هدف مأمون از دعوت امام رضا (علیهالسلام) به مرو و پیشنهاد خلافت و ولایتعهدی و برخورد صمیمانه با حضرت از همان ابتدا یک حرکت شیطانی و مکارانه بود و تلاش کرد تا با جلوگیری از نشر فضایل حضرت، ترور شخصیت و ... افکار عمومی جامعه را نسبت به حضرت بدبین کند و هنگامیکه سیاستهای خصمانه خود را بینتیجه دید آخرین مرحله از سیاستهای پلید خود را به اجرا درآورد و سرانجام حضرت را به شهادت رساند.
مأمون پس از پیروزی در جنگ داخلی با عباسیان و سرکوب کردن مدعیان خلافت که به قتل برادرش نیز منجر شد، تصمیم گرفت تا شیعیان که مخالفان حکومت ظالمانه عباسیان بودند را سرکوب کند. به همین منظور امام رضا(علیهالسلام) را به مرکز خلافت خود دعوت کرد تا به حکومت خود وجه دینی داده و در پرتو این سیاست، هم مردم را نسبت به امام بدبین کرده و هم قیامهای شیعیان را متوقف سازد. اما این حرکت مأمون با تدابیر حکیمانه امام رضا(علیهالسلام) نه تنها با موفقیت همراه نشد، بلکه حضور حضرت باعث آشنایی بیشتر مردم خراسان و دیگر نقاط ایران با حضرت شد و موقعیت عباسیان را بیش آز پیش با خطر مواجه کرد. این نوشتار گوشهای از اعمال پلید مأمون را به تصویر میکشد.
معجزه جاوید امام رضا(علیهالسلام)
بعد از نشر فضائل و کرامات امام رضا(علیهالسلام) برخی اطرافیان مأمون از حضرت بدگویی کردند، یکی از آنان خطاب به مأمون گفت: به من مهلت بده تا با او مجادله کرده و از قدر و منزلتش بکاهم و اگر ترس از شما نبود او را از مقام و منزلتی که دارد، پایین میکشیدم و عدم شایستگی او را به همه نشان میدادم. مأمون که سخنان او را شنید پاسخ داد: هیچ چیز نزد من محبوبتر از این تصمیم تو نیست. سپس این شخص به دستور مأمون، مجلس مهمی با حضور مأمون و رجال علم و سیاست ترتیب داد و مطالب ناشایستی را بیان کرد. امام رضا(علیهالسلام) در ابتدا با مهربانی و سخنان منطقی تلاش کرد آن مرد را قانع کند، ولی این رفتار کریمانه حضرت در آن شخص تأثیری نداشت و آن مرد تلاش میکرد تا با بیاحترامی و بدگویی نسبت به حضرت خود را نزد مأمون محبوب کند و به خیال خود حضرت را مغلوب سازد. به همین علت با بیادبی و اصرار فراوان از امام رضا(علیهالسلام) درخواست معجزه کرد. امام رضا(علیهالسلام) به تصویر دو شیری درندهای که در بالشت مأمون بود اشاره کرد و فرمود: این فاجر را بگیرید؛ آن دو شیر به فرمان الهی به شیر واقعی تبدیل شدند و آن فرد جسور را خوردند و هیچ اثری از آن باقی نگذاشتند.[1] همچنین مأمون تحت پوشش دانشدوستی و گسترش علم و فرهنگ، دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان را جمع میکرد و از آنان میخواست با مسائل پیچیده و پرسشهای دشوار امام را مغلوب سازند، اما به یاری خداوند هر بار نقشهاش نقش بر آب میشد.[2]
ترور شخصیت
عباسیان شایع کرده بودند که امام رضا(علیهالسلام) میگوید که مردم بندگان او هستند. حضرت در پاسخ به این شایعات دروغین فرمودند: «ای پروردگاری که آفریننده آسمان و زمین و آگاه به غیب و شهادتی تو شاهدی که من هرگز چنین ادعایی نکردهام و از پدرانم چنین سخنی نشنیدهام، تو آگاهی که از سوی این امت چه ستمها به ما میشود و این یکی از آنهاست. سپس به اباصلت رو کرده و فرمودند: ای عبدالسلام، اگر همه مردم چنانچه میگویند بردگان مایند، پس ما آنها را از چه کسی خریدهایم».[3]
شایعه دیگری که عباسیان درباره امام رضا(علیهالسلام) پخش کردند، نسبت ناروای حلال دانستن غنا و آوازخوانی به آن حضرت بود. اباصلت یکی از اصحاب امام رضا(علیهالسلام) میگوید: «به امام عرض کردم که هشام بن ابراهیم -یکی از عباسیان- میپندارد که شما غنا را بر ایشان روا دانستهاید؛ حضرت در پاسخ فرمود: آن زندیق دروغ میگوید، او از من درباره غنا پرسید، به او گفتم: کسی دراینباره از ابوجعفر -امام باقر(علیهالسلام)- سؤال کرد و امام فرمود: اگر خداوند صف حق و باطل را از هم جدا کند، غنا در کدام صف قرار خواهد گرفت؟ آن شخص گفت: در صف باطل، حضرت فرمود درست قضاوت کرد».[4]
حذف فیزیکی امام
هنگامیکه توطئههای مأمون و عباسیان برای تخریب و شخصیت امام رضا(علیهالسلام) یکی پس از دیگری بیاثر ماند؛ مأمون تصمیم گرفت تا حضرت را از مرکز حکومت خود دور کند، زیرا حضور امام در مرکز خلافت مأمون نه تنها ثمری برای عباسیان نداشت، بلکه بزرگترین تهدید برای مأمون بهحساب میآمد و مردم هرروز با سیمای اسلام ناب و حقیقی بیشتر آشنا میشدند. به همین منظور مأمون ابتدا تصمیم گرفت تا امام را به بغداد بفرستد، زیرا بغداد در آن زمان پایگاه اصلی عباسیان بود و سرسختترین دشمنان حضرت در آن شهر حضور داشتند و مأمون میتوانست از طریق آنان حضرت را به شهادت برساند و بدون اینکه مسئولیت آن را به عهده بگیرد. امام رضا(علیهالسلام) که بهدرستی از اهداف شوم مأمون مطلع بود از رفتن به عراق امتناع کرد و به این ترتیب مأمون را ناکام گذاشت.[5]
در نتیجه
هدف مأمون از دعوت امام رضا(علیهالسلام) به مرو و پیشنهاد خلافت و ولایتعهدی و برخورد صمیمانه با حضرت از همان ابتدا یک حرکت شیطانی و مکارانه بود و او میکوشید تا افکار عمومی جامعه نسبت به حضرت را بدبین کند و هنگامیکه تمام سیاستهای خصمانه خود را بینتیجه دید، آخرین مرحله از سیاستهای پلید خود را اجرا کرد و سرانجام حضرت را به شهادت رساند.
برای مطالعه بیشتر به کتاب «مظلومیت شیعه در عصر عباسیان» اثر صادق انصاری پور مراجعه نمایید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت:
[1]. عیون الاخبار الرضا، شیخ صدوق، بیروت، موسسه اعلمی، 1404ق، ج2، ص183-179.
[2]. همان، ص184.
[3]. همان، ص97.
[4]. مسند الامام الرضا (ع)، شیخ الاسلام، ابراهیم بن محمد بن جوینی، بیجا، بیتا، ج2، ص452.
[5]. بحار الانوار، مجلسی، المکتبه الاسلامیه، چاپ دوم، تهران، ج49، ص57.
نظرات
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم بهمین دلیل آن را در کلوب نسل جوان قرار دادم
http://www.cloob.com/javanclub
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم
آن را در کانال اعتقادات قرار دادم.
https://telegram.me/joinchat/B7Rghz78dXkwc-Dicz2eTw