دوری از خانواده

10:56 - 1397/10/17

سلام 

من ۳ماهه عروسی کردم و اومدم یه شهر دیگه برای زندگی

الان تقریبا عررزو صبحها گریه میکنم و دلم میخواد برگردم اینجا واقعا احساس تنهایی میکنم خانواده منم اونجا واقعا تنهاند من تک دختر خانوادمم پدرم مریضه مامانم اونجا مونده با یه شوهر مریض و دوتا پسر بچه هیچکس از فامیل هم نمیاد سر بزنه 

واقعا دارم دیوونه میشم از فکر کردن و غصه خوردن

باید چیکار کنم؟؟

احساس میکنم به خانوادم ظلم کردم که اومدم اینجا اگه همون شهر خودمون زندگی میکردم حداقل دوروز یکبار یه سری بهشون میزدم پیششون بودم نمیذاشتم مامانم انقدر احساس تنهایی کنه

واقعا دارم دیوونه میشم چیکار کنم؟؟؟

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/139648

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 1 =
*****
تصویر سمی
نویسنده سمی در

سلام اگه میدونستی برات سخته وتحمل نمیاری چراازدواج کردی واونم راه دور اول بایدتصمیم میگرفتی حالا هم باشوهرت حرف بزن که ماهی یباریادوبارببره سربزنی مدام هم بهشون زنگ بزن

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

خب اگه میشه که با شوهرت برگرد شهرتون.

اگر نمبسع، با موافقت شوهرت چند روزی رو برو پیش والدینت تا دلت آروم بشه.

مثلا ماهی یکبار اینجوری بهشون سر بزن

البته همه چی به رفتار شوهرتون وابسته است