افزودن دیدگاه

تصویر dane
نویسنده dane در

سلام. روایت کامل این قضیه رو مرحوم شیخ احمد کافی بنیان کردن ،تمام شک و شبهات رو از میان برمیداره. 
عمرعاص نقشه کش عرب از طرف معاویه پیش یزید میره ،یزد میگه از معاویه ناراضی وناراحتم ،میپرسن چرا ؟میگه چون زنی بسیار زیبا به نام اورینب هست که شهره هست میان مردم من در آتش عشقش میسوزم. عمروعاص پیش معاویه میره وجریان رو میگه ک یزید ناراحته وچرا ، معاویه به عمروعاص میگه نمیدونی ک من هم مثل یزید در حسرت این زن هستم.عمروعاص معروف به نقشه کش عرب،به معاویه میگه میخوای کاری کنم این زن به عقد یزید دربیاد و معاویه قبول میکنه ک عمروعاص نقشه بکشه..عمروعاص تحقیق میکنه ک این زن الان کجاست و میفهمن که تازگی ها ازدواج کرده با مرد پیری به نام عبدالله،به معاویه جریان رو میگه و نقشه میکشن.عبدالله فرد دین داری بود تاحدودی ،عمروعاص به دیدنش میره و ازطرف معاویه بهش میگه ک تو شایسته چنین مقام دینی هستی بیا به قصر تا از علمی ک داری استفاده بشه ،فاصله شهر عبدالله و معاویه زیاد بود که حضور ذهن ندارم ، عبدالله قبول میکنه با خوشحالی به کاخ میره،معاویه باشکوه ازش تجلیل میکنه و کلی چاکران ازش تمجید میکنن یه مدت ک گذشت به عبدالله میگن فاصله خانه تو اینجا زیاد است خانه تو ی شهر دیگه وکاخ ما ی شهر دیگه ،و قرار است مقام خیلی مهم تری به تو بدیم پس بیا حرف معاویه رو گوش کن، معاویه به عبدالله میگه از همسرت که همون اورینب هست طلاقش بده و با دختر من ازدواج کن.! خیلی اینور اونور تو گوشش میخونن و قبول میکنه زنش رو طلاق میده، دختر معاویه سوری راضی به ازدواج شد ولی دو شرط برای عبدالله گذاشت که یکیش طلاق دادن همسر قبلیش بود و دیگری اینکه تا مدتی که دقیقا حضور ذهن ندارم گفته بود کاری بهش نداشته باشه. عبدالله هم قبول کرده بود. عمروعاص به شهری که اورینب اونجا بود میره و برای عرض سلام به خدمت امام حسین(ع) میره ،امام راچع به دلیل امدنش به شهر سوال میکنن و عمروعاص قضیه رو تعریف میکنه و میگه الان هم ادم ک اورینب رو برای یزید خاستگاری کنم! امام حسین ع میفرمایند که وقتی به خانه ی آن زن رفتی بگو حسین (ع)هم خاستگار توست ،عمروعاص میپذیره و به خانه آن زن میره طلاق نامه رو نشان زن میده و زن بسیار ناراحت میشه،عمروعاص میگه ناراحت نباش ،کسی باید ناراحت باشه که خاستگاری ندارد ولی تو اکنون 3سه خاستگار داری! اول یزید خاستگار توست و صاحب کاخ است و دوم امام حسین(ع) خاستگار توست، وسومی هم خودم خاستگار تو هستم!! اورینب راجب خاستگاران از عمروعاص سوال میکند که چگونه اند هرکدام، عمروعاص میگوید که اگر دنیا را میخواهی با یزید ازدواج کن، اگر دنیا و اخرت را میخواهی با حسین (ع) ازدواج کن، و اگر هیچ کدام را نمیخواهی با من ازدواج کن!! اینجاست که میگن عمروعاص در مقام مشاوره حقیقت را گفت ان نقشه کش معروف عرب و کسی که در مشاوره دروع بگه به نفع خودش بهش میگن از عمروعاص بدتره!
اورینب قبول میکند که همسر امام حسین ع شود و به خانه ایشان میرود و عمروعاص پشیمان میشه و به نزد معاویه بر میگرده و همه چیز را میگوید ،معاویه بشدت خشمگین میشه و با عبدالله ب تندی رفتار میکنه و دختر معاویه حاظر به ازدواج با عبدالله نمیشود و میگوید ک این مرد پیر است و فلان است و .. عبدالله میفهمد که گول خورده هم موقعیت را از دست داده و هم زنش را.. پشیمان به شهرش بر میگرد و برای عرض سلام ب خدمت امام حسین ع میره، درحالی ک برای رفتن انچنان خوشحال و مغرور بود ک از امام خداحافظی نکرد.
امام حسین ع به عبدالله میگوید ما در حق تو چه بدی کردیم که از ما خداحافظی نکردی؟ باهم صحبت میکنن و به هنگام بر گشت عبدالله ب خانه خود امام حسین ع به او میگوید که همسرت اورینب را هم با خود ببر! عبدالله تعجب میکند و به امام میگوید مگر اورینب همسر شما نشده است؟؟ امام حسین )ع( میفرمایند بخدا قسم یکبار هم نگاهش نکردم. ما میخواستیم تورا از مکر انان نجات دهیم. ..
واقعا امامی با این وجدان، با این حکمت و تدبیر شایسته ی ستایش است..
و از ان پس معاویه و یزید از امام حسین (ع) کینه برداشتنت .
سند در سخرانی مرحوم. شیخ احمد کافی گفته شده.
آی مردم من ی دختر 21سالم فقط بدونین تازنده هستین واسه 1بار فقط سخرانی حاچ کافی رو گوش بدین ..بشدت پر محتوا اموزنده و جذاب میگه ک دیگه نمیشه ازش دل کند.
یاعلی

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 2 =
*****