حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)، ظرف نزول یازده قرآن ناطق و واسطه فیض این حقایق نورانی به عالم ناسوت است و حجت بالغه الهی بر ایشان است.
در مورد مقام و جایگاه حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) سخن زیاد است، که پرداختن به آنها از توان بشر عادی خارج است، از اینرو ما تنها به تحلیل بخش کوچکی از سخنان معصومین(علیهمالسلام) در این زمینه میپردازیم و به نکاتی در ذیل آن اشاره میکنیم:
1. فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) حقیقت شب قدر
بنا بر روایات، حضرت فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) حقیقت شب قدر است، به گونهای که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در این زمینه میفرماید: «هر کس فاطمه(س) را آن گونه که سزاست بشناسد، لیلة القدر را درک کرده است و علت نام گذاری وی به فاطمه آن است که خلایق از کُنْه معرفت فاطمه محروم و بریده شدهاند.»[1]
علامه مجلسی در تبیین این حدیث میگوید: «تعبیر از فاطمه(سلاماللهعلیها) به لیله به اعتبار عفاف و مستوریت ایشان از خلایق از جهت صورت و رتبه (شأن و مقام) است. علاوه بر این خیر (خوبی، رحمت) از آن حضرت بدون واسطه صادر می شود. ... این بطن آیه است که ظاهر آیه نیز به آن دلالت دارد. زیرا نزول قرآن در شب قدر، هدایت خلق و ارشاد آنها به شرایع دینی و ثبات آنها بر حق تا پایان دنیا، جز با وجود امامی که تمامی حوائج مردم را میداند امکانپذیر نیست. و این امر به نصب حضرت امیر(علیهالسلام) و قرار دادن ایشان به عنوان مخزن علم قرآن ـ هم از جهت لفظ و معنی و هم از جهت ظاهر و باطن، محقق شد. تا مصداق کتاب مبین شود و این امر همچنین با ازدواج آن حضرت با سید النسا(فاطمه زهرا(سلام الله علیها)) محقق شد تا از آن دو وجود، ائمه اطهار(علیهمالسلام) تا روز قیامت دوام داشته باشد.»[2]
2. فاطمه پاره تن رسول خدا و الگوی حجتهای الهی
خداوند متعال در قرآن مجید از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) به عنوان اسوه حسنه یاد میکند[احزاب/ 21] و اين در حالى است كه رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) به كرّات يگانه دخترش فاطمه(سلاماللهعلیها) را پاره وجود خويش ميخواند و با تعابيرى گوناگون رضايت او را رضايت خود و ناراحتى او را ناراحتى خويش اعلام میکند[3]. شاید اين همه تأكيد براى آن است كه توجه همه مؤمنان طول تاريخ به اسوهپذيري از ابعاد زندگانى فاطمه(سلاماللهعلیها)، در مقام استمراربخش سيره رسولالله(صلیاللهعلیهوآله)، جلب شود و این به این خاطر است که وجود فاطمه(سلاماللهعلیها)، قسمتى از وجود رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) و سيره او جلوه ديگرى از سيره رسول خداست.
فاطمه(سلاماللهعلیها) استمرار اسوه حسنه است و اين رمز و راز آن است که سيره و اوامر فاطمه(سلاماللهعلیها) براى همه پیامبران الهی و امامان از نسل او، حجت است؛ آنچنان که احادیث متعددی این واقعیت را بیان میکنند، به عنوان نمونه میتوان به حدیثی از امام باقر(علیهالسلام) اشاره کرد که میفرماید: «اطاعت فاطمه(عليهاالسلام) بر تمام بندگان الهی حتی جن و انس، پرندگان و حيوانات، پيامبران و ملائکه واجب است.»[4] و یا در حدیث دیگر این گونه آمده: «ما حجتهای خدا بر مردم هستیم و مادر ما فاطمه(علیهاالسلام) حجت خدا بر ماست.»[5] اسوهگری از سيره فاطمه(عليها السلام)، چنان مهم است كه مولاى عدلگستر ما كه جهانى چشمانتظار اوست تا ظهور نمايد و الگوى همگان در تمام ابعاد وجودى انسان گردد، فاطمه را اسوه نيكوى زندگانى خويش معرفى میفرمايد: «همانا در دختر رسول خدا براى من، الگويى شايسته وجود دارد.»[6]
سخن پایانی اینکه حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)، ظرف نزول یازده قرآن ناطق و واسطه فیض این حقایق نورانی به عالم ناسوت است و حجت بالغه الهی بر ایشان است.
_____________________________________________________________________________
پینوشت
[1]. فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات کوفی، تهران، سازمان چاپ و نشر وزارت ارشاد، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۵۸۱.
[2]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، ۱۴۰۴ ،ج۴۳ ،ص ۲.
[3]. مراجعه کنید به این قسمت
[4]. بحرانى اصفهانى، عبد الله بن نور الله، عوالم العلوم و المعارف، قم مؤسسة الإمام المهدى عجّل الله تعالى فرجه الشريف، ج11، ص172.
[5]. همان، ص7.
[6]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي، بيروت، 1403 ق، ج53، ص180.