افزودن دیدگاه

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

 سلام  من ۱۳ ساله هستم   من  چند وقت خیلی ناراحتم بخاطر بابام  بابام همش فحش میده مامانم را همش اذیت میکنه و فحش میده چند وقت پیشا یه مشکل خانوادگی برامون پیش اومد  بعد بابام از اون موقع بدتر شد فحشاش بیشتر شد مامانم بیشتر اذیت کرد حتی اون موقع ها به منم فحش های خیلی زشتی داد   که اصلا بابام به من فحش نمیداد همش با من خوب بود   و من را زد با تسمه چند بار و چند بار هم با دست  مثلا امشب بابام به مامانم گفته بود چایی درست کن بعد مامانم نفهمیده بود  درست نکرده بود بعد بابام وقتی از بیرون اومد دید مامانم چایی درست نکرده  مامانم را یه عالمه فحش داد و بعد منم خیلی نارا حت شدم  بعد بابام بابام دعوا کردم گفتم کاشکی تو بابام نبودی از توخیلی بدم میاد ارم میاد که تو بابامی و بعد بابام گفت فردا میرم اسم تورا از تو شناسنا مه ام خط میزنم دیگه تو هم راحت میشی و  اینجور چیزا  من همیشه پرنسس بابام بودم  ولی از وقتی فحشم داد و من را زد که اصلا ازش انتظار نداشتم شدم بزرگ ترین دشمنش البته خودم بی تخصیر نبودم همش بابام را سرزنش میکردمتا اینکه اعصابش خورد شد و زد من را ولی یه دو دفه بی تخصیر بودم من را زد  خلاصه خعلی مامانم را فحش میده اذیت میکنه  مامانم بازم میگه به بابات بی احترامینکن خدا ازت ناراحت میشه  من الانم یکم پشیمونم میخوام از دل بابام دریارم ولی چون خعلی غرور دارم غرو رم اجازه نمیده  باید چیکار کنم  تا  بابام خوب شه فحش نده دعوا نکنه  توروخدا راهنمایی کنین از بس گریه کردم خوابیدم دیگه نای گریه کردن ندارم یه بارم قصد خودکشی کرده بودم به خاطر بابام لطفاکمکم کنید دارم از قصه میمیرم خونه مون بیشتر موقع ها مثل جهنم 

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
12 + 2 =
*****