِنْ نَفْسِهَا وَ إِذَا کانَتْ بَخِیلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا وَ إِذَا کانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ کلِّ شَیءٍ یعْرِضُ لَهَا؛ صفات خوب زن صفات بد مرد محسوب میشود، بخود نازیدن، ترس و بخل، وقتی زن به خویش نازد و کبر ورزد اجازه ندهد کسی به او دستدرازی کند و هرگاه بخیل باشد از اموال خود و شوهرش حفاظت مینماید و اگر ترسو باشد از آنچه به او روی آورد هراسان است. (1)
منتها صفت دیگری که در کنار باقی صفات ذکر شده بود که عبارت باشد از « صمیمی نشدن با زنان سن بالا » از هر لحاظ ، پسندیده نخواهد بود؛ لذا چنانکه قبلا هم اشاره شد ایشان و سایر افرادی که چنین خصوصیاتی را دارند برخلاف الان، با خانمهای سن بالا میبایست به صورت معقول صمیمی شوند؛ نه آنقدر صمیمی که دیگر فکر کنند شماها ذوق زده شدهاید از دیدن آنها و نه آنقدر که بیتفاوت محسوب شوید و احساس کنند شماها از آنها بیزار هستید!
موفق باشید.
----------------------------
پینوشت:
1 – نهج البلاغه حکمت 234
سلام
تولدتون مبارک
متاسفانه امروزه به دلیل اینکه کیس برای ازدواج پسرها بسیار زیادتر شده ( به خاطر اینکه دنبال دختر با اختلاف سنی زیاد میگردن مثلا 10 سال کوچکتر !!! )، دخترهای سرد، مغرور، بسیار خشک و تا حدی غیر معاشرتی ( با هر سنی ) کمتر مورد ازدواج پیدا می کنن. شاید از نطر شما این ایرادات خیلی کم و اندک باشه ولی فکر می کنم ایرادات بسیار جدی هستن و برای رفعشون باید تلاش کنید.
در کل انقدر به ازدواج فکر نکنید فقط سعی کنید خودتون رو اصلاح کنید تو همین زمینه ها اولین قدم اصلاح شدن هم پذیرش نقص و ایراد هست که شما قبول دارید و در واقع قدم اول رو برداشتید
نمیدونم محل کارتون دولتیه یا نه اما تازگیا تو ارگانهای دولتی شروع کردن اسامی افراد مجرد رو دراوردن و دارن مجردها را بهم میچسبونن. شنیدم از طرحهای جدید و مبتکرانه وزارت جوانانه.(من که کلی خندیدم)انشاالله اینجوری امار ازدواج بره بالا.
شما اينقدر توهم ميزني ک همه دنبالتن ک باهات ازدواج کنن
مثلا ربطش کجاش بود؟اقای نیمار اصلا تا حالا تو عمرتون محیط دولتی کار کردین که اینطور نظر میدین؟
علنا به همکارام زنگ زدن و اسمشون را پرسیدن.۶ماه پیش رسانه ها اعلام کردن که این طرح جدید وزارت جوانانه.
پس چرا ب شما نزنگيدن?
سلام
خواهر عزیزم مبارک باشه تولد۲۸ سالگی تون. می دونم حتمابه این فکر میکنید که هنوز مجردم.الان سن ازدواج بالارفته و برای شماهنوز دیر نیست. ایراد ازشماو اخلاق شما نیست که اینطوری خودتون رو جستجو میکنید.حتی میتونم بگم اگه به چشم مادر و آقاپسرها هم نمیاید مقصر شما نیستید.درسته باید همواره در طول زندگی یه انسان مراقب خودش باشه و به اصلاح خودش بپردازه ٬ اما اگر فکر کردید به چشم کسی دیده نمیشید ٬ این شاید فقط فکر شماباشه.شما زیادی فکرتون رومعطوف به ازدواج کردید که خب حق دارید ولی اینطوری خودتون رو اذیت میکنید.شما مطمین باشید که روزی کسی پیداخواهد شد که تمام شخصیت شما رو باخوب و بدتون بپذیره و براش ارزشمند باشید .فقط اینکه در مقوله ازدواج شما به دنبالش نباشید غصه نخورید ولی وظایفی که مربوط به شماست رومیسر کنید.مثل در جمع بودن و یا اخلاق و روی خوش داشتن و ... میدونم خودتون هم اینارو بلدید و ضمن همه ی اینا فقط و فقط از خدا کمک بخواهید و بدونید که بی جواب نمیمونید.و برای آرامش گرفتن قرآن و ذکر و دعا در حق دیگران میتونه کمک تون کنه.
به این فکر کنید که هر کسی به طرقی مورد امتحان خدا قرار میگیره.شاید این سختی ٬ که به شما و خیلی های دیگه هم وارد میشه فقط یه امتحان باشه که نتیجه اش تحمل ما و پناه بردن به خدا از غیر باشه .
دوست عزیز در مورد اینکه میگید ٬ مطابق سلیقه خانمها نیستید باید بگم به تعداد ادما سلایق مختلفی هم وجود داره . و اتفاقا زیاد هستند که دنبال دختر سنگین و با وقار مثل شما می گردند.فقط صبور باشید تاخدا خودش اون زمان ازدواج شما رو به زودی انشاءالله محقق کنه.
ضمنا ازدواج کردید خبرش رو به ما بدید .
شما مطمئن باش هیچ ایرادی نداری و اینها که گفتی ویژگیهای مثبتی هستند (به جز کلاس گذاشتن) مشکل اینه که ما پسرا نمیتونیم ازدواج کنیم. دانشگاه سربازی مهریه خونه کار وعروسی و...سنمون بالا میره و تلاشهامون برای ازدواج نتیجه نمیده و تحقیر میشیم و آدم سرخورده با خودشم قهره!
خیلی راحته آدم از خودش بنویسه جدی ! بی اعتنا به پسرا !سرد !
این چیزایی که مینویسم رو خواهش میکنم دقیق بخونید ...
وقتی عکسای بچگیمو نگاه میکنم یه چیزی که توش خیلی مشهوده ...خندس ....!
واقعیت اینه من تو کودکیم بچه فوقالعاده خندونی بودم ....
ولی از یه جایی به بعد کلاعوض شدم ...
کلاس چهارم بودیم ....
داشتم با دوستم سر کلاس طبق معمول همیشه میخندیم ....
که یکی از بچه زرنگای کلاس خنده هامو به معللم لو داد....
و معللمون چیزی بهم بهم گفت که آرزو میکنم کاش هیچ وقت نمیگفت ...
معللم زل زد تو چشممام و با نگاه تاسف باری گفت .. می دونی فقط دیوونه ها زیاد میخندن ..!!!!!!!!!!!!
خشکم زد .... نگاهم تو نگاه معلم موند ..... لب و لوچم به زور جمع کردم ....همون رو ز با خودم عهد بستم دیگه هیچ وقتتو توی جمع زیاد نخندم....
ده سال تموم کارم این بود ...
و اسم من الان یه خانم جدیه!!!
کم کم برزگ تر شدم و گاهی به پسرا هم فکر میکردم ... زیاد دل بستم و اشتباه زیاد کردم و بالاخره به این نتیجه رسیدم که به پسرا بی اعتنا باشم تاشاد تر و راحت تر زندگی کنم .....
و دست آخر اون قدر از خانم ها و مردا ی جامعم بی مهری و سردی دیدم که شدم یه آدم سرد و خشک .....
الان من به آدم جدی بی اعتنا به پسرا و سرد هستم ... !!!
همون چیزی که اول متنم نوشتم ....
و اولین حرفی که بهم میزن اینه که خودتو تغییر بده .... !!!کاش کسی میفهمیدم
پشت این واژه ها دنیایی از درد و تجربه ها ی تلخ نهفته ....
یکی بی هوا حرفی زده ....یکی بی اعتنا رفته و رهات کرده و یکی کلا یادش رفته وجود داری .....
این قصه خیلی از ماهاس.... واقعا چه طور میشه این همه تلخی رو کنار گذشت و گرم شد و کلی با تمام وجود لبخند زد و به پسرها هم اعتنا کرد !!!!!!
آقای یاسین 66 من خیلی شما رو نمیشناسم، ولی به جهت هم سن بودن با شما همیشه نظراتتون رو دنبال کردم . این دفعه هم فرمایش شما صحیحه...
من واقعا الان یه زندگی فرسایشی دارم . ... متاسفم برای خودم و همچنین جامعه خودم که باید ازدواج رویای من باشه .... در حالی که توی همه جای دنیا سیکل طبیعی زندگی هر انسانی هست ....!!
ما کلا تو کشورمون همه چیزو گرون میخوایم .. الان ازدواجم گرون شده ... باید همه چیز یه دختر میزون و کامل باشه تا بتونه ازدواج کنه ..
من به هر دلیل الان افسرده هستم ... بابام مریضه ... یا هر چیزی ... آدمی مثل من یا باید تظاهر کنه خیلی شاده .. یا تو درد خودش از تنهایی دق کنه ...
چون مردم ما سلیقشنون اینه که جنس خراب بر نمیدارن !!!!!
من تو تنهایی به این روز در اومدم .. پس تا ازدواجم نکنم حالم خوبتر نمیشه ...!! غیر اینه ..؟؟؟
و بد ترین نکته دقیقا اینجاس که من الان دیگه به درد کسی هم نمیخورم .. یه دختر تنها و سرد ومنزوی ....
واقعا اینجا ته خطه ... چون من از لحاظ روحی کم آوردم !!!!!!!
چه ربطی دارد
مگر ما که همسن و سالای شما بودیم روی میزهای تک نفره با بهترین و بالاترین کیفیت ها درس خوندیم اون موقع شومصدتا ادم میریختن تو یک کلاس
اگر قرار بود در ازای هر حرف معلم ما ده سال ریاضت بگیریم که میشیدیم مرتاض هندی
مشکل جنابعالی نه سر و جدی بودن نه بی اعتنایی به پسر
نه حتی شاد نبودن
فقط فرصت براتون فراهم نبوده و یک جورایی راکد شدین که این رفتار شما طبیعی هست
مثلا شما شوهر کنید و یا مادر بشید با شوهرت و بچت جدی و خشک و بی اعتنا و سرد هستی
با مادرشوهر و خواهرشوهرت بی اعتنا هستی
مثلا اونا جک میگن و میخندن شما به افق خیره میشی
اینا همش به علت اینکه روال زندگی شما از مدار طبیعیش خارج شده
و مجرد بودن و تنهایی باعث شده دل و دماغ و حوصله کسی نداشته باشی و همش یک نگرانی و استرس به همراه داشته باشی
دقیقا من همین رفتار تو پسرها هم مشاهده کردم
پس جای نگرانی نیست
یقینا خیلی از واکنشهایی که انسانها در وجود خود میبینند نتیجه یک سری از تجربههای خوب یا بد میباشد؛ منتها انسان، زمانی موفق خواهد بود که علیرغم فشارهای متعددی که از اطراف بر او وارد میشود مقاومت نماید و دنبال این باشد که مسیر حق چیست و در همان راه قدم بردارد.
بله سخت است! اما میتواند تحقق یابد.
امام حسن عسكري علیه السلام میفرمایند: مَا تَرَكَ الْحَقَّ عَزِيزٌ إِلَّا ذَلَّ وَ لَا أَخَذَ بِهِ ذَلِيلٌ إِلَّا عَز؛ هيچ عزيزي حق را ترک نکرد جز اين كه خوار شود، و هيچ خواري به راه حق نرفت جز اين كه عزيز شود. (1)
موفق باشید.
----------------------------
پینوشت:
1 - تحف العقول ص 489
عرض سلام و ادب
من اولش نیم ساعت یه متن طولانی براتون نوشتم ولی یه بار دیگه که برگشتم اول متن شما دیدم نوشتین ؛ جدی و بی اعتنا و سرد ، به همین خاطر منصرف شدم ازش فاکتور گرفتم به این شکل (بقیش رو هم برا خودم نگه داشتم) ؛
ظاهر دختر خیلی مهمه که به دل بنشینه و همینطور ظاهر پسر به دل دختر
براتون آرزوی خوشبختی میکنم
یا علی
من فکر میکردم شما 20سالتون
ببین خانم اخلاق اجتماعی و خوش اخلاق بودن خیلی مهمه و حتی میگن خوش اخلاقی روزی را زیاد می کند
جدی ، بی اعتنا به پسرا ، نسبتا سرد
من کلا خیلی مبادی آداب هستم با خانم های سن بالا هم نمی تونم صمیمی بشم
اهل کلاس گذاشتنم
خب این همه خصوصیات نه چندان جالب دارید خب انتظار نداشته باشید که عاشق سینه چاک داشته باشید
خب پسرا که می بینن این رفتارش خاص
خانم های بزرگتر هم که میگن دختر وای خیلی خشک و جدی هست
خب انتظار دارید بیان سراغتون برای ازدواج
بهتر است محیطتتون عوض کنید
و رفتارتون بهینه تر کنید
البته بازم بگه ازدواج قسمت هست و وقتی قیمت نباش بهترین هم باشی هیچ فرقی ندارد
اخه زیاد خوشبرخورد بودن هم بنظر من خوب نیست. به تجربه بهم ثابت شده اگر تو محیط کار خوشبرخورد باشید همه سواستفاده میکنن و یک چیزهایی میگن و شوخی هایی میکنن که به ادم بر میخوره.حالا مشکل من برعکس شماست. دوست دارم سرد برخورد کنم اما خیلی وقتا فراموش میکنم و خوب و بشاش برخورد میکنم و طرف مقابلم پررو میشه و مثل همکار باهات برخورد نمیکنه و بچه فرض میکننت.جدی بودن تو کار خیلی خوبه.
آره به خدا خیلی از مردم جنبه رفتار گرم وصمیمانه رو ندارن
سلام و تشکر از اعتماد شما به گروه مشاوران "رهروان ولايت"
به این اوصاف دقت بفرمایید: « جدی، نسبتا سرد، با خانم های سن بالا هم نمی تونم صمیمی بشم، کمی اهل کلاس گذاشتنم و ... »
همانطور که خودتان هم اذعان داشتید، این اوصاف، اوصاف خوبی نیستند و ممکنه همينها سبب شده باشند، برخی از فرصتهایی که در طول زندگی شما فراهم شده بود را از دست داده باشید. البته یقینا بیعیب مطلق، خداوند متعال است؛ منتها وظیفه انسانی و ایمانی ما این است که اگر ضعفی را در وجود خود دیدیدم آن را برطرف نماییم لذا این عبارت منطقی به نظر نمیرسد که فرمودید: « دلیلی هم برای تغییر خودم نمیبینم » ؛ بلکه یک مؤمن باید هر روز او بهتر از دیروزش باشد.
چنانکه حضرت صادق علیه السلام میفرمایند: مَنِ اسْتَوَى يَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَ مَنْ كَانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ شَرَّهُمَا فَهُوَ مَلْعُونٌ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الزِّيَادَةَ فِي نَفْسِهِ كَانَ إِلَى النُّقْصَانِ أَقْرَبَ وَ مَنْ كَانَ إِلَى النُّقْصَانِ أَقْرَبَ فَالْمَوْتُ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْحَيَاة؛ هر كه دو روزش برابر است مغبون است و هر كه روز آيندهاش بدتر است ملعون است و هر كه خود را در ترقى نداند بنقصان گرايد هر كه بنقصان گرايد مرگ براى او بهتر از زندگى است (1)
اما در مورد این فراز فرمایش شما که: « سلیقه خانم های امروزی بیشتر سمت دخترای شیطون و شاد هست. من سلیقه پسرای امروز و خانوده هاشون نیستم ... » باید عرض کنیم خیر! این کلام حقیقتا کلّیت ندارد. اتفاقا خانوادههایی در قالب مشاوره آمده و ادعا داشتند که دنبال دختری متین هستند و از دخترهای شیطون و شنگول، اعلام بیزاری میکردند! باید قبول کنیم سلایق مختلف است و هر خصوصیتی، خواهان خود را دارد. یقینا خیلیها متین بودن شما را میپسندند.
باید قبول کنیم که متاسفانه شرایط ازدواج برای همه سخت شده نه فقط شما. الان دخترانی را میشناسم که حتی به سنّ 35 سالگی رسیدهاند و علی رغم اینکه درآمد بالا و خانه و ماشین و جهیزیه کامل هم دارند، پسری اقدام به خواستگاری از آنها نمیکند؛ البته سیاه نمایی مطلق را هم قبول ندارم؛ کما اینکه یکی از آشنایان ما همین چند وقت پیش و قبل از محرّم، در سنّ 18 سالگی و با این پیش شرط که نمیتواند جهیزیه کاملی تهیه کند، ازدواج کردند؛ منتها چند ویژگی اساسی ایشان داشتند اول ایمان دوم اخلاق سوم مهریه 14 سکه بهار آزادی و بیتوقع بودن از همسر جوانش! دختران بسیار دیگری را هم میشناسم که با همین خصوصیات سالهاست از ازدواجشان میگذرد و الان در کنار همسر و فرزندانشان به خوبی در خانه و زندگیای ساده و معمولی اما توأم با عشق، مشغول زندگی هستند.
حقیقت آن است که توقّعات افراد بالا رفته و معمولا افراد چنان جایگاهی برای خود ساختهاند که احساس میکنند دیگران اصلا به آنها نمیرسند لذا فرصتهایی که در طول زندگی برایشان فراهم شده بود را به ایرادها و بهانههای گزاف و شرطهای الکی از دست داده و در سنین بالا، تنها حسرت گذشته را میخورند!
اما پیشنهاد بنده برای شما کاربر محترم؛ سعی بفرمایید برخلاف الان، با خانمهای سن بالا به صورت معقول صمیمی شوید؛ نه آنقدر صمیمی که دیگر فکر کنند شما ذوق زده شدهاید از دیدن آنها و نه آنقدر که بیتفاوت محسوب شوید و احساس کنند شما از آنها بیزار هستید! تا آنجا هم که ممکن است در مجالس زنانه خودتان را در معرض دیده شدن قرار دهید و در اوج وقار و متانت در اینگونه مجالس فعالیت داشته باشید.
امیدوارم خوشبخت شوید.
-------------------
پینوشت:
1 – أمالي صدوق ص 669