اگر امکانش هست لطف کنید و مورد 7 رو برای ماتوضیح بدید
مأمون دست برد چند دانه انگور خورد. تحکم کرد.
ـ بخور دیگر!
امام حبه ی اول را کند... .گذاشت در دهان مبارک.حبه ی دوم ، حبه ی سوم... .
جگرش سوخت . خوشه افتاد پایین... .
ردا را کشید روی سر ،بلند شد.
مأمون گفت :"پسر عمو! کجا می روی؟"
ـ به جایی که تو مرا فرستادی... .
من برداشت خودم رو از مطلب بیان کردم ولی نمیدونم چقدر به واقعیت و حقیقت والای وجودی حضرت نزدیک بوده این برداشت من پس ممنون میشم ما رو آگاه کنید
سلام و عرض ادب خدمت مشاوران گرامی
اگر امکانش هست لطف کنید و مورد 7 رو برای ماتوضیح بدید
مأمون دست برد چند دانه انگور خورد. تحکم کرد.
ـ بخور دیگر!
امام حبه ی اول را کند... .گذاشت در دهان مبارک.حبه ی دوم ، حبه ی سوم... .
جگرش سوخت . خوشه افتاد پایین... .
ردا را کشید روی سر ،بلند شد.
مأمون گفت :"پسر عمو! کجا می روی؟"
ـ به جایی که تو مرا فرستادی... .
من برداشت خودم رو از مطلب بیان کردم ولی نمیدونم چقدر به واقعیت و حقیقت والای وجودی حضرت نزدیک بوده این برداشت من پس ممنون میشم ما رو آگاه کنید
با تشکر از شما مشاورین عزیز و گرامی