دوران آشنایی قبل از ازدواج چگونه باشد

11:11 - 1399/12/23
شناخت قبل ازدواج

دوران آشنایی قبل از ازدواج چگونه باشد

از این که این امکان را گذاشتید تا بتوانیم سوالاتمان را بپرسیم و انتخاب بهتری داشته باشیم تشکر میکنم.

دختری 22 ساله و ترم آخر کارشناسی هستم. علاقه‌ی زیادی به ادامه‌ی تحصیل و کار در زمینه رشته‌ی تخصصی خودم دارم، نمی خواهم زیاد وقت شما را بگیرم. به خاطر همین خلاصه می گویم. من یک همکلاسی دارم که به خاطر موضوعاتی که پیش آمده بود ما هر دو از هم بدمان می آمد (کاملا دوطرفه!!) ولی بعد از دو _سه سال متوجه شدم به من علاقه مند شده ولی باز هم من به هیچ وجه با او صحبت نمی کردم و جواب تلفنش را هم نمی دادم تا این که به خاطر یک واسطه قبول کردم حرف هایش را بشنوم. خلاصه بعد از یکی دو ماه که تلفنی با هم صحبت کردیم نظرم عوض شد و فهمیدم آن چیزی که فکر میکردم نیست. تصمیم گرفتیم بیشتر با هم آشنا بشویم. مدت 8 ماه هست که تلفنی یا اس ام اسی یا چند بار هم حضوری با هم صحبت کردیم تا شناخت پیدا کنیم. تا حدودی با هم آشنا شدیم و من با او تا الان مشکلی نداشتم.

به نظر پسر معقولی است و چون پدرش فوت کرده کاملا مستقل است. من چند بار به او گفتم نمی توانم بیشتر از این ادامه بدهم چون می دانم خانواده ام این نوع ارتباط داشتن را نمی پسندند ولی او مدام این مساله را بیان میکند که من اهل ریسک کردن نیستم و دوست دارم همسر آینده ام را کامل بشناسم و اگر این موضوع را با خانواده ها در میان بگذاریم و هنوز خودمان به تفاهم نرسیده باشیم برای هر دوی ما بد می شود و وجه‌ی خوبی ندارد. خوب نیست سر زبان ها بیفتیم.

چون او هم مثل من دانشجو هست من شرایطش را درک می کنم شاید چون هنوز از لحاظ مالی آمادگیش را ندارد و سربازی نرفته این حرف را میزند. خودش می گوید با دایی و عمویش راجع به من صحبت کرده و آنها از او خواسته اند تا شناختش را نسبت به من کامل کند، بعد با مادرش در میان بگذارد. حالا نمی دانم باید چکار کنم؟ نه او روش آشنایی من را قبول می کند (به قول خودش روش سنتی) نه من روش او را. می خواستم بپرسم روش دیگری برای آشنایی وجود دارد؟ اگر نیست که من مجبورم رابطه ام را با او قطع کنم.

از این که وقت گذاشتید ممنونم

پاسخ

سلام

اینگونه برقراری رابطه برای آشنایی قبل از ازوداج به صلاح نیست. چون تو این روابط:

اولا روز به روز وابستگی بیشتر می شود و در نتیجه اگر به هر دلیلی به ازدواج ختم نشود دو طرف برای فراموش کردن هم رنج زیادی را باید تحمل کنن به خصوص دختر.

ثانیا این نوع رابطه، آشنایی چندانی را به شخص نمی دهد؛ به این دلائل که

1. معمولا اینگونه آشنایی آمیخته با مسائل عاطفی و  احساسی است و علاقه ای که به وجود می آید مانع شناخت می شود

2. طرفین تو این مدت بدی های خودشان را نشان نمی دهند

3. پایۀ شناخت فقط صحبت و سوالات شفاهی نیست بلکه باید با تحقیق و بررسی شناخت حاصل شود و تحقیق و بررسی هم از مسیر خانواده ها و به صورت رسمی شکل می گیرد.

ثالثا اگر این روابط ادامه پیدا کند و به عشق منجر شود ممکن است پسر خواسته های خود را از دختر بیشتر کند و در نتیجه به روابط بدنی و جنسی هم کشیده شود که ضررهای جبران ناپذیری را به بار می آورد.

رابعا هر لحظه ممکن است این رابطه لو برود و علاوه بر اینکه در خانواده مشکل به وجود می آید برای سابقه طرف به خصوص دختر هم بد می شود و ممکن است به همین خاطر خواستگارِ خوب دیگه ای را هم  از دست بدهد.

لذا بهترین راه آشنایی:

- در زمینه قیافه که خب پسر می تواند دختر را در محیط بیرون ببیند و از این جهت آن را بپسندد و دختر هم همینطور

- در زمینه اصل و نصب خانوادگی هم می تواند از دیگران تحقیق کند

- در مورد روحیات و اخلاقیات دختر، می تواند اولا اخلاقیات پدر و مادر او را ببیند که تا حدودی اخلاق فرزندشان متاثر از آنها است ثانیا از دوست و رفیق دختر و فامیل و آشنا در مورد برخورد و روحیات دختر سوال کند ثالثا از طریق مادر و خواهر خودش می تواند در مورد دختر بیشتر تحقیق کند رابعا مواردی را هم که نتوانسته است در تحقیق به آن ها برسد در جلسه خواستگاری از طریق صحبت و سوال کردن به به آنها پی ببرد.

این مقدار آشنایی برای ازدواج کافی است و بیشتر از این نیاز نیست بلکه ممکن هم نیست. وقتی در موارد کلی تناسب باشد این زندگی پایدار است و بعد از مدتی هم موارد جزئی با گذشت و صبر طرفین قابل حل است. به هر حال هیچ موردی نیست که دو طرف عینیت صد درصدی داشته باشند.

در مورد اینکه گفته است " من اهل ریسک کردن نیستم و دوست دارم همسر آینده ام را کامل بشناسم و اگر این موضوع را با خانواده ها در میان بگذاریم و هنوز خودمان به تفاهم نرسیده باشیم برای هر دوی ما بد می شود و وجه‌ی خوبی ندارد" اولاً باید بگویم راه شناخت کامل همسر آینده از این طریق نیست و اتفاق هم  نمی افتد. اصل خواستگاری همین است که دو نفر هم را می بینند و صحبت می کنن که ممکن است به درد هم بخورند و ممکن هم هست نخورند. این تو عرف نه بد است و نه وجهۀ بدهی دارد. لازم نیست که خواستگاری را به همه بگویند که سر زبان ها بیفتند. اگر واقعا به این موارد معتقد است که اعتقاد و باور غلطی است و فکرش باید اصلاح شود.

ثانیا به او بگو بد آن است که ما بدون اطلاع خانواده رابطه برقرار کردیم و بدتر از آن این است که ما بدون اینکه نظر خانواده ها را بدانیم، تصمصیم می گیریم و این نوعی بی احترامی به آن ها است. از طرفی اگر مدتی به این روال گذشت و ما فهمیدیم که به درد هم نمی خوریم، اگر علاقه ای به وجود آمده باشد جدائی مشکل می شود.

ثالثا گاهی این حرف ها از طرف پسر به خاطر دلبسته کردن دختر است و بعد از یک مدت که دختر وابسته‌ی او شد، آن موقع راحت تر به خواسته های پسر تن می دهد.

لذا شما باید رابطه ات را قطع کنی و محکم روی عقیده ات بایستی. به او بگو این رابطه به صلاح ما نیست و اگر می خواهی بیشتر با هم آشنا بشویم باید از طریق خانواده اقدام کنی. با این کار اگر ایشان واقعا شما را برای ازدواج بخواهد علاوه بر اینکه این حجب و حیای شما، بیشتر ایشان را جذب میکند، باعث می شود برای بدست آوردن شما بیشتر تلاش کند. از طرفی اگر احیانا هم قصد سوئی داشته باشد با این کار شما از این مورد هم در امان مانده اید. وابستگی شما هم بیشتر نشده و این وابستگی مانع دخالت عقل شما در انتخاب مناسب هم نمی شود.

پیراز و سربلند باشید

ویرایش

رهروان ولایت ـ دختری 22 ساله و ترم آخر کارشناسی هستم. علاقه‌ی زیادی به ادامه‌ی تحصیل و کار در زمینه رشته‌ی تخصصی خودم دارم. من یک همکلاسی دارم که به خاطر موضوعاتی که پیش آمده بود ما هر دو از هم بدمان می آمد (کاملا دوطرفه!!) ولی بعد از دو _سه سال متوجه شدم به من علاقه مند شده ولی ...

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 14 =
*****